تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۵:۴۲

زهرا گلپایگانی: جورج پاتیسون (George Pattison) در کتاب «هایدگر متاخر» (The Later Heidegger) براساس مهم‌ترین آثار متأخر هایدگر، به ترسیم نقشه فکری و محورهای عمدتا انتقادی اندیشه‌های متاخر او درباره استیلای عقلانیت مفهوم‌محور و تکنولوژی پیشرفته حاصل از آن در جهان غرب می‌پردازد.

کتاب مذکور مشتمل بر یک پیشگفتار کوتاه و 8 فصل است. فصل نخست کتاب با عنوان«آیا هایدگر متأخر وجود دارد؟» شروع می‌شود. مؤلف در این فصل درباره خطراتی که به اعتقاد هایدگر به واسطه پیشرفت تکنولوژی جدید، جهان را تهدید می‌کند و نیز علل ریشه‌ای آن و خطر ظهور پدیده قالب‌بندی (Enframing)  و دیدن جهان به گونه‌ای که ما بدان شکل داده‌ایم و بحران‌های حاصل از آن بحث می‌کند.

همچنین در این فصل اجمالا درباره دوره‌های حیات فکری هایدگر، مسئله مرگ و نگاه انتقادی او از زوایای گوناگون به جهان غرب و مبانی متافیزیکی آن بحث می‌شود.

عنوان فصل دوم کتاب، «سال 1933 و پس از آن» است. در این فصل، مولف همچنین ضمن ارائه تحلیلی مجمل از آرا و فعالیت‌های سیاسی هایدگر، به طرح و بررسی سؤالات و ابهاماتی که درباره رابطه او با حزب ناسیونال سوسیالیسم وجود دارد و همچنین مسئله پذیرش تصدی ریاست دانشگاه در زمان حکومت هیتلر از سوی او، کناره‌گیری سریع‌اش از آن، سکوت سنگین‌اش - حتی پس از شکست این حکومت- و نیز دلایل و توضیحاتی که در این باره می‌توان عرضه داشت، به بحث می‌پردازد.

در این فصل به خصوص از موضع انتقادی هایدگر در برابر مدرنیته، آثار و نتایج آن، تکنولوژی پیشرفته و نمودها و تجلیات گوناگون‌اش (صنایع کشاورزی مدرن، روش‌های جدید تولید غذا، کشتارهای دسته جمعی و...) که منجر به هتک حرمت مرگ و زیارتگاه مقدس آن شده است، به بحث پرداخته می‌شود. عنوان فصل سوم کتاب «تکنولوژی» است.

در این فصل، مؤلف از آرای خاص هایدگر در باب تخنه (Techne)، حقیقت، تکنولوژی و ذات آن و چگونگی تأصیل این اصطلاحات به ریشه‌ها و معانی اصیل‌شان بحث می‌کند.
عنوان فصل چهارم کتاب «دیدن چیزها» است. مؤلف در این فصل به بررسی دیدگاه خاص هایدگر درباره هنر می‌پردازد. در این فصل همچنین موضوعاتی چون چیستی شیء و نگریستن به چیزها مطرح و بررسی می‌شوند.

عنوان فصل پنجم کتاب« نیچه» است. به اعتقاد هایدگر، نیچه از سازندگان متافیزیک سوژه محور غرب و در واقع نقطه پایانی آن است.

با نیچه تاریخ متافیزیک غرب به نهایت خود می‌رسد که پس از او تفکر باید با جهشی خود را به حیطه جدیدی از تأمل درافکند.

عنوان فصل ششم کتاب «آغازه‌های اولین و دومین فلسفه» است. در این فصل به مسئله بازگشت هایدگر به آغازه‌های نخست فلسفه و فلاسفه پیش از سقراط و تحلیل‌های خاص او از کلام آنان پرداخته می‌شود.

«هولدرلین» عنوان فصل هفتم کتاب است. مولف در این فصل به بررسی دیدگاه مثبت هایدگر درباره هولدرلین، تاثیر اشعار او بر اندیشه‌های متأخر هایدگر، شیوه هرمنوتیکی او در قرائت و تحلیل‌هایش از اشعار هولدرلین و چگونگی تلقی هایدگر از شعر و زبان می‌پردازد.

عنوان فصل هشتم کتاب «کدامین متفکر؟» است. مولف در این فصل، ضمن بررسی جایگاه شعر در افکار هایدگر متأخر و عارفانه‌بودن اندیشه‌های او در این دوره، به بررسی تاثیر اسطوره‌های دینی و نیز اندیشه‌ها و مکاتب عرفانی مشرق زمین بر افکار هایدگر متأخر می‌پردازد.

همچنین در این فصل در مبحثی تحت عنوان «بوم‌شناسی عمیق» به طرح نظرات انتقادی هایدگر در باب تکنولوژی مدرن و بحران‌های محیطی حاصل از آن پرداخته می‌شود. عنوان مبحث پایانی فصل هشتم - که کتاب نیز با آن خاتمه می‌یابد - «فلسفه» است. در این مبحث مولف به طرح و بررسی این سؤال که «آیا اساسا هایدگر یک فیلسوف بود؟» می‌پردازد.

در ذیل، ترجمه صفحه‌ای از کتاب «هایدگر متأخر» به‌عنوان نمونه ارائه می‌شود. قابل ذکر است که نکات بیان‌شده در میان کروشه‌ها از سوی مترجم جهت توضیح بیشتر مطالب، افزوده شده است:

«با رجوع به موضوع مرگ - که اساسا مرتبط با موضوع زمانمندی است - ما به نمونه‌ای همگون از پیوستگی و گسستگی [در اندیشه‌های هایدگر متقدم و متاخر] دست می‌یابیم.

بدون شک مسئله مرگ یکی از محورهای مهم و اصلی اندیشه‌های هایدگر متقدم بوده است.

مطمئنا تاثیر عام و فراگیر کتاب «هستی و زمان» تا حدود زیادی مرهون تاکید صریح هایدگر بر فراخوانی او به «آمادگی برای مرگ» به مثابه طریقی اساسی برای نیل به وجود اصیل است.

مع الوصف هایدگر در کتاب ادای سهمی به فلسفه در جریان نفی هرگونه قرائت انسان‌شناسانه یا روان‌شناسانه از کتاب هستی و زمان (ضمن تصدیق وجود نوعی توجیه ظاهرا قابل قبول و خاص برای آن)، به خصوص از لحاظ رسالت آن [کتاب هستی و زمان] را به عنوان «فلسفه مرگ» مردود می‌شمارد (مجموعه آثار، ج 65: ص 283) (1).

باوجود این، مسئله مرگ همچنان موضوعی اساسی است. هایدگر در کتاب «ادای سهمی به فلسفه» تاکید می‌کند که صرفا انسان «واجد» امتیاز قرارگرفتن در برابر مرگ و رو‌به‌روشدن با آن است چراکه انسان موجودی است مشتاق (Seyn)ز(2) و مرگ والاترین گواه [برترین دلیل] برای (Seyn) است (مجموعه آثار ج 65: ص 230). مرگ کاشف مسئله هستی است (مجموعه آثار ج 65: ص 284).

نقش [و تاثیر مسئله] مرگ بر [اندیشه‌های] هایدگر متأخر در سخنانی که او درباره «مأمن»[موطن] در سال 1961 هنگام بازگشت به زادگاهش - مسکیرش - ایراد کرد، به خوبی نمایان است.

سخنان هایدگر [در این باره] وقتی به اوج خود می‌رسد که او با لحنی ادیبانه می‌پرسد: کجاست آنجا که ما برای تأمل بهتر درباره راز خاستگاه و«مأمن» خود در عمیق‌ترین معنای آن، باید به ‌آنجا رویم؟ و خود در پاسخ می‌گوید که ما باید به «گورستان» رویم؛ آنجا جایی است که ما می‌توانیم به بهترین وجه ممکن به یادآوری امور [مرور حوادث]گذشته بپردازیم؛ چیزهایی که می‌توانند فارغ از تفرقه و اغتشاش مادی و بی‌نظمی [موجود در] زندگی شهری مدرن، موجب تنسیق معنایی [برای ما] گردند.

اما آهنگ دعوت به این‌گونه تعمق فکری ـ تأملی با آهنگ فراخوانی به گونه‌ای تصمیم‌گیری قهرمانانه در برابر مرگ نابودکننده‌ای که در کتاب هستی و زمان به چشم می‌خورد، تفاوت بسیار دارد. گرچه در هر دو مورد رویارویی با مرگ چیزی است که به عمیق‌ترین وجه ممکن می‌تواند موجب تنویر و ایضاح مسئله هستی شود»

 پی‌نوشت‌ها:

1 - اصطلاح آلمانی مجموعه آثار هایدگر  “Gesamtausgabe” است. مولف در کتاب حاضر برای اشاره به مجموعه فوق از صورت مخفف آن “GA” استفاده کرده - که البته در صفحه‌ای که به عنوان نمونه ترجمه شده، ما اصطلاح کامل آن را به‌کار برده‌ایم - که در صورت ترجمه کامل متن (کتاب) لازم است مخفف معادل و مناسب فارسی آن به کار رود.م

2 - اصطلاحی است که هایدگر آن را برای هستی در حیات متأخر خود به کار برده، در برابر اصطلاح ( “Sein” هستی) که آن در حیات فکری متقدمش به کار می‌برده است.م