هرچند حضور شیعیان و بهگونه مشخص، خاندان اشعریان کوفه را در قم باید در سالهای پایانی قرن نخست هجری و بهتبع ظلمی که از سوی حجاجبن یوسف ثقفی بر آنان میرفته است جستوجو کرد اما بیتردید، شکوفایی فرهنگی قم را باید براثر مهاجرت طالبیانی دید که به دنبال برادر - که اینک ولیعهد خلافت عباسیان بود- اراده مهاجرت به قرب برادر کرده بودند.
ورود حضرت فاطمه را مورخان به سنه دویست و یکم هجری مکتوب کردهاند؛ ورودی که مقارن است با بدایت کوششهای مورخان و محدثان و فقهای بزرگ قم و به سخن دیگر ورودی که مقارن است با تولد مجدد قم.
این جستار نیز کوششی است تا به مناسبت سالروز وفات آن کریمه اهل بیت به روز دهم ربیعالثانی سال دویست و یکم هجری، زمینههای ورود ایشان و شخصیت آن گرامی قومش را واکاوی کند.
قم پیش از ورود حضرت فاطمه معصومه شهری بوده است که به شیعیان مسکون بوده و آنان در آنجا میزیستهاند. حسنبن محمدبن حسن شیبانی که قبل از شیخ بزرگوار محمدبن علیبن بابویه، (شیخ صدوق) میزیسته، در اولین تاریخی که از قم مکتوب مانده است، مینویسد: «فتح قم بهدست رؤسای مقدمه لشگر احنفبن قیس بوده، زیرا اصفهان بهدست ابوموسی اشعری صحابی، به قهر و غلبه مفتوح شد و چون قم هم از توابع اصفهان بود، پس به قهر و غلبه مفتوح شده است و برخی کیفیت فتح قم را چنین یاد کردهاند که در عصر عبدالملک بن مروان، عبدالرحمن بن محمد بن اشعث بن قیس کندی که از طرف حجاجبن یوسف ثقفی، امیرالعراقین حاکم سیستان بود و بر وی خروج کرد، در لشگر او 17 نفر از علمای تابعین عراق بودند و چون عبدالرحمان مزبور از حجاج شکست خورد و فرار کرد، آن جماعت به ناحیه قم آمدند و از آن جمله چند برادر بودند به نام های عبدالله احوص، عبدالرحمان، اسحاق و نعیم؛ پسران سعد بن مالکبن عامر اشعری و در آنجا چند قریه بود که یکی از آنها کمندان (چهارمندان) نام داشت.
برادران مذکور در آنجا به قهر و غلبه فرود آمدند و پسر عموهای ایشان از عراق عرب برایشان جمع شدند و آن چند موضع را از کثرت عمارت به هم متصل ساخته به نام کمندان که یکی از مواضع بود، موسوم ساختند.»
پس از خاندان اشعری نیز که باید ایشان را نخستین شیعیان قم دانست، بسیاری از علویان قدم در قم نهادهاند. از این سوی باید آب و هوای آن روز قم را نیز با امروز به سنجش آورد؛ چرا که حالت آبادانی چندانی در آن نبوده است و دیگران کمتر طمع در تصرف دائمی و قطعی آن میکردهاند.
مارسل بادن، محقق و سفرنامهنویس فرانسوی که در عهد پهلوی دوم قم را دیده، میگوید: «قم نیز بسان کاشان، یزد یا کرمان، در مسیر جاده بزرگ شمال غربی - جنوب شرقی و در منطقهای بسیار خشک قرار گرفته است. نزولات آسمانی با میانگین سالانه 117 میلیمتر بسیار ناچیز بوده.
این آب و هوای نامساعد و این گرمای فوقالعاده، برای ساکنان قم،دو مشکل اساسی را پدید آورده؛ 1- فرار از گرمای تابستانی و محافظت از خود به یاری خانههایی با دیوارهای ضخیم، پنجرههای تنگ و کوچک و بادگیرهایی بلند که کمترین وزش باد را پذیرا میشوند. 2- تهیه آب کافی برای شرب و به منظور آبیاری زمینها، زیرا در اینجا کشت دیم اصولا منتفی است.
این گزارش البته مانع این نیست که عوامل مهمتر دیگری را نیز در این مهاجرت سهیم بدانیم. از جمله یاقوت حموی مهاجرت اشعریان را مربوط به سال 83 یا 94 هجری میداند و علت آن را ظلم و ستمی ذکر میکند که از سوی حاکم وقت بر شیعیان کوفه روا داشته میشد. یاقوت چند روایت نیز از تعصب و پایداری اشعریان مقیم قم نقل کرده است همچنین به احتمال فراوان احادیث و روایاتی که ائمه معصومین علیهمالسلام در منزلت قم ایراد کردهاند نیز در این باره نقش مهمی داشته است.
امیرالمؤمنین درباره منزلت قم و اهل آن این گونه میگوید: درود خدا بر اهل قم و رحمت خدا بر اهل قم. خداوند شهرهای ایشان را از باران سیراب کند و برکات را برایشان نازل فرماید و گناهان ایشان را تبدیل به حسنات نماید. ایشان اهل رکوع و خشوع و سجده و نماز و روزهاند. ایشان فقیهان و دانشمندان بزرگ و فهمیدهاند. ایشان اهل دین و ولایت و عبادتند. صلوات و رحمت و برکات حق بر روان ایشان.
قاضی نورالله شوشتری در مجالس المومنین و فاضل نوری در تحیهالزائر از مورخ بزرگ قم و حسن بن محمد قمی که تاریخ قم را به جهت وزیر بزرگ، صاحب بن عباد، سامان داده است، اینگونه به توصیف قم از زبان امام صادق علیهالسلام میپردازند: «به درستی که برای حقتعالی حرمی است و آن مکه است و از برای رسول خدا(ص) حرمی است و آن در مدینه است و از برای امیرالمومنین حرمی است که در کوفه است و از برای اهل بیت نیز حرمی است که جایگاه آن قم است و بعد از این دفن شود در آنجا زنی از اولاد من که فاطمه نام دارد. هر که او را زیارت کند بهشت بر او واجب شود. راوی گفت: وقتی حضرت این را فرمود، همسر امام کاظم هنوز به فاطمه باردار نبود»!
در جای دیگر امام صادق به شیعیان توصیه میکند آنگاه که سرزمینها را فتنه فراگرفت و بلاها بر شما مستولی شد، بر شما باد که به قم و نواحی آن روی کنید؛ چرا که بلاها از آن دفع شده است.
امام رضا نیز در حدیثی برای بهشت، هشت در، ذکر کرده است که سه در آن برای اهل قم است، پس خوشا به حال آنان. بنابراین با توجه به احادیث مذکور که به احتمال فراوان جای رد و بدل شدن آنها در کوفه بوده است، بسیار طبیعی بوده که اشعریان قم را در میان تمام شهرهای ایران انتخاب کنند. از این رو، عامل بدی آب و هوا را نمیتوان تنها دلیل سکونت شیعیان در قم دانست.
در بیان ولادت آن حضرت باید گفت: آن گونه که مورخان مکتوب کردهاند، این امکان وجود ندارد که پس از سال 179 هجری روی داده باشد؛ چرا که سال 179 هجری سالی است که هارونالرشید در آن امام را از مدینه منوره به بصره فراخواندهاند و پس از آن حضرت کاظم را به بغداد فراخواندهاند و آنچه قابل اهمیت است این است که در این سال نیز کسی از نزدیکان و اهل بیت امام نزد ایشان حاضر نبوده و این امر تا زمان شهادت ایشان ادامه داشته است.
بنابراین باید سال 179 یا اندکی قبل از آن را سال تولد حضرت فاطمه معصومه(س) دانست. علامه عبدالوهاب شعرانی در کتاب لواقح الانوار فیطبقات الساده الاخیار که به طبقات شعرانی شهرت یافته درباره ولادت آن حضرت این گونه مینگارد: «در روز جمعه اول ذوالقعده در سنه 173 هجری در مدینه منوره متولد شدند و در دهم ماه ربیعالثانی در سنه 201 هجری در بلده طیبه قم وفات فرمودند.» بنابراین عمر ایشان به هنگام وفات 27 سال و 52 روز بوده است.
از سوی دیگر اگر گزارش لواقعالانوار علامه شعرانی را که از کتاب معتبر نزههالابرار فی نسب اولاد الائمه الاطهار، سید موسی شافعی برزنجی مدنی اخذ شده است بپذیریم، باید روز تولد آن کریمه را با ولادت برادرشان حضرت رضا (ع) مصادف بدانیم. مادر حضرت معصومه نیز همان مادر امام رضاست. او زنی به نام امالبنین بوده است. حضرت معصومه پیش از مهاجرت به ایران و پیوستن به برادر در مدینه به تحصیل علم اشتغال داشته تا آنجا که او را محدثه دانستهاند.
البته آنچه در کتب حدیثی نیز منقول است بر این امر تأکید مینهد. از جمله علامه محدث شیخ محمدبن محمدبن احمد چشتی داغستانی در کتاب «اللؤلؤه الثمینه فی الآثار المعنعنه المرویه» که در سال 1306 هجری در مصر چاپ شده یکی از این احادیث را که علاوه بر علو مضمون دارای سلسله سند بسیار جالب توجهی نیز هست، نقل کرده است. این حدیث به حدیث فواطم نیز شهرت دارد.
«سید محمد غماری شافعی در کتابش از فاطمه دختر حسین رضوی، فاطمه دختر محمد رضوی، فاطمه دختر ابراهیم رضوی، فاطمه دختر حسن رضوی، فاطمه دختر محمد موسوی، فاطمه دختر عبدالله علوی، فاطمه دختر محمد بن احمد بن موسی مبرقع، فاطمه دختر احمد بن موسی مبرقع، فاطمه دختر موسی مبرقع ، فاطمه دختر امام رضا(ع)، فاطمه معصومه(س) دختر امام موسی کاظم، فاطمه دختر امام صادق(ع)، فاطمه دختر امام باقر(ع)، فاطمه دختر امام سجاد(ع)، فاطمه دختر امامحسین(ع)، زینب دختر امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه کبری(س) نقل میکند که فرمودند: رسول خدا گفت: «ألامن مات علی حب آل محمد مات شهیداً»؛ بدانید که هر کس بر دوستی آل محمد(ص) بمیرد به شهادت از دنیا رفته است.»
بنابراین از این روی که ایشان به این مقام نائل بودهاند، مورد توجه ائمه قرار گرفتهاند تا آنجا که محدثان بر این باورند وصفها و مدحهایی که در شأن ایشان وارد شده، جز در توصیف معصومان به کار نرفته است. گذشته بر آنکه زیارت ایشان دارای آداب خاصی است که در روایات ائمه بدان اشارت رفته است و نیز زیارتنامه مخصوصی که در احادیث مروی است، اما قدیمیترین گزارشی که درباره هجرت ایشان به قم وجود دارد را باید روایت محمدبن حسن قمی دانست که در تاریخ قم آمده است، پس از او این گزارش به تمامی کتب حدیثی و تاریخی که در اینباره سخنی داشتهاند راه یافته است.
او پس از آنکه به نقل قبوری میپردازد که از اهل بیت(ع) در قم وجود دارد و از مقبره سیده جلیله معظمه ستی، فاطمه دختر امام موسی کاظم علیهالسلام که به نهایت جلالت و علو مقام در قم مدفون است، یاد میکند و مینویسد: «در سنه دویست و یکم که پس از یک سال بود [که] جناب امامرضا(ع) از مدینه به امر مأمون به مرو تشریف برده بودند، آن مخدره سال 201 به شوق ملاقات برادر خود از مدینه بیرون آمد. به طلب آن حضرت طی منازل فرموده، تشریف آورد تا به ساوه.
وقتی که آن خاتون به ساوه رسید، در آنجا مریض شد. پس فرمود: از اینجا تا به قم چقدر است؟ عرض کردند: 10 فرسخ میباشد. پس خادم خود را فرمود که مرا به قم ببر.
همین که خبر رسید به اشعریین از آل سعد، پس اتفاق کرده، به استقبال آن خاتون مخدره شتافتند و استدعا کردند که آن خاتون محترمه در قم نزول فرماید. پس موسیبن خزرجبن سعد، که بزرگ آنها بود، از همه سبقت کرده، زمانی که بهحضور حضرت فاطمه رسید، مهار ناقه او را گرفت و کشید تا واردساخت آن مکرمه را به قم و در خانه خود. پس آن معظمه در خانه او نزول اجلال فرمودند.
تا مدت شانزده یا هفده روز در آنجا مکث کردند. پس از دنیا رحلت فرمودند. پس دفن نمود او را موسی بعد از تغسیل و تکفین در زمینی که مال خود موسی بود که الان مدفن فاطمه میباشد و بنا کرد بر قبر فاطمه سقفی از بوریا و این سقف برپا بود؛ تا آنکه بنا نمود زینب دختر حضرت جواد(ع) از برای قبر او قبهای و خبر داد مرا حسینبن علیبن موسیبن بابویه، از محمدبن حسن ولید: زمانی که از دنیا رفت فاطمه(رضیالله عنها)، غسل دادند و کفن نمودند او را و بردند او را به سوی بابلان و گذاردند بر زمین نزدیک سردابی که کنده بودند از برای فاطمه و اختلاف کردند طایفه سعد که آیا کدام کس برود در میان قبر و دفن نماید او را در آن سرداب، پس اتفاق کردند بر خادمی که برای ایشان بود و او مردی پیر، صالح [و] با تقوا بود. و اسمش قادر بود.
قرار شد که قادر غلام، فاطمه را دفن نماید و در این خیال بودند [که] ناگاه دیدند دو سوار به تعجیل رسیدند؛ در حالتی که دهان خودشان را پیچیده بودند. پس زمانی که شدند به جنازه و نماز خواندند بر فاطمه، بعد داخل سرداب شدند. فاطمه را برداشتند و دفن نمودند و بیرون آمدند از سرداب و رفتند و ندانست احدی که چه کسی بودند این دو سوار.»
این متن هر چند کوتاه که در تاریخ قم محمد بن حسن شیبانی آمده، حاوی نکاتی است، از جمله اینکه ایشان این مدت کوتاه را در قم بهحالت بیماری بهسر میبرده است. حال آنکه حداقل دو گزارش دیگر موجود است که از عبادت کردن حضرت فاطمه معصومه سخن بهمیان آورده و آنچه مسلم است فرد در مرض مرگ، چندان توان عبادت ندارد.
علامه مجلسی در بحار در فصل فرزندان امام موسی کاظم(ع) مینویسد: «محراب عبادت فاطمه که نماز میکرد در آنجا، الان موجود است؛ یعنی در خانه موسیبن خزرجبن سعد.» و شیخ محمد علی قمی در الانوار میگوید: «محراب عبادت فاطمه در خانه موسیبن خزرج است و خانه موسی و محراب در محلهای است که مشهور است در این زمان به میدان میر و آن خانه الحال (امروز)، ستیه گویند.»
ستیه به معنای بیبی و خانم است. شیخ محمد علی قمی که نویسنده کتاب الانوار است، خود مترجم تاریخ قم نیز است، بنابراین بهاحتمال فراوان به این نکته توجه کرده که باید مدت حضور حضرت فاطمه در قم بیشتر از آنچه که نویسنده تاریخ قم ذکر کرده باشد. شاید بههمین علت بر این مطلب تأکید گذارده است، هرچند اتفاق مورخان حضور حضرت فاطمه معصومه را نمیتوان چندان طولانی دانست، زیرا او قصد دیدار برادر در مرو را داشته است و هدف و سکونت در قم نبوده است.
شیخ عباس قمی در منتهیالآمال، ج 2، ص 317، در باب فضیلت زیارت حضرت فاطمه معصومه نقل میکند: «جماعتی از مردم ری خدمت حضرت صادق رسیدند و گفتند ما از مردم ری هستیم. حضرت فرمودند: مرحبا به برادران ما از اهل قم. ایشان عرض کردند که ما از مردم ری هستیم. دیگر مرتبه حضرت همان جواب فرمودند. آن جماعت چند بار این سخن گفتند و همان جواب شنیدند.
آنگاه حضرت فرمودند: همانا از برای حقتعالی حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا(ص) حرمی است و آن مدینه است. و برای امیرالمؤمنین(ع) حرمی است و آن کوفه است و از برای ما اهل بیت حرمی است و آن بلده قم است و بعد از این دفن شود در آنجا زنی از اولاد من که نامیده شود به فاطمه. هر کس او را زیارت کند، بهشت از برای او واجب شود. راوی گفت: وقتی که آن حضرت این فرمایش نمود هنوز متولد نشده بود، امام موسی(ع).»
بنابراین با توجه به آنچه از فضیلت و منزلت ایشان که بیان شد، بسیار طبیعی بوده است که دانشمندان و فقها، روبهسوی قم کنند و آنجا را مأوی و مسکن خویش بشمارند. این اقبال البته تنها مختص به علما نبوده است چرا که بسیاری از پادشاهان ایران نیز بهوصیت خویش در آنجا مدفون شدهاند از جمله:
1- شاه صفی (م 1052) 2- شاه عباس دوم (م 1077) 3- شاه سلیمان (م 1105) 4- شاه سلطان حسین (م 1215) 5- فتحعلی شاه قاجار (م 1250) و 6- محمدشاه قاجار (م 1264) که جملگی در جوار حضرت معصومه مدفون هستند. از این رو تاریخ مزار و ابنیه و ساختمانهایی که بر آن بنا شده است، تاریخی است بسیار طولانی که از قضا، دورانهای بسیار متفاوتی را دربرمیگیرد:
1 - در سال 256 ق، زینب دختر امام جواد(ع) که برای زیارت مزار عمهاش به قم آمده بود، قبر آن حضرت را تجدید بنا کرد و برای آن قبهای کوچک بنا کرد.
2 - در سال 350 ق، ابوالحسین زیدبن احمدبن بحر اصفهانی، حرم را که در آستانه ویرانی بود، بازسازی کرد.
3 - در سال 429 ق ابوالفضل عراقی از رجال دوران سلجوقی به تجدید بنای حرم پرداخت. این امر نشان میدهد که توجه به مشاهد و مقابر بزرگان در این دوران چندان ارتباطی به نوع مذهب حاکم نداشته است. هر چند حاکمانی که به جهت مذهبی نظر موافقی داشتهاند در اینباره موفقتر و فعالتر عمل کردهاند.
4 - شاه اسماعیل صفوی، حرم را مجدداً تجدید بنا کرد. در این دوره توجه بیشتری به حرم شد و بر تعداد رواقها، حجرات و ایوانها و صحنها افزوده شد.
5 - بزرگترین تغییر و تحول در حرم قبل از پایان هزاره در دوران شاه طهماسب و بهنحو مشخص در سال 953 هـ. ق روی داده است. ضریح امروزین نیز متعلق به این دوران است. اشعاری که بر زوایای فوقانی ضریح قابل مشاهده است بر این امر تأکید دارند.
6 - فتحعلی شاه دومین پادشاه قاجار، در عصر خویش،فرمان داد تا قبر و گنبد را که پیش از این از فلزاتی به غیر از طلا بود، طلاکاری کنند. کاشیهای گرداگرد گنبد نشانگر این است که طلاکاری گنبد و قبر در سال 213 ه. ق پایان یافته است.
7 - در عصر پهلوی اول و دوم نیز اضافاتی به حرم افزوده شده است. اما بزرگترین توسعه و گسترش حرم از سال 1382 ه . ق آغاز شده، که مساحت حرم را به بیش از چند برابر افزایش داده است. ساخت شبستانها، رواقها، صحنها و سالنهای متعدد از ویژگیهای این دوران است. همچنین تعمیر و بازسازی بخشهای قدیمی حرم حضرت معصومه(س).
نکتهای که در پایان باید بدان اشاره کرد این است که این حرم همانگونه که قلب تپنده شیعیان بوده است، امروز نیز اینگونه است؛ بزرگترین حوزه علمیه شیعیان و عظیمترین فعالیتهای فرهنگی که در اطراف حرم این گرامی قومش میگذرد همگی نشانی دارند از رایحه خوش کریمه اهل بیت که در قم میوزد.