«الهام فخاری» عضو شورای اسلامی شهر تهران معتقد است که شورایار نقش یک همیار، معتمد و مددکار اجتماعی را برای شهروندان محلی ایفا میکند. او شورایاران را نمایندگان مردم از دل کوچهها میداند و میگوید: «تهران بهراستی از کوچههایش آغاز شده و با کوچههایش جان میگیرد.» با فخاری درباره جایگاه و نقش در جامعه شورایاریها به گفتوگو نشستیم و او در ادامه بهطور جزئی از فعالیت شورایاران مناطق تحت پوشش خود(۱، ۲۰ و ۸) در دوره چهارم شورایاریها گفت.
نقش و جایگاه شورایاران در جامعه مدنی را چگونه ارزیابی میکنید؟
شورایاری با هدف بهبود و گسترش کنشگری اجتماعی محلهای پایهریزی شد. در چهار دوره گذشته شورایاران کاستیها و راستیها و فراز و فرودهایی را تجربه کردند. همانگونه که شوراها در مرحله تأسیسی نگه داشته شدهاند، نهاد شهری شورایاری هم در طی چهار دوره از شرایط تأسیس فراتر نرفته است. در این میان نقش شورایاران به رتق و فتق برخی کارها در محله یا منطقه محدود شده و در برهههایی برخی، نه همه، بیش از آنکه شورایار باشند کارگزار شهرداری ناحیه یا منطقه بودهاند. ستاد هماهنگی شورایاریها در این سالها به نظارت بر عملکرد شورایاران و برگزاری انتخابات پرداخته، ولی میدان کار و نقش شورایاران را به سطوح نظارتی و سیاستگذاری شورا و کمیسیونهای تخصصی ارتقا نداده است. شوربختانه همان گزارش نمادین شورایاران مناطق در صحن شورا هم در این ۲ سال گذشته در دستور قرار نگرفت. درحالیکه شورایار نقش یک پایشگر و دیدهبان شهری را ایفا میکند. شورایار یک دیدهبان برای ارزیابی وضعیت محله، منطقه و شهر برای دستیابی به آرمانهای حق به شهر، برابری، دسترسی، برخورداری از خدمات شهری، تعامل اجتماعی و آفرینندگی است. از سویی شورایار میتواند یک سیاستگذار مشورتی برای اجرای قانون اساسی در مورد شهروندان و تأمین حقوق شهروندی باشد. همچنین شورایار نقش یک همیار، معتمد و مددکار اجتماعی را برای شهروندان محلی ایفا میکند.
نقاط مثبت و منفی عملکرد شورایاران در کدام حوزهها بیشتر نمایان بوده است؟
شورایاران در مجموع برای محلههای تهران تلاش کردهاند و در مورد مسائل شهری با دلسوزی پیگیری داشتهاند. این که درصدی از جامعه شورایاری بیش از آنکه در پی منافع عمومی باشد منافع موارد گروههای خاص بوده، قابل تعمیم به کل جامعه شورایاران نیست و نباید ارزشهای کنشگری محلی و مدنی شورایاران را کمرنگ کند. تجربه حرفهای، دانش تخصصی و اعتماد محلی برخی شورایان تهران به راستی سرمایه ارزندهای برای اداره بهتر شهر و دقت بیشتر در تصمیمگیریهای شورا میتوانست باشد. معتقدم شورایاران در فرایندهای نظارتی و سیاستگذاری شورا هنوز تعریف نشده و نقششان کمرنگ است. در حالی که شورایار میتواند کارشناس محلی معتبر و معتمد برای تصمیمگیریهای شورا باشد.
عملکرد این نهاد را با توجه به اهداف اولیه شکلگیری شورایاریها در دورههای پیشین چطور ارزیابی میکنید؟
در این سالها درباره اینکه شورایاران چه کارهایی نکنند زیاد گفته شده ولی درباره اینکه چگونه ایفای نقش کنند و با چه روشی بر روند مدیریت شهری اثرگذار باشند سخنی نیست! پس از چهار دوره باز هم نبایدها را پررنگ کردن و نپرداختن به کارکردها و روش همکاری شورایاران به راستی ایستایی است. اگر ارزشیابی باید انجام میشده و نیاز به آسیبشناسی بوده، باید مرکز پژوهشهای شهرداری این کار را انجام میداده که البته در اسناد این مرکز گزارشهای پژوهشی هم وجود دارد. پس چرا همچنان در این دوره با این مصوبات شورایاری در شکل تأسیسی محدود شده است؟ اینکه شورایاران در محله نشستهایی داشته باشند و درباره مسئلههای خدمات شهری، محیطزیستی، اجتماعی و... گفتوگو کنند، که بدون نهاد شورایاری هم انجامپذیر است و در این شهر نزدیک به ۱۰ میلیونی چنین گردهماییهایی هست. یاری موردنظر مؤسسان نهاد چه بوده که باتوجه به آن ضرورت شورایاری تعریف شده است؟
به نظرتان چرا برخی از شورایاران کارنامه درخشان و برخی دیگر عملکرد متوسط رو به پایین داشتهاند؟
درمیان شورایاران تهران از جامعهشناسان برجسته، هنرمندان نامی، تاریخپژوهان و متخصصان میتوانید بیابید تا معاملهگران کالا و زمین. مانند هر نهاد دیگری کژیهایی هم بوده ولی به دستاوردهای ارزندهای مانند آموزش مدیریت پسماند خشک و تر، کوشش برای بررسی و چارهجویی آسیبهای اجتماعی و کارویژههایی مانند بهبود دلبستگی، هویت و روایت محلهای باید با صدای رسا اشاره کرد. مگر همه شوراها، همه اعضای یک شورا همه در یک سطح و یکگونه موفق یا ناموفق هستند؟ کارنامه نماینده مجلس، عضو شورا یا شورایار و کنشگر سازمان صنفی یا مدنی به آگاهی، پایبندی به ارزشهای بنیادی، روشمندی و کارگروهی مؤثر بازمیگردد.
شورایاران چگونه و تا چه حد میتوانند در تحقق رویکرد شهرداری مبنی بر «تهران، شهری برای همه» کمک حال و بازوی مدیریت شهری در حل مشکلات محلهها باشند؟
باید نخست روشن کرد این بازوی مدیریت شهری کجای ماجراست و چگونه تعریف میشود. کجای سازوکار شورا و چهکاری برایش پیشبینی شده، چه منطقی برای این کارکردها وجود دارد و جایگاه شورایاری در رابطه با شورا و شهرداری کجاست. تا هنگامی که این تعریف روشن نباشد، اصلاح واژگانی سندهای پشتیبان این نهاد، سودمند نیست. وقتی رابطه ناروشن است در منطقهها تفاوت سلیقهای هم پررنگتر میشود، یک شهردار منطقه شورایاری را نهاد مدنی مؤثر میداند، یکی دیگر کارگزار پیشبرد امور خودش! و دیگری شورایار را نادیده میگیرد.
شورایاریها چگونه میتوانند در تحقق شعار «تهران از کوچههایش آغاز میشود» مؤثر باشد؟
تهران به راستی از کوچههایش آغاز شده و با کوچههایش جان میگیرد و کوچههایش امنیت یا ناامنی، شادی یا اندوه دارند. اینکه شورایاران کجای این طرح هستند، به همان نکته روشن یا ناروشن بودن تعریف و رابطه باز میگردد.
شورایشهر فعلی در جهت اصلاح ساختار و رفع ضعفهای موجود در شورایاری چه گامهایی برداشته است؟
به باور من اصلاح اساسنامه به معنی بازنگری در کارکردها، میدان کار و نوع رابطه با شورا رخ نداده است. پس کاستیها و گرههای برآمده از اختلاف نظرها ادامه خواهد داشت. نقدهایی کلیدی به روند، آییننامه اجرایی و روند پیشبرد انتخابات کنونی دارم ولی در این مرحله و شرایط کمکی به بهبود وضعیت نمیکند. امید که بهترین نتیجه برای مردم و محلهها رقم بخورد.
- صداهایی که شنیده نمیشوند
برخی شورایاران منطقه یک و البته دیگر مناطق، تاریخپژوه، مؤلف و چهرههای محبوب اجتماعی بودهاند. بزرگانی که با لطف و شکیبایی برای بیان مسئلهها و چارهجویی در مورد وضعیت شورایاری وقت صرف کردند و راهنماییهای دلسوزانهشان در مواردی نادیده گرفته شد.
بسیاری از شورایاران منطقه یک، نقش دیدهبان شهری درمورد نابودی باغهای تهران را ایفا کردند و حتی دچار مشکلاتی هم شدند ولی با باور بهحق مردم شهر، دست از تلاش نشستند. اینکه با همه این تلاشها چرا وضعیت منطقه از نظر مرکزهای تجاری و تخریب باغ اینگونه بوده، به همان ناروشنی کارکرد و رابطه و تضمین کار شورایاران بازمیگردد. صداهایی که شنیده نمیشدند و بیاعتمادی که ریشهدار میشد.
از یاوران منطقه یک بسیار شنیدم و امید که آموخته باشم، و باید از همه شورایاران برای بهبودهایی که تحقق نیافت به سهم خود پوزش بخواهم.