دوره امامت 6 ساله حضرتش دورهای پرآشوب و طوفانزده مینمود. زمانی که دیگر دشمن آگاه به سیره و سرشت آلالله نیز میدانست که حضرت سرسلسله حضور غایب امامت شیعه خواهد بود و همین سبب اصلی شد برای این که حضرت بیشتر از هر دورهای زیرنظر و مراقبت مخوف امنیتی عباسیان باشد.
با این اوصاف است که نهایتا خلفای عباسی تصمیم به قتل حضرت میگیرند تا به گمان باطل خود، ریشه امامت را برای همیشه قطع کرده باشند و این گونه توطئههایی برای قتل حضرت پیاپی طراحی و اجرا میشد که به فضل خداوند همواره ناکام میماند.
به نقل از بحارالانوار است که حضرت در این باره میفرمایند: «زعمالظلمه انهم یقتلوننی لیقطعواهذاالنسل فکیف راو قدرهالله» ظالمان گمان میکنند که مرا به قتل خواهند رساند تا این نسل را قطع کنند. پس آنها قدرت خداوند را چگونه یافتند.
اما آن گونه که پیشتر به زبان مبارک حضرت صادق(ع) نیز جاری شده بود که «مامنا الامقتول او شهید» حضرت عسگری نیز پس از این که به اذن خداوند در شرایطی خاص، همسر محترمهاش فرزند غیور و برومندشان حضرت حجت (عجالله) را به دنیا آورد و در حالی که بیش از پنج سال از عمر شریف حضرت قائم(ع) نمیگذشت؛ تحت تدابیر امنیتی شدید عباسی به شهادت رسیدند.
شیخ صدوق در کمالالدین از ابوالادیان روایت میکند، روزی امام حسن عسگری مرا نزد خویش طلبید و چند نامه برای شیعیانش در مدائن نوشت و به من امر کرد که آن نامه را به محبانش برسانم.
آن گاه به من فرمودند بعد از پانزده روز شما در حالی داخل سامرا خواهی شد که از منزل من صدای ناله و شیون را میشنوی و آن زمانی است که مشغول غسلدادن من هستند.