این محله تا قبل از دوره پهلوی اول محدودهای خارج از شهرری محسوب میشد و به دلیل وجود شبکه وسیعی از قناتها و رودخانههای فصلی، بیشتر گندمزار بوده است. در دوره پهلوی اول با ساخت چند کارخانه از جمله کارخانه سیمان، چرمسازی، سنگبری و گلیسیرین، این محدوده چهرهای صنعتی به خود گرفت. بعد از ساخته شدن کارخانه سیمان که گفته میشود قدیمیترین کارخانه ایران است تعداد زیادی از کارگران از شهرهای مختلف به این محدوده آمدند تا در این کارخانه مشغول کار شوند.
بیشتر زمینهای این محدوده تا آن زمان متعلق به برادران «دولتآبادی» بود و برادر بزرگتر، «محمود دولتآبادی» بیشترین زمین را داشت. محمود دولتآبادی از آن پس زمینهایش را قطعهبندی کرد و به کارگران کارخانههای سیمان و گلیسیرین فروخت. رفتهرفته این محدوده هویتی مسکونی به خود گرفت. درست در زمان رونق کار کارخانه سیمان، پیرزنی به همراه پسرش در این محله کارگاه کوچک باروتکوبی راه انداخت.
آنها باروت را در بستههای کوچکی به کارخانه سیمان میفروختند تا برای ایجاد انفجار در کوه آهک مورد استفاده قرار گیرد. به همین دلیل وقتی این محدوده شکل و شمایل یک محله را به خود گرفت به آن محله باروتکوبی گفتند. بعدها به دلیل حضور مهاجران عرب زبان، این محله به گود عربها هم معروف شد، اما نخستین نام رسمی این محله که در نامههای اداری و اسناد رسمی ذکر میشد، «مهرنو» بود.
بعداز پیروزی انقلاب اسلامی، ساکنان این محله ۲۵۰شهید را تقدیم انقلاب کردند و به همین دلیل نام محله به «شهادت» تغییر کرد. نخستین خط آهن که تهران را به شهرری متصل میکرده، یعنی ماشین دودی از این محله میگذشت.
مهمترین قومیتهای ساکن در این محله عبارتند از عرب، لر و آذریزبانها که البته در سالهای اخیر مهاجران افغانستانی هم بخش قابل توجهی از جمعیت این محله را تشکیل میدهند. «شهادت» را باید محلهای با هویت مذهبی و سنتی تلقی کرد. این محله از شمال به میدان شهید بروجردی، از جنوب به بلوار بسیج، از شرق به شهرک شهید رجایی و از غرب به خیابان فداییان اسلام محدود شده است.