اما آنچه مهم و اختلافبرانگیز است، راه شناسایی مصداقهاست. برای تشخیص بهترینها چه باید کرد؟ پاسخ به این سؤال آنگاه ضرورت مییابد که شرکت در انتخابات رنگ تکلیف نیز به خود گرفته باشد. اگر همانگونه که غربیها ادعا میکنند، رأی و انتخاب را فقط یک «حق» شهروندی بدانیم، خطا در آن چندان مسئولیتآور نیست و حداکثر آن است که از حق و نفع خود چشمپوشی کردهایم، ولی اگر این عمل سیاسی و اجتماعی را افزون بر حق، یک تکلیف دینی هم تلقی کنیم، دیگر به دام سادهسازی مسئله نخواهیم افتاد. در این صورت تنها از حقوق و منافع شخصی نمیتوان سخن گفت بلکه باید پاسخی برای تکلیف داشت. اگر معتقدیم (که هستیم) انتخابات در تعیین سرنوشت آینده اسلام، نظام و کشور تأثیر دارد (که دارد) این کنش سیاسی، در عین حال یک فعالیت دینی هم محسوب میشود و اینجاست که باید دربرابر آن پاسخگو بود.
باید باور کرد که تکتک آرای ما مهم است و برای هر نامی که در برگه خود مینویسیم نیاز به «حجت شرعی» داریم؛ حجت شرعی یعنی اینکه در پیشگاه خداوند بتوان گفت که من به فلان دلیل موجه به این رأی دادم و به آن نه! با این نگاه کار بسیار سخت است ولی اگر واقعیت داشته باشد، چارهای جز تحمل آن نیست.
بر این اساس نه تمایلات و آشناییهای فردی حجت است و نه تبلیغات رنگارنگ و خودستاییهای مرسوم! نه فهرستهای حزبی و گروهی حجت است و نه توصیههای متنوع و مصرانه و نه هیچ چیز دیگر مانند اینها! آری همه اینها میتوانند طریقی برای شناخت اصلح باشند اما هیچکدام موضوعیت ندارند. باید فرهنگ تحقیق (و نیز بیاعتنایی به تبلیغ!) را اندکاندک نهادینه کرد و اجازه نداد که شارلاتانیسم تبلیغاتی تعیینکننده باشد. فردای اسلام، ایران و آینده ما و فرزندانمان آنقدر اهمیت دارد که بیشتر و بیشتر به منتخبان خود بیندیشیم. غیر از آموزههای دینی و توصیههای رهبری، تجربههای ما نیز در عمل این را اثبات کرده است. اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین.
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۳۸۶ - ۱۹:۲۳
دکتر محسن اسماعیلی: شاید در مورد اصل گزینش اصلح، به معنای متعهدترین و کارآمدترین افراد، تردید کمتری وجود داشته باشد