روی کاشی رنگ و رو رفتهای که سردر این حمام نصب شده تاریخ ۱۳۴۰ بهعنوان سال تأسیس حک شده است. این کاشی تنها نمادی است که میتوان فهمید این محل روزگاری گرمابه بود. اکنون درست از در ورودی، میتوان وسایل قدیمی مثل تابلوهای چوبی، ظرف و ظروف گل سرخی، پلوپز برقی، سماور زغالی و یک تخته فرش قدیمی را دید. قدیمیهای محله زرگنده از این گرمابه خاطرههای شنیدنی دارند و ساعتهای بسیاری را در این پاتوق سپری کردهاند. چند تن از اهالی قدیمی ما را همراهی میکنند و برای بیان خاطراتشان، با ما به گرمابه دیروز و سمساری امروز میآیند.
راهروی ورودی حمام تا سقف قفسهبندی و روی همه طبقات وسایل قدیمی چیده شده است. چند سالی میشود که حمام سعدی تغییر کاربری یافته و به سمساری تبدیل شده. اما هنوز برای اهالی قدیمی یادآور خاطرات روزهایی است که این حمام پاتوق اهالی محله بود. «غلامرضا افخمی» از اهالی محله زرگنده میگوید: «هنوز دیدن تابلو سردر حمام برای ما یادآور خاطرات روزهای کودکی است. آن زمان خانهها حمام نداشت و وقتی این گرمابه عمومی در محله ساخته شد آنقدر شلوغ میشد که باید در همین راهروها به صف میایستادیم تا نوبتمان شود. همه جور تنقلات در حمام میفروختند؛ از بستنی یخی تا کیک یزدی و آلوچه. گاهی حدود یک ساعت در صف بودیم تا نوبتمان شود و خودمان را با خرید و خوردن این خوراکیها سرگرم میکردیم. یادم است چند ماه اول برای گرم کردن آب حمام از روغن سوخته استفاده میکردند. آب گرمابه از قنات محلههای بالای زرگنده تأمین میشد. همه اهالی از این حمام عمومی استفاده میکردند و اینجا پاتوق دورهمی همسایهها بود.»
- رد و بدل اخبار محلی در حمام
راهرو اصلی گرمابه عریضتر از راهروی ورودی است. در راهرو اصلی اتاقکهایی قرار دارد که حمام اختصاصی یا به اصطلاح حمام نمره نامیده میشدند. اکنون جلو در حمامهای نمره، تلویزیونهای دردار چوبی، یخچال فریزر و میز ناهارخوری گذاشته شده است و دسترسی به حمامها ممکن نیست. شماره هر حمام نمره بالای درهای آهنی به چشم میخورد. آقا مهدی، صاحب فروشگاه سمساری مدام در حال جابهجا کردن محل وسایل سمساری است. او درباره این گرمابه قدیمی میگوید: «این حمام را از صاحب ملک اجاره کردهام. خبر ندارم که قبل از حمام چه بوده و چه سالی تبدیل به گرمابه شده است. اما در این چند سال مشتریهایم که اغلب از اهالی همین محله هستند هروقت به اینجا میآیند نگاهی به در و دیوار میاندازند و زیر لب میگویند یادش بخیر! آنها از این حمام خاطره دارند و میگویند اینجا فقط گرمابه نبود بلکه پاتوقی برای رد و بدل اخبار محلی و حل مشکلات جوانان محل به دست بزرگترها هم بود.»
- قرار جمعه اهالی در گرمابه محله بود
انتهای راهرو روی دیوار چند تابلو قدیمی و گلهای مصنوعی قرمز رنگ دیده میشود. روی دیوار بعضی از حمامهای نمره زنگ فلزی قرار دارد که از روزگار پررونق این گرمابه حکایت دارد. «پریوش رستمی» مشتری سمساری و از اهالی خیابان فرهنگ درباره حمام قدیمی محله میگوید: «جمعه که میشد همه اهل خانواده ساک به دست به حمام میآمدیم. سال ۱۳۶۵ پدرم خانه را با ۲طبقه و ۲حمام مجزا ساخت. مدتها با اینکه در خانه حمام داشتیم باز به گرمابه سعدی میآمدیم. چون فشار آب منطقه خوب نبود. اما به مرور مشتریهای گرمابه سعدی کم شد. این اواخر و قبل از آنکه به سمساری تبدیل شود کارگران، سربازان و متکدیان از حمام استفاده میکردند. خاطرم نیست چه سالی حمام تعطیل شد. حمام سعدی یکی از نمادهای این محله بود اما حالا به نما و در و دیوارش رسیدگی نمیشود و به همین دلیل نمای محله را زشت کرده است.»
- بعد از بازی فوتبال خاکی به حمام میرفتیم
سر ظهر تعداد مشتریان مغازه سمساری بیشتر میشود. «علیرضا افخمی» یکی دیگر از اهالی است که میگوید هر روز از مقابل گرمابه میگذرد و گاهی هم برحسب عادت چند ساله به داخل حمام سری میزند: «تماشای تلویزیونهای قدیمی، یخدانها، صندوقچه روسی، منقلهای مسی، رادیو لامپی و سماورهای نفتی که برای کارخانه ایران است مرا به ۳۰، ۴۰ سال پیش میبرد. یاد زمستانهای سرد محله زرگنده میافتم که کوچهها و خیابانها از برف پر میشد. آن روزها گرمای این حمام، دلچسب بود. تابستانها در زمینهای خاکی فوتبال بازی میکردیم و بعد برای آب بازی به حمام عمومی میرفتیم و چندساعتی را در این گرمابه سپری میکردیم.» - کچلی و سالک؛ سوغات حمام
خیابان روبهروی گرمابه، صد قدم بالاتر منزل و مغازه «جواد ماندنی» ۶۷ساله است. او که یکی از اهالی قدیمی است درباره تاریخچه این محله اطلاعات خوبی دارد و ما را برای شنیدن خاطراتش به منزلش دعوت میکند. چند نفر از دوستان قدیمی آقا جواد ما را همراهی میکنند. او با ورق زدن آلبومش و نشان دادن عکسهای قدیمی از روزهای کودکی و خاطراتش درباره راهاندازی حمام سعدی میگوید: «قبل از آنکه گرمابه ساخته شود پشت حسینیه زرگنده خزینه بود که همراه بزرگترها هر زمستان به آنجا میرفتیم. تابستانها هم یک تشت آب را با آتش، گرم و گوشه حیاط آبتنی میکردیم. ۹ ساله بودم که گرمابه ساخته شد. یک هفته اول آب گرم نداشت. بعد آب حمام از آب چشمه و قناتهای الهیه و نیاوران تأمین میشد. از نظر بهداشتی شرایط خوبی نداشت و خیلی از اهالی کچلی و سالک میگرفتند. تا اینکه به مرور آب لولهکشی و گاز به منطقه رسید.» او میگوید: «زمین گرمابه و بیشتر زمینهای منطقه برای خانواده آقای عضدی بود. این زمین ارثیه دخترش است. البته یک دانگ گرمابه اوقافی است. مرحوم کشانی حمامدار قدیمی محله بود که با آقای عضدی، مشارکت و باغ چنار را تبدیل به گرمابه کردند. حدود ۱۵ سال پیش تنها گرمابه محله تعطیل شد. البته این روزها اهالی دیگر نیازی به حمام عمومی ندارند. شکل و شمایل محله ما با گذشته فرق کرده و همه آپارتماننشین و برجنشین شدهاند و حالا بیشتر ساختمانها حتی استخر دارند. اما ما اهالی قدیمی محله زرگنده دوست نداریم هویت محله را از دست بدهیم و این موضوع را با دفتر توسعه محله زرگنده در میان گذاشته ایم و امیدواریم این گرمابه قدیمی با اندک تعمیرات و رسیدگی به کافه یا کتابخانه تبدیل شود و باز هم پاتوقی برای اهالی باشد.»