به انواع مختلف خیال ضربه زدن به ایران را در سر داشته و شاهد بودهایم که این دولت دست به چه اقدامات گستردهای زد تا به این مطلوب خود برسد. به جرات میتوان گفت که دخالت در افغانستان، عراق، لبنان و مسائل فلسطین و تمام اتفاقاتی که تحت راهبری دولت بوش در این کشورها صورت میگیرد، در جهت ضربه زدن به ایران بوده است آمریکا در این مسیر موضوع انرژی هستهای ایران را نیز ابزار دست خود قرار داده و با صدور قطعنامههایی که قانونا محلی از اعراب ندارد به تحریم ایران دست یازیده است. نومحافظه کاران کاخسفید اخیرا از فشارهای خارجی هم فراتر رفته و با جانبداری از گروههای خاص تلاش میکنند افکار عمومی مردم ایران را با خود همراه سازند. متأسفانه برخی از عوامل داخلی از طیف روشنفکران سنتی هم بدون توجه به اینکه در پس چهره دولت نومحافظه کار ایالات متحده، همدستی با صهیونیسم مخفی است در جهت خواستهای این دولت قدم برداشته و در همین باره شاهد کشمکشهای داخلی نیز بودهایم. به هر صورت جای خوشحالی دارد که افکار عمومی مردم ایران همچون گذشته متوجه شدند که نباید اقبالی به این نوع درخواستها نشان دهند و شاید استقبال عمومی مردم ایران از انتخابات اخیر را بتوان به حساب همین موضع گیری در مقابل اقدامات بوش و زیردستانش گذاشت. مردم نشان دادند که نسبت به تعیین سرنوشت خود از روشهای دمکراتیک اهمیت قائلند و مایل به دخالت بیگانه در امور داخلی کشورشان نیستند. چندی پیش ژنرال ویلیام فالون در اعتراض به سیاستها و برنامههای ضدایرانی بوش استعفا داد و در 2 روز گذشته اخبار در حالی از حضور گسترده مردم ایران در پای صندوقهای رای حکایت میکند که دولت آمریکا در پی همراه ساختن مردم ایران با خواستههای خود بوده و هست. وقوع این اتفاقات علاوه بر اینکه یک افتضاح سیاسی را برای رئیسجمهوری آمریکا به همراه میآورد، حاوی پیام خاصی نیز برای وی است و آن اینکه سیاستهای وی در 10 ماه مانده به پایان ریاستجمهوری اش تمام کارایی خود را از دست داده است.
* رئیس مؤسسه یوروسویک لندن