همشهری آنلاین/ مژگان مهرابی: مجموعه آموزشی رعد در دل مرکز رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری منطقه 14 واقع شده است. بیش از 70 توانیاب در این مجموعه مشغول مهارت آموزی هستند که به باور «محمد کاظمی» مدیر این مجموعه، این مرکز ظرفیت پذیرش توانیابان بیشتری را هم دارد. او درباره فعالیت های مجموعه آموزشی رعد می گوید: «بعد از پایان دوره مهارت آموزی می توانند مستقل فعالیت کرده و درآمدزایی کنند. البته از مصوبات مرکز رعد این است که فقط توانیابان جسمی- حرکتی پذیرفته شوند اما من توانیابان ذهنی آموزش پذیر را هم قبول می کنم. چرا که معتقدم هر کدام از این افراد اگر در خانه بدون سرگرمی باشند انرژی خود را در راه نادرست خرج می کنند. در خانه مرتب بهانه گیری کرده و باعث آزار والدین خود می شوند. آن ها هم حق خوب زندگی کردن دارند و باید شرایطش را برایشان فراهم کرد.» نکته دیگری که کاظمی به آن اشاره می کند، وجود آمار قابل توجه معلولان در منطقه 14 است. طبق آمار به دست آمده، در حدود 4000 توانیاب در منطقه 14 زندگی می کنند که بیش از 60 درصد آن ها توانیاب ذهنی هستند.
بهزیستی حمایت نمی کند
کاظمی می گوید: «متاسفانه بهزیستی هیچگونه حمایتی از ما نمی کند. تا یکی 2 سال پیش مکانی را در اختیار ما گذاشته بود که آن را پس گرفت. تا مدتی بی جا و مکان بودیم که شهرداری منطقه 14 به یاری مان آمد. در امور این مجموعه خیلی حمایتمان کرد. تا جایی که برای رفتن به اردو وسیله نقلیه در اختیارمان می گذاشت. اما مدتی است حمایت هایش کم رنگ شده است. برای رفتن به یک سفر تفریحی باید خودمان اتوبوس اجاره کنیم. هربار مبلغی بالغ بر 800 هزار تا یک میلیون تومان باید پرداخت کنیم. غیر از آن هزینه غذا و تنقلات شان را هم باید در نظر گرفت. مجموعه رعد با کمک مالی خیرین اداره می شود و هزینه کلاس های آموزشی و حق الزحمه مربی ها خود به اندازه کافی بار مالی بر دوش این مجموعه دارد. برای همین امکان تامین هزینه های مازاد را ندارد.» در این مجموعه، همه دوره های آموزشی و مهارت آموزی رایگان برگزار می شود. این بزرگترین کمکی است که مسئولان مرکز رعد برای رفاه خانواده ها انجام می دهند. کاظمی ادامه می دهد:«هزینه کلاس های خصوصی برای خانواده ها کمرشکن است. پیش از این وعده ناهار هم جزء برنامه هایمان بود که الان به دلیل مضیقه مالی به میان وعده روزانه بسنده کرده ایم.»
صفای وجود توانیابان
10 کلاس آموزشی در اختیار مجموعه آموزشی رعد است. منبت کاری، معرق، چرم دوزی، سرامیک، پیکرتراشی، مهارت های زندگی، مفاهیم قرآنی، قصه نویسی، تئاتر، مثنوی خوانی از جمله دوره هایی است که در این جا آموزش داده می شود. کاظمی بازدید از کلاس معرق و پیکرتراشی را پیشنهاد می دهد. در کلاس چند نفری مشغول کار هستند. «مسلم سیاوشی» مردی که خودش روی ویلچر نشسته مربی آن هاست. به گفته کاظمی او هنر کار با چوب را از همین جا یاد گرفته است. نمونه آثارش به دیوار نصب شده که هر کدامشان در نوع خود بی نظیر هستند. سیاوشی بی توجه به صندلی چرخ دار، با کمک دست بالای دستگاه اره برقی می رود و الوارهای سنگین را برش می زند. کاری که انجامش برای افراد سالم خیلی سخت است. قطعات کوچک شده را به دست شاگردانش می دهد. بعد هم یکی یکی بالای سرشان می رود تا بر عملکرد آن ها نظارت کند. میلاد و مصطفی با هم برادرند و از توانیابان ذهنی آموزش پذیر هستند. هر کدام تکه چوبی در دست دارند و می خواهند چیزی بسازند. یکی دیگر از شاگردان سیاوشی، «گلاره سید محمدی» است. کاظمی اشاره می کند: «او هم در آینده ای نزدیک می تواند به عنوان مربی فعالیت کند.» حامد از داخل کیسه پارچه ای اش، سرامیک های رنگی را بیرون می آورد و با انبری مخصوص به قطعات کوچک خرد می کند. او قصد دارد تابلویی که درست کرده را نشان دهد اما یکباره در کیسه باز شده و سرامیک ها روی زمین می ریزد. میلاد به کمکش می آید و روی زمین خم می شود و سرامیک ها را با دست جمع می کند. در بین این بچه ها صفا و صمیمتی حاکم است که هر تازه واردی را به سر شوق می آورد.
راه هموار نیست!
بچه ها یکی یکی از مشکلات شان می گویند. سیاوشی عمده ترین دغدغه توانیابان را سختی رفت و آمد و هزینه بالای آن می داند. می گوید: «بسیاری از توانیابان به دلیل نبود وسیله نقلیه امکان رفت و آمد ندارند. خود من اگر سرویس حمل و نقل ویژه معلولان نباشد نمی توانم به این جا بیایم. نکته مهم این که 2 روز پشت سر هم به ما سرویس نمی دهند.» حق با اوست چرا که بارها کاظمی برای رفع این مشکل به سامانه حمل و نقل ویژه معلولان و جانبازان تماس گرفته اما پاسخ مناسبی نشنیده است. او می گوید: «بعضی از توانیابان مادر سرپرست خانوار است و امکان فراهم کردن هزینه رفت و آمد را ندارد. برای همین فرد توانیاب ناگزیر در خانه می ماند و روز به روز منزوی تر می شود.» مشکل دیگری که «زینت انیسی» مطرح می کند، ناهموار بودن سطح معابر است. او می گوید: «سطح خیابان ها هموار نیست. از آن بدتر پارک کردن خودرو جلوی پل است. بعضی از راننده ها به این موضوع توجه نمی کنند. امثال من باید زمان زیادی در خیابان بمانیم تا کسی برای کمک بیاید. دیگر این که اغلب بانک ها رمپ ندارند یا اگر هست رمپ شیب زیادی دارد و به سختی می توان از آن بالا رفت. وقتی به صاحب فروشگاه اعتراض کردم شیب این رمپ خیلی زیاد است. گفت نرده گذاشته ایم. خوب کسی که با کمک دستانش ویلچر را حرکت می دهد چطور باید نرده را بگیرد؟ معضل بزرگ دیگر آزمایشگاهی است که برای معلولان در نظر گرفته شده ، متاسفانه این آزمایشگاه سرویس بهداشتی فرنگی ندارد.» نبود شغل برای توانیابان، مشکلی است که اغلب آن ها عنوان می کنند. از قرار معلوم بهزیستی که حامی اصلی آن ها است، در مصوبات خود چنین موضوعی را در نظر نگرفته است. «فاطمه سید عبداللهی» مصداق بارز این گفته است که با داشتن دکترای شیمی به هنر چرم دوزی و طراحی رو آورده است.