مهین برخورداری*: با افزایش مهاجرت و رشد شهر نشینی نیاز به یک مدیریت قوی شهری امری ضروری می‌نماید

از سوی دیگر جمعیت وسیع در کلان‌شهرها سبب می‌شود که بهترین مدیران نیز به تنهایی و بدون مشارکت شهروندان قدرت اداره شهرها را به نحو مطلوب و شایسته نداشته باشند لذا در دنیا و در ابر شهرها امروزه مشارکت شهروندان در تصمیم گیری، نظارت و اجرای بهتر برنامه‌ها از مهمترین عناصر مدیریت شهری تلقی می‌شود.

در تهران نیز ضروری است که برای تضمین حقوق شهروندان و از سوی دیگر استفاده از مشارکت آنان در امور محلات و مناطق برنامه های آموزشی صحیحی جهت تبدیل شهرنشینان به شهر وندان آگاه. فعال و مشارکت جو ارائه و پیگیری شود.

مقدمه:

اگرچه شان شهروندی و حقوق و تکالیف مربوط بدان از جمله مباحثی است که از یونان باستان فلاسفه ای چون افلاطون و ارسطو از آن سخن گفته و ویژگی های آن را برشمرده اند اما باید گفت این مفهوم در طول سالیان دراز تغییرات بسیاری را پشت سر گذاشته است. شهروندی به معنای رایج آن در دنیای مدرن امروز از قرن هیجدهم به بعد مورد توجه فلاسفه قرار گرفت.

توماس مارشال- جامعه‌شناس انگلیسی- شهروندی مدرن در کشورهای پیشرفته صنعتی را تحقق مراحل مختلف روند دموکراتیک در این جوامع طی سه قرن اخیر دانسته است. در قرن هیجدهم حقوق مدنی اساسی‌ترین خواست شهروندی در این جوامع بود که به موجب آن شهروند ملی یعنی حقوق برابر شهروندان در برابرقانون، آزادی تشکیل اجتماعات و سایر آزادیهای فردی طرح و برای تحقق آن مبارزه شد.

قرن نوزدهم قرن مبارزه برای تحقق حقوق سیاسی گروه ها و طبقات اجتماعی یا شهر وندی سیاسی بود که درآن مبارزه برای حق رای برابر و نیز مبارزه برای تشکیل و قانونی شدن نهادهای صنفی و سیاسی مدرن جنبه برجسته یافت.

سرانجام  قرن بیستم روند تحقق اندیشه های دموکراتیک در قالب تلاش برای احقاق حقوق اجتماعی برابر برای شهروندان یعنی شهروندی اجتماعی جنبه مهم و اساسی پیدا کرد . تلاش برای برخورداری از حقوق مساوی در زمینه آموزش و پرورش،بهداشت و درمان و سایر مزایای اجتماعی به اساسی ترین نیروی محرکه برای فعالیت های عدالت طلبانه تبدیل شد (علی سپهری.1376. ش4)

حال با توجه به روند تاریخی شکل گیری مفهوم حقوق شهروندی باید گفت :شهروند به کسی گفته می‌شود که ضمن آگاهی از حقوق خود واجدتوانایی انتقال، مباحثه و مشارکت باشد و وظایف خویش در قبال حقوق شهروندی را نیز بشناسد و به انجام برساند.

ویژگی های شهروند:

1- شهروندان دارای خوی همکاری و خود گردانی می‌باشند و ضمن حفظ هویت‌های خاص خود عضویتشان در دیگر هویتهای جمعی را نیز حفظ می‌کنند و برای تحقق این هدف با تشکیل انجمن‌های مختلف؛ منافع شخصی و عمومی را پیوند می‌دهند.

2- شهروندان دارای نقش‌های تفکیک شده می‌باشند و از حقوق، امتیازات و مسئولیت‌های این نقش آگاهند و آن را مطالبه می‌نمایند.

3- شهروند در امور عمومی جامعه مشارکت می‌کند. در واقع شهروندان در امور مختلف از نگهداری از امکانات عمومی و حفظ منابع طبیعی تا تعمیر مدرسه محل و آسفالت خیابان خود احساس مسئولیت می‌کنند.

4- شهروندان با تشکیل نهادهای مستقل از دولت به نظارت و مشارکت در تصمیمگیری‌های دولتی و اجرای آنها می‌پردازند.

5- شهروند در امورجامعه منتقد است و عقاید سنجیده‌ای دارد. اما فضیلت اصلی یک شهروند اعتدال و انصاف در قضاوت و انتقاد است. یعنی یک شهروند در عین حال که نهادهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را به باد انتقاد می‌گیرد اما اگر همین نهادها در معرض تهدید واقع شوند از آنها دفاع می‌کند.

6- شهروند، دیگران را به مثابه یک شهروند برابر با خود تلقی می‌کند و می‌پذیرد که ارزش و اعتبار و هویت آن شهروند برابر با هویت خود اوست.

7- حس مشارکت و سهیم بودن در باطن یک شهروند به عنوان یک ضرورت وجود دارد نه به عنوان یک حس دلپذیر. (منوچهر محمدی 1378. ص 38-37)

آموزش شهروندی:

بنا بر آنچه که به عنوان ویژگی‌های شهروند برشمردیم باید گفت شهرنشین لزوما واجد شرایط فوق نیست بلکه بسیاری از شهر نشینان با اینکه در حوزه جغرافیایی شهر ساکن هستند از حقوق و تکالیف خود بی‌اطلاع هستند.

در برابر شهر، کشور و اخلاقیات مدنی مسئولیتی احساس نمی‌کنند. در انتخاب مدیران شهری شرکت نکرده یا از روی احساس، هیجان و دهن کجی شرکت می‌کنند.

اکنون باید این سوال را مطرح کرد که برای تسهیل فرایند تبدیل شهر نشینان به شهروندانی مشارکت جو و فعال در عرصه عمومی که به حقوق خود واقف باشند چه باید کرد؟

همان گونه که هر هنر و مهارتی نیاز به تمرین وممارست دارد شهروند شدن نیز مانند بسیاری از مفاهیم و صورت های دست ساخته بشر نیاز به یاد گیری و آموزش و سپس تمرین دارد.

این تمرینات باید با همکاری و مشارکت شهروندان و با حمایت مادی و معنوی نهادهای مسئول به مردم آموزش داده شود.

به طور کلی تحقیقات گوناگون اثبات کرده اند که سطح تحصیلات و آموزش نقش تعیین کننده‌ای در مشارکت افرا در مسائل اجتماعی و فرهنگی و ایفای تقش شهروندی دارد. 

لذا اهمیت آموزش شهروندی مساله تقریبا پذیرفته شده‌ای است. در درجه اول افراد جامعه نیازمندند و باید از حداقل اطلاعاتی که آنان را از وظایف تعهدات و حقوق شهروندی و اجتماعی خود آگاه سازد برخوردار شوند و از جنبه‌های مختلف نهادهای اجتماعی و جریاناتی که در آن می‌گذرد کاملا مطلع باشند.

همچنین برای اینکه دولت‌ها بتوانند به نحو موثری وظایف خود را انجام دهند شهروندان باید به بسیاری از قوانین و مقررات و از جمله قوانین مربوط به پرداخت مالیات‌ها و تعهداتی چون انجام خدمت وظیفه و قوانین مربوط به حفظ اموال عمومی، رعایت بهداشت، مقابله با حوادث و بسیاری از حقوق اجتماعی دیگر و مسائل مربوط به آن آشنایی داشته باشند.

شهروندانی که فاقد چنین اطلاعاتی هستند و به وظایف و حقوق مدنی و اجتماعی خود آگاهی لازم را ندارند نه می‌توانند مشکلات خود را حل کنند و نه قادرند که باری از دوش دولت بردارند بر این اساس انتظار می‌رود که هر جامعه‌ای حداقل امکانات و وسایل را به منظور آموزش شهروندان خود فراهم آورد و آنان را به وظایف و مسئولیت های خود آشنا کند. (هرمز مهرداد. 1376. 89. 88)

در مورد تهران باید گفت این کلان شهر مردی از اصلیت‌ها و الگوهای فرهنگی مختلف را در خود جای می‌دهد. این ویژگی هم نقطه قوت عمده تهران به عنوان مرکز نوآوری اجتماعی و فرهنگی و هم نقطه ضعف آن به حساب می‌آید.

در امیختن شیوه‌های زندگی و اشکال مختلف آن را می توان منبع پویایی و خلاقیت فرهنگی و نوآوری و نماینده فضیلت متمدنانه دانست که فرصت توسعه اقتصادی و فرهنگی را به حداکثر می‌رساند و وسایل زندگی آسوده و رضایت بخش را فراهم می‌سازند و از سوی دیگر همین فاکتور را میتوان مایه کشمکش به شمار آورد چرا که اقوام و دیدگاه های مختلف فرهنگی تهران بزرگ را به دوزخی سیاه تبدیل کرده که در آن جماعت‌های پرخاشگر و بی‌اعتماد به یکدیگر ازدحام کرده‌اند و غرق خشونت شده است.

این بی‌اعتمادی و پرخاشگری در کلان شهر تهران ناشی از ادغام ناقص افراد و گروه‌های بریده از روستا و طبقات اجتماعی متفاوتی است که همزیستی اما ناهم‌سرشتی این طبقات به گسیختگی کالبدی و فرهنگی می‌انجامد.

از همین منظر ما کمتر شهروندان نسبتا متجانس را می‌بینیم که خواستار نوعی خاص از مدیریت شهری باشند و همین امر جریان یک طرفه بودن اداره شهر را تقویت می‌کند. در این وضعیت ما با توده‌ای شهرنشین مواجهیم تا شهروندانی با حقوق مشخص و ساز و کارهایی برای استیفای این حقوق. (منوچهر محمدی. 1378. ص 28)

بنابراین برای تغییر وضعیت کنونی و تبدیل این توده به شهروندان آگاه، مسئول، نوع دوست و دارای خوی همکاری لازم است که از طرق مختلف به آموزش شهروندی به افراد و گروه‌ها بپردازیم تا ویژگی‌‌های شهروندی را در جامعه نهادینه سازیم.

نقش مدارس در آموزش شهروندی

از آنجا که نوجوانان و جوانان بخش عمده‌ای از جامعه ما را تشکیل می‌دهند و از سوی دیگر اکثر وقت مفید این جوانان به عنوان دانش‌آموز در مدارس سپری می‌شود لذا یکی از مکان‌های مهم برای فارهم آوردن آموزش‌های شهروندی مدارس هستند.

در این باره دیویی فیلسوف تربیتی آمریکا معتقد است که مدرسه یک (جامعه کوچک) است که دانش آموزان آن در یک محیط فعال به یادگیری و همکاری در یاد گیری می‌پردازند. کلاس درس شبیه آزمایشگاهی است که در آن عقاید شهروندی و رفتارهای یک شهروند توسط دانش آموزان و معلمان بررسی می‌شود. (کابو و کینی . 2000 . ص 268)

چالرزمریام – از دانشمندان معروف علوم سیاسی در قرن بیستم – نیز معتقد است که آماده‌سازی برای یک شهروند خوب ضروری است. وی در نوشته‌های خود که در دهه 1930 تحریر کرده روش‌های مختلفی را که کشورهای مختلف چون آلمان، فرانسه، بریتانیا و آمریکا برای آماده‌سازی شهروندان خود به کار برده‌اند مورد بررسی قرار می‌دهد. او فکر می‌کند مدارس مهمترین محل برای تربیت شهروندی هستند. (آنتونی ام اروم . 1978. 198)

بر اساس نظر شورای ملی مطالعات اجتماعی آمریکا در سال 1994 دف مطالعات اجتماعی بالا بردن صلاحیتهای شهروندی در بین دانش آموزان می‌باشد. طبق نظریات این شورا برای به دست آوردن صلاحیت شهروندی لازم است دانش آموزان به کسب دانش درباره زندگی شهروندی، یادگیری شیوه‌های تفکر،تصمیم گیری و پروش مهارت‌های لازم برای تعاملات اجتماعی با دیگران بپردازند. (والتر پارکر. 2001 . 16)

علاوه بر این در سال 1998 نیز یک برنامه و چارچوب تربیت شهروندی برای قرن بیست و یکم به وسیله چهل متخصص در آمریکا تهیه شد. محورهای مورد تاکید این برنامه عبارت از آگاهی‌ها، مهارتها، خصوصیات و فضیلت‌های مشارکت مدنی است به گونه‌ای که بتوان مسئولیت و شایستگی‌های لازم شهروندی را به نسل جدید آموزش داد و آنها را برای مشارکت در حیات سیاسی و مدنی قرن آینده آماده ساخت. (والتر مورفی. 1998.34)

آنچه گفته شد نشان از اهمیت آموزش شهروندی در مدارس دنیا دارد . بر این اساس در ایران و به خصوص در تهران نیز باید با توجه به خصلت‌ها و ویژگی‌های فرهنگی و بومی مردم هر محله با همکاری وزارت آموزش و پروش و پشتیبانی شهرداری و با استفاده از نظرات شهروندان برنامه هایی در این رابطه طراحی و در مدارس اجرا شود.

مثلا در درس تعلیمات مدنی باید دانش آموزان ضمن آشنا شدن با ساختار نظام سیاسی در کشورشان از حقوق و وظایف یک شهروند نیز آگاه شوند و مسئولیت‌های شهروندی به آنان تفهیم شود.

ضمن اینکه اهداف تربیت شهروندی را می توان از طریق دروسی دیگر نظیر تاریخ، ادبیات، جغرافیا و انشا دنبال کرد. مثلا از طریق درس ادبیات می‌توان فضایل شهروندی را به دانش‌آموزان آموزش داد.

مطالعه ادبیات چه به صورت داستانی و چه به صورت تاریخی، دانش‌آموزان را در معرض افراد جالبی قرار می‌دهد که کارهای آنان نمونه و سرمشق جالبی از ویژگیهای مدنی هستند.

این داستانها می‌توانند در بردارنده مسائلی همچون ابداعات فردی، عشق به میهن، عشق به خانواده، نگرانی نسبت به مسائل محیطی و اجتماعی و رفع بی‌عدالتی‌ها باشد. (جان پاتریک. 1997. 73) با اینکه محتوای چنین دروسی از کشوری به کشور دیگر متفاوت است کارکرد اصلی آنها یکی است یعنی آشناسازی جوانان با فرهنگ مدنی جامعه.

علاوه بر این چون مشارکت عنصر اساسی زندگی شهروندی به حساب می‌آید برای تقویت مشارکت در شهروندان لازم است که در مدارس دانش‌آموزان به تمرین این مهم بپردازند و در امور مختلف کلاس و محیط مدرسه مشارکت کنند.

در این باره لازم است که برای ایجاد عادات خوب در شهروندان دانش آموزان یاد بگیرند که به نظرات دیگران گوش بسپارند درجه مخالفت یا موافقت خود را با این نظرات مشخص کنند و موضع خود را در قبال موضوع مورد بحث مشخص کنند.

برای پرورش این عادات معلمان باید در مورد موضوعات محلی و منطقه‌ای که برای دانش اموزان اهمیت دارد و تفکر آنها را تحریک می‌کند و آنها را مجبور می‌کند موضعی اتخاذ کنند به بحث و تبادل نظر بپردازند.

می‌توان فعالیتهای مکمل یا فوق‌برنامه درسی مدارس را در قالب انجمنهای دانش آموزی، اردوهای فرهنگی، مسابقات درسی، ورزشی و تفریحی که ناظر به مشارکت مدنی و اهداف شهروندی است طراحی و در مدارس اجرا کرد.

پروژه "من یک شهروند هستم"

برای اجرای آموزش‌های شهروندی می‌توان در مدارس، فرهنگسراها، خانه، محله‌ها، کانون‌های پرورش فکری کودکان و نوجوانان یا در یک برنامه مشارکتی از سوی نهادهای مختلف پروژه (من یک شهروند هستم) را برای نوجوانان و جوانان به اجرا در آورد.

در این پروژه روشهای یادگیری در گرو مشارکت فعال همه اعضاء و حل مسئله از طریق همکاری با یکدیگر است. در این پروژه نوجوان در محیط خارج از کلاس یا مکان آموزشی قرار می‌گیرد و معلم نیز بر کارا و نظارت دارد.

در اینجا اعضاء می‌توانند به بررسی موضوعات محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی بپردازند. افراد به جمع‌آوری اطلاعات از منابع مختلف،حل مساله، تصمیمگیری و طرح یک دوره فعالیت‌های محلی می‌پردازد. شرکت در این گونه پروژه‌ها مشارکت شایسته و مسئولانه آنها را در حکومت ایالتی و محلی افزایش داده و آنان را به مشارکت مدنی ترغیب می‌نماید.

برای انجام این پروژه می‌توانیم از حضور مدیران شهری، شهرداران مناطق، مسئولان حفاظت از محیط زیست و ... دعوت کنیم تا به پاسخگویی به مسائل جوانان بپردازند.

در این پروژه مکن است افراد در یک انجمن شهری شبیه سازی شده با حضور مسئولان اجتماعی نقش یک وزیر یا یک مقام حکومتی را به نمایش گذارند.

بطور مثال ما در این پروژه می‌خواهیم حفاظت و پاکیزگی محیط زیست را آموزش دهیم. می‌توانیم از اعضاء بخواهیم که اطلاعاتی را از طریق اخبار ، روزنامه ها، تلویزیون، خانواده و ... در مورد محیط زیست و آلودگی‌های آن جمع آوری کنند. با یکی از مسئولان مصاحبه کنند.

اطلاعات خود را در یک روزنامه دیواری منسجم سازند. شیوه های حل مشکل را بررسی کنند و در جلسه‌ای با حضور یکی از مسئولان موضوع را مورد بررسی قرار دهند.

این شیوه می‌تواند در مورد خشونت. اعتیاد، مسائل جنسی، بیماریهای ویروسی، ترافیک و ... بسته به مسئله و مشکلی که هر محله با آن درگیر است استفاده شود. به دلیل مشارکت واقعی که اعضا در این برنامه دارند در آینده نیز به تدریج این امر در آنان نهادینه شده و شهروندانی با روحیه مشارکت بالا خواهند بود که در صحنه های اجتماعی فعالانه حضور یافته و به ایفای نقش می‌پردازد .

نقش انجمن‌ها و نهادهای مدنی در آموزش حقوق شهروندی

گدار به جامعه جدید در عصر مدرن، گذار به مناسباتی است که تار و پود آن را انجمن‌های داوطلبانه افراد تشکیل می‌دهند. از ویژگی‌های مهم این جوامع آن است که نهادها، موسسات و تشکل‌های مدنی در جامعه ریشه دار شوند و به صورت آگاهانه و داوطلبانه دست به بسیج مردم بزنند و در امور مختلف در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ مشارکت نمایند.

انجمن‌ها نهادهایی هستند که شهروندان در جوامع معاصر برای پیشبرد علائق و منافع مشترک خود تشکیل می‌دهند. همچنین حوزه‌های مذکور می‌باید در دسترس عموم مردم باشند امکان حضور و مشارکت عامه در آنها موجود می باشد (بشریه 1380. 94) مستقل بوده و بدون اتکا به دولت اداره شوند. علاوه بر این سازماندهی درونی آنها نیز دموکراتیک باشد.

حال اگر در محله‌های گوناگون شهر افراد بتوانند با تشکیل نهادهای مدنی در رابطه با موضوعات مختلف شهری از جمله ایاب و ذهاب، بازیافت، زباله،  آلودگیهای زیست محیطی،   کودکان خیابانی، زنان سرپرست خانواده و ... در اداره شهر مشارکت داشته باشند.

ضمن آنکه با فرهنگ مشارکت خو می‌گیرند و تجربه و سابقه خود سازمانی یا همیاری در تصمیم گیریهای محل زندگی خود دارند به شهروندانی فعال تبدیل می‌شوند که در قبال وضعیت جامعه خوداحساس مسئولیت می‌کنند.

این گونه نهادهای مدنی سبب تمرکز زدایی از تصمیم گیری اجراو ارزیابی برنامه‌های مختلف می‌شوند و به دلیل اینکه گروه‌های مختلف مردم در مورد امور اظهار نظر تصمیم‌گیری و مشارکت دارند هم احتمال خطا کاهش می‌یابد و هم باری از دوش دولت و نهادهای عمومی دولتی برداشته می‌شود.

به هر حال انجمنهای مدنی همواره به کارآمدی و ثبات حکومت دموکراتیک کمک می‌کنند. هم به خاطر تاثیرات داخلی شانبر اعضاء و هم به خاطر تاثیرات خارجی شان بر جامعه وسیع تر از لحاظ داخلی انجمن ها عادات همکاری همبستگی و روحیه جمعی را در اعضایشان ایجاد می کنند.

از لحاظ تاثیرات خارجی باید گفت که شبکه وسیعی از انجمن های فرعی باعث افزایش چیزی می‌شوند که اندیشمندان سیاسی قرن بیستم (بیان منافع) و (تجمیع منافع) نامیده‌اند.

بر اساس این نظریه یک شبکه وسیع از انجمن‌های فرعی هم تجسم یک همکاری اجتماعی موثر است و هم به ایجاد آن کمک می‌کند. بنابراین انجمن‌های متشکل از انسان‌های بی بد و همفکر به ایجاد حکومت دموکراتیک کارآمد کمک می‌کنند. (روبرت پانتام 1380ص 161)

بر اساس تحقیقات به عمل آمده اعضای انجمن‌های محلی، کمال سیاسی، اعتقاد اجتماعی، مشارکت و قابلیت مدنی ذهنی بیشتری از خود نشان می‌دهند. مشارکت در سازمان‌های مدنی مهارت‌های همکاری و نیز حس مسئولیت مشترک برای کوشش جمعی را در افراد ایجاد می‌کند.

به علاوه وقتی افراد عضو گروه های مختلفی باشند که دارای اهداف و اعضای متفاوتی هستند طبیعتا به واسطه تعامل و فشارهای متقاطع دیدگاه‌هایشان معتدل می‌شود. (جواد اطاعت 1376 ص 128)

لذا به دلیل اینکه کارهای گروهی و تصمیم گیریهای جمعی باعث می‌شود که افراد ضمن یادگیری نحوه برخورد با مسائل از طریق تصمیمات واقعی خود نظراتشان را به گوش مسئولان رسانده و با پیگیری‌هایشان به عنوان شهروند فعال در سرنوشت جامعه خود مشارکت داشته و بر آن تاثیر گذارند لازم است که مسئولان و مدیران شهری برای بهره مند شدن از نظرات شهروندان و مشارکت آنان در امور محله و مناطق و منطق شهری به حمایت گسترده برای تشکیل نهاد های مدنی در سطوح محله پرداخته و افرادرا به عضویت در آنان تشویق نموده و خدمات و آموزش های شهروندی ارزان قیمت را از طریق این گروها که در محله های خود مورد اعتماد هستند به شهروندان هر محله ارائه دهند و از سوی دیگر از این نهاد ها به عنوان سازمانهای واسط بین مسئولان و شهروندان استفاده نموده تا مردم به مشکلات و چالش های سر راه مسئولان نیز آگاه شده و ضمن تعدیل خواسته های خود به رعایت حقوق شهروندی دیگران و احترام به آن بپردازند.

اهم حقوق و وظایف شهروندان در سطح محله‌های تهران

1- محیط زیست پاکیزه: از بزرگترین مشکلاتی که امروزه بسیاری از کشورها و شهرها و از جمله شهر تهران از آن رنج می برند مسئله آلودگی های زیست محیطی است.

منظور از آلودگی های زیست محیطی آلودگی آب، هوا، محل زندگی و نیز آلودگی های صوتی است. در بسیاری از محلات گونه های مختلفی از آلودگی‌ها، سلامتی و بهداشت شهروندان را تهدید می‌کند.

در مناطق نزدیک به کارخانه‌ها، پالایشگاه‌ها، کارگاه‌ها و فرودگاه‌ها، انواع فاضلاب‌های صنعتی، دود، سر و صدای زیاد و آلودگی های مختلف سبب انواع بیماریهای روحی و جسمی شده و به میزان بالایی بهداشت و سلامتی ساکنان این مناطق را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

علاوه بر این محل قرار دادن زباله نحوه جمع آوری و بسته بندی زباله ها  استفاده از کیسه های بهداشتی جمع آوری زباله و مسائل مربوط به زباله‌های خانگی و صنعتی نیز از جمله مسائل است که در بسیاری از مواقع عدم رعایت بهداشت صحیح آنها منجر به مشکلات زیست محیطی و همچنین انواع بیماریها کثرت جانوران موذی مثل موش ها کثیفی و آلودگی محیط زندگی بوهای متغض و نامطبوع و در نهایت بد منظره شدن کوچه ها و خیابانهای شهر می شود.

لذا ضمن آنکه مسئولان و مدیران شهری باید از ایجاد آلودگی های محیط زیست از طریق کارخانجات صنعتی، بیمارستانها و سایر مکانهای آلودگی را جلوگیری کنند از سوی دیگر باید به شهروندان نیز آموزش داده شود که آنان اولین کسانی هستند که از یک محیط زیست آلوده زیان خواهند دید بنابراین باید خود آنان نیز از جمله کسانی باشند که به شدت در حفظ و پاکیزگی این گونه محیط ها می کوشند.

باید به شهروندان شیئه های حفاظت از محیط زیست و پاکیزه نگه داشتن مکان زندگی از زباله ها را آموزش داد و در آنان این مسئله را که محیط زیست نیز بخشی از زندگی و خانه آنان است نهادینه کرد تا از ریختن زباله آسیب زدن به درختان آلوده کردن آبها و هوا و ایجاد آلودگی های صوتی بپرهیزند.

2- امنیت: یکی از مهمترین حقوق شهروندان در سطح محله ها امنیت ساکنان آنهاست . امنیت شامل ابعاد مختلفی است ولی از مهمترین ابعاد آن امنیت افراد در هنگام عبور و مرور در کوچه ها و خیابانهای شهر می باشد. شهروندان حق دارند که بدون دغدغه خاطر و نگرانی در سطح شهر ایاب و ذهاب کنند.

این امکنیت خاطر سبب آسودگی و مانع از ترس و اضطراب شده و افراد را به سوی زندگی مفیدتر رهنمون می سازد . اکنون در تهران وضعیت امنیت اجتماعی در برخی از محله ها پائین است و حضور اراذل و اوباش و مزاحمت های شبانه برای خانواده ها دردسرزا است.

از سوی دیگر هرازگاهی کشف باندهای تبهکاری که امنیت جانی و مالی مردم و نوامیس آنان را به خطر می‌اندازد تا مدتها آسایش را از آنان سلب می‌نماید. بعد دیگری از امنیت حق برخورداری از امنیت محل سکونت و مسکن شهروندان است.

با توجه به این که در زلزله خیز بودن شهر تهران و قرار گرفتن آن روی گسل شکی نیست بنابراین طبق نظر کارشناسان هر زلزله در تهران با توجه به شرایط نامساعد اماکن زندگی مردم ممکن است فاجعه تاریخ را از نظر کشتار انسان و تلفات مادی و معنوی به دنبال داشته باشد.

لذا شایسته است که مسئولان شهری در عین نظارت بر رعایت اصول شهر سازی و آپارتمان سازی و نظارت فنی و مهندسی بر انبوه سازان به شهروندان نیز شیوه های حفظ امنیت خود را چه در حین رفت و آمد و چه در خانه و آپارتمان آموزش بدهند.

شهروندان حق دارند که از شیوه های آمادگی در برابر زلزله و حفظ جان خود بهره مند شوند و شیوه های امنیتی دیگر مثل استفاده از حفاظ های امنیتی.

قفل کردن درب آپارتمان ها، عدم اعتماد به رانندگان خودروهای شخصی در برخی خطوط و در ساعات خاصی از شبانه روز و نحوه دفاع از خود را بدانند و از وظایف ارگانهای نظارتی و پلیسی جامعه مثل 110 آگاه باشند تا در مواقع لازم از یاری آنان برای حفظ امنیت جانی و مالی خود استفاده کنند.

3- بهداشت: برخورداری از بهداشت روحی و جسمی و بهره مندی از منابع غدایی سالم و پاکیزه چه در محله های جنوبی و چه در محله های شمالی تهران جزء مهمترین حقوق شهروندان است.

بدین منظور همگان باید بتوانند با استفاده از بیمه های تامین اجتماعی، خدمات درمانی، بیکاری و ... از امکانات بهداشتی و درمانی مناسب بهره‌مند شده ضمن آنکه جهت پیشگیری و درمان چالش های روحی و روانی شهروندان می بایست در سراسر شهر مراکز مشاوره روان درمانی  و روانکاوی که همگان بتوانند از آن استفاده کنند دایر شده و در دسترس شهروندان قرار گیرد.

از سوی دیگر در زمینه مسائل تغذیه، بهداشتی، روح و روان، کنترل جمعیت،  ایدز،  قرص‌های شادی زا، مواد توهم زا و مخدر باید به شهروندان از طریق آموزش‌های مدرسه‌ای، خانه به خانه،سخنرانی ها، تهیه فیلمها و بروشورها آموزش و هشدار داد و آنان را در برابر این معضلات واکسینه کرد.

4- مشارکت مدنی: یکی از اهداف عمده اصطلاحات در مدیریت شهری و احتمالا یکی از بهترین راههای رسیدن به اهداف دیگر سهیم کردن افراد ذینفع در تصمیم گیری هاست.

مشارکت عنصر و عصاره همه فضائل یک شهروند می باشد. شهروند خود را عنصری فعال و تاثیر گذار در جامعه می داند و حل مشکلات محله و شهر خود را تنها وظیفه دولتمردان و مسئولان شهری نمی داند بلکه خود در این باره احساس مسئولیت می کند و اگر در مواقعی لازم است از طریق تلفن، نامه، پست الکترونیک، روزنامه‌ها و حتی حضور رو در رو مواضع خود را نسبت به چالش‌ها و مسائل محلی به مسئولان گوشزد میکند و از آنان پاسخ می‌خواهد.

در عین حال در صورتی که خودنیز در آن زمینه توانایی دارد در حد توان خود در جهت حل مشکلات یاری رسان مسئولان می‌شود و از خود سلب مسئولیت نکرده و وظایف را به گردن این و آن و دیگران نمی‌اندازد.

این سهیم شدن و مشارکت می تواند شامل ابعاد مادی در تامین بودجه برای حل مشکلات مثل آسفالت کوچه و خیابان تا مشارکت و مساعدت در زمینه همیاری و همفکری با مسئولان در تصمیم گیری ها . برنامه ریزی ها و اجرای آن می باشد.

در این رابطه ضمن آنکه باید مسئولان اقدام به تمرکز زدایی از تصمیم گیری‌ها نمایند و تمایل به واگذاری تصمیم گیری ها در سطوح شهری و محلی به مردم را داشته باشند.

به شهروندان نیز باید اهمیت حضور در اجتماعو تاثیر مثبت مشارکتشان در امور شهری گوشزد شود و آموزشهای لازم نیز در این رابطه صورت گیرد تا با افزایش مشارکت و جنب و جوش افراد محله ها شاهد شهری فعال، شکوفا و پویا به سمت توسعه پایدار باشیم

نتایج و پشینهادها:

1- از آنجا که مراجع و نهادهای مختلفی در امر آموزش شهروندی، مشارکت مدنی و مدیریت شهری نقش دارند لذا اولین و اساسی‌ترین اصل برای موفقیت این ارگانها و سازمانها رسیدن به وحدت نظر و هماهنگی در تصمیم گیری و اجرای برنامه ها می باشد . اگر هر نهاد و سازمانی جداگانه و بدون توجه به نقش سایر بخش ها اقدام به فعالیت در این زمینه کنند.

قطعا موفق نخواهد شد چه بسا دو نهاد در حال اجرای طرح واحدی برای افزایش مشارکت شهروندان باشند در حالی که هیچ کدام از فعالیت یکدیگر آگاه نیستند لذا ممکن است در برخی مواقع حتی اقدامات یکدیگر را خنثی کنند . لذا رسیدن به وحدت دیدگاه و هماهنگی در اجرای نقش ها برای رسیدن به پاسخ مطلوب امری ضروری است.

2- پذیرش مشارکت شهروندان توسط مسئولان نه به صورت امری گذرا صوری ونمایشی بلکه به صورت امری نهادینه،پایدار و موثر، ضمن این که مدیران شهری باید در برابر مطالبات به حق شهروندان پاسخگو باشند.

3- تشویق و ترغیب شهروندان مشارکت جو و بها دادن به نظرات آنان‌.

4- تولید و اجرای برنامه های آموزشی تلویزیونی در زمینه مشارکت مدنی و حقوق شهروندی که با زبان ساده . سلیس و قابل فهم همگانی تهیه و ارائه شود .

5- کشف نیروهای انسانی محلی و جلب اعتماد و مشارکت آنان از طریق تقویت انجمن ها و نهادهای مدنی محلی در سطح محلات و تمرکززدایی از تصمیم‌گیریها و ایجاد شیوه‌های تصمیمگیری شهروند مدار.

6- برگزاری جلسات هماهنگ مسئولان محلی با مردم و شنیدن مشکلات آنان و استفاده از نظرات آنان در رفع این چالشها.

7- اجرای تورهای گردشگری حفاظت و پاکسازی محیط زیست از طریق فرهنگسرا ها . خانه فرهنگها و شهرداریهای مناطق باهماهنگی نهاد های مدنی فعال در زمینه محیط زیست.

8- برگزاری جلسات آموزشی پیرامون مهارت های شهروندی . روش های تامین امنیت در محیط زندگی، آمادگی در برابر زلزله، اعتیاد و بیماریهای مختلف .

9- طراحی و تالیف کتب درسی منحصرا مرتبط با حقوق شهروندی و تدریس آن به عنوان یک واحد درسی مستقل.

10-برگزاری مسابقات و نمایشگاه های عکس، کتاب نقاشی، و کاریکاتور راجع به مسائل شهری مثل زلزله، جانوران موذی، موشها، محیط زیست، ترافیک و ...

11- تهیه بروشورها، بولتن‌ها، جراید و کتابچه های راهنما که به طور تفکیک شده به آموزش مصرف تهیه انرژی . استفاده از وسائل نقلیه عمومی و ... می‌پردازد.

12- چاپ روزنامه‌های محلی با محوریت آموزشی شهروندی با مشارکت شهروندان هر محله.

13- سامان‌دادن به گروههای آسیب‌پذیر و آسیب دیده اجتماع از جمله معتادان، دختران فراری، کارتن خواب‌ها، زنان روسپی و ... از طریق همیاری و مساعدت مردم هر محله.

*کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت
دانشگاه تربیت مدرس
barkhordari2004@yahoo.com

ارائه شده در همایش علمی-کاربردی
توسعه محله‌ای؛ چشم انداز توسعه
پایدار شهر تهران

منابع و ماخذ :

  1. اطاعت جواد (1376). جامعه مدنی و کثرت‌گرایی سیاسی،تهران: انتشارات سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی ایران.
  2. آشوری، داریوش (1382). دانشنامه سیاسی: انتشارات مروارید.
  3. بیتهام، دیوید و بویل. کوین (1379)، دموکراسی چیست؟: انتشارات ققنوس.
  4. بشریه، حسین (1380)، درس‌های دموکراسی برای همه: انتشارات نگاه معاصر.
  5. باقری،خسرو (1379)، امکان و فرایند تربیت مدنی در ایران، مجله علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه تهران، شماره اول :(1379).
  6. برخورداری، مهین (1381)، بتین و ارزیابی چالشهای تربیت مدنی در نظام آموزش و پروش ایران، پایان نامه کارشناسی ارشد . دانشگاه تربیت مدرس.
  7. دکر، هنک،اجتماعی شدن جوانان و آموزش شهروندی دموکراتیک. مجله فرهنگ و توسعه. ش8.
  8. ذکاوتی، علی (1378). نقش تعلیم و تربیت نسل جدید در تحقیق جامعه مدنی، فرهنگ عمومی، ش 16 و 17.
  9. سازمان ملی جوانان، عمل جهانی برای جوانان تا سال 2000 و پس از آن: نشر سپید.
  10. سپهری، علی (1376)، جامعه مدنی،سه مرحله مختلف شهروندی، ایران فردا . ش 4 .
  11. علاقه بند، علی (1376)جامعه شناسی آموزش و پروش: نشر روان.
  12. محمدیف . مجید (1378). جامعه مدنی ایران. تهران: نشر مرکز .

13.Almond,G. (1963),The Civic Culture. Newjersy, Prinston University Press
14- Kubow,P. Kinney, M.(2000), Fostering democracy in middle school classroom,  Washington.
15-Parker Walter (2001), Educating democrating citizen Columbus