آبانبار سقف گنبدی و دیوارهای خشتی داشت. دم ظهر که نور خورشید از چشمه باریک وسط گنبد به داخل آبانبار میتابید به زحمت میتوانستند جلو پایشان را ببینند، ولی اگر دم غروب آب کوزه خالی میشد، باید دست به دیوار دوداندود آبانبار میگرفتند و کورمال کورمال خود را به حوض میرساندند. حوض آبانبار از آب قنات پر میشد و تابستان و زمستان تگری بود. این آب را که به زحمت به خانه میبردند برای آشامیدن و پختوپز استفاده میکردند. بلدیه تهران، انتهای خیابان عبید زاکانی برای شستوشوی ظروف و رخت و لباس، شیر آبی نصب کرده بود که فلکه گرد بزرگ روی آن با فشار دست باز میشد. اهالی به این شیر آب «فشاری» میگفتند. هر روز سپیدهدم مادران و دختران محله رخت و لباس چرک را روی سر میگذاشتند و خودشان را به فشاری میرساندند. هرکسی زودتر میرسید میتوانست تند و فرز رختها را بشوید و به خانه برگردد، ولی اگر دیر میرسیدند باید آب فشاری را در دبه پلاستیکی میریختند تا در خانه لباس بشویند. از روزگاری که آب مصرفی اهالی باغ خزانه از آبانبار و فشاری خیابان عبید زاکانی تأمین میشد بیش از ۵ دهه گذشته و دیگر از هیچکدام اثر و نشانهای نیست. در محل شیر آب فشاری و نهر باریک و کمآبی که زیر آن جریان داشت حالا تعمیرگاه خودرو ساخته شده و مقابل آبانبار محله باغ خزانه دیواری سیمانی کشیده شده است.
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۸ - ۲۱:۳۶
بایدلااقل ۵۰ پله کوتاه و باریک را پایین میرفتند تا به حوض ته آبانبار میرسیدند.