همشهری آنلاین - زینب زینال زاده: ۶ سال از تعطیلی تنها مرکز دی. آی و سی. زنان می گذرد. اتفاق میگذرد اما اثرات ناخوشایند تعطیلی این مرکز در کلونیهای اعتیاد مشهود است. این اتفاق درس عبرتی برای تصمیمگیرندهها نشد؛ چراکه این روزها زمزمه تعطیلی مراکز دی.آی.سی به بهانه نشت متادون از این مراکز به گوش میرسد. شنیدههایی که ما را برآن داشت تا با «لیلا ارشد» مدیر وقت نخستین و تنها مرکز دی.آی.سی زنان در ایران و خاورمیانه درباره کارکرد دی.آی.سیها و انتقاداتی که این روزها عملکرد این مراکز را زیر سؤال برده است، گفتوگو کنیم.
آمار دقیقی از جمعیت زنان معتاد در کشور وجود ندارد، اما براساس برخی پژوهشها، ۷تا ۱۰درصد جمعیت معتاد کشور را زنان تشکیل میدهند. بهطور کلی در مقایسه با سالهای گذشته اعتیاد در زنان رواج بیشتری پیدا کرده است و این روزها شاهد حضور تعداد زیادی از آنها در کلونیهایی مانند هرندی هستیم. جایی که نخستین مرکز DIC (مرکز کاهش آسیب اعتیاد) با هدف حمایت از این قشر آسیبپذیر راهاندازی شد اما ۶ سال پیش به دلیل برخی از سیاستهای اجرایی نامناسب و پراکنده، گروه هدف این مرکز تغییر و بهعنوان مرکز حمایتهای اجتماعی شروع به کار کرد و اکنون خدمات درمانی، آموزشی، حقوقی، روانشناسی، مددکاری اجتماعی و دندانپزشکی و... به زنانی که قطع سوءمصرف کردهاند و فرزندان این زنان ارائه میدهد. «لیلا ارشد» مدیر عامل مرکز کاهش آسیب زنان و مدیر خانه خورشید در گفتوگو با همشهری محله این اتفاق را ناخوشایند میداند و میگوید: «مرکز دی.آی.سی مکان امنی برای زنان معتاد و آسیبدیده بود. آنها متادونتراپی میشدند و امید به زندگیشان افزایش مییافت اما نبود سیاست واحد و نگرش یکپارچه در حوزه اعتیاد، منجر به تغییراتی در مرکز دی.آی.سی ویژه زنان شد و صدمات جبرانناپذیری به این قشر وارد کرد.» تعطیلی این مراکز به دلیل عملکرد نامطلوبشان و همچنین نشت متادون از این مراکز به بازار سیاه و تشکیل مافیای متادون فرضیههایی هستند که این روزها در محافل مطرح میشود.
«اعتیاد، بیماری است و معتاد بیمار.» چند سالی است که این تعریف در حوزه موادمخدر ارائه و از تغییر رویکرد حاکمیت نسبت به اعتیاد و معتاد حکایت دارد. به گفته لیلا ارشد، براساس این تعریف شهروندان و مسئولان باید طرز رفتار با اعتیاد و مبتلایان به آن را بدانند و جوانب مختلف را مدنظر قرار دهند. این فعال اجتماعی مدیر نخستین و تنها مرکز دی.آی.سی ویژه زنان در کشور و خاورمیانه که از سال ۱۳۸۵ فعالیت خود را شروع کرده بود، میگوید: «اعتیاد، بیماریای چند وجهی است و برای مقابله، کنترل و کاهش آن باید جنبههای اجتماعی، فیزیکی و روانی بیمار مدنظر قرار بگیرد. توجه به یک وجه و یا یک جنبه و نادیده گرفتن جنبههای دیگر قطعاً نتیجهای نخواهد داشت و اینگونه سیاستهای ناقص میتواند آسیبزا باشد. ترک دادن اجباری و فقط دور کردن معتاد از مواد که همان جنبه فیزیکی را شامل میشود، کافی نیست. این بیماران پس از مراحل ترک فیزیکی به نیاز حمایتهای اجتماعی و روانی برای رسیدن به پاکی دارند. فراهم کردن بستر پذیرش بیمار در جامعه و اماکن، ایجاد اشتغال و درآمد پایدار، جلب اعتماد مردم و تشکیل خانواده از یک سو و ارائه مشاورههای روانشناختی برای رهایی و ماندگاری در درمان با هدف دوری از اعتیاد، بسیار حیاتی، لازم و ضروری هستند.» ارشد باور دارد بیتوجهی به یکی از این جنبهها هر نوع سیاستگذاری و حمایت را با شکست مواجه میکند.
نگرش بشردوستانه
«مراکز دی.آی.سی با ارائه حمایتهای سهجانبه از معتادان و با یک نگرش بشردوستانه و حقوق بشری شکل گرفتهاند.» این مطلب را لیلا ارشد مطرح میکند و در ادامه میگوید: «همه معتادان باور و یقین دارند یکبارمصرف زیاد است و هزار بار مصرف کم. به اعتقاد آنها نخستین روز، مصرف معتاد را به عرش میرساند و لذت وصفناپذیری دارد و پس از آن اگر هزار بار هم مصرف کنند دیگر به لذت نخستین روز مصرف دست نمییابند. بنابراین هر روز که میگذرد برای تجربه دوباره لذت نخستین مصرف، میزان مصرف را افزایش میدهند و نوع مواد را عوض میکنند که در اوج ناآگاهی میتواند به مرگشان منجر میشود. همین عوامل زمینه را برای راهاندازی فعالیت مراکز دی.آی.سی در دهه ۸۰ فراهم کرد.» متادون، دارویی است که در این مراکز برای کاهش و کنترل سوءمصرف موادمخدر با تجویز پزشک در اختیار معتادان قرار میگیرد. مدیرعامل خانه خورشید میگوید: «سوءمصرفکننده میخواهد مصرف مواد را ادامه دهد تا نخستین لذت مصرف برایش تکرار شود. اما در این مسیر خطرات زیادی پیش میآید. خطر تزریق، انجام رفتارهای ضد اجتماعی، رفتارهای پر خطر جنسی و سرقت و ابتلا به بیماریهای ویروسی مانند ایدز.... در کمینشان است. متادون در شرایط کنونی بهترین گزینه برای کمک به سوءمصرفکنندگان مواد مرفینی بوده و هست. برای سوءمصرفکنندگان، مواد صنعتی نیز مشاورههای روانشناختی طولانی مدت و حمایتهای اجتماعی کمککننده است. بهطور کلی مراکز دی.آی.سی تأسیس شدند تا آسیبهای ناشی از اعتیاد را کاهش دهند.» معتادان در این مراکز علاوه بر متادون، لباس، آموزش و خوراک دریافت میکنند و کارشناسان هم با تشکیل جلسات متعدد به آنها مشاوره میدهند.
تأسیس مراکز دی.آی.سی در کلونی معتادان و اعتیاد
جانمایی و راهاندازی مراکز دی.آی.سی در دل محلههایی که درگیر اعتیاد بودند، بهترین راهکار و سیاست بود. لیلا ارشد و بسیاری از فعالان اجتماعی و افرادی که در حوزه موادمخدر فعال هستند این سیاست را میپذیرند. ارشد میگوید: «معتاد نیاز به کمک دارد و بنابراین مراکز دی.آی.سی باید در دسترس آنها قرار گیرد. تجربه چندین سالهام نشان میدهد که معتادان برای دریافت حداقل امکانات ترجیح میدهند حداقل مسافت را طی کنند. بنابراین اگر مراکز کاهش آسیب در دسترس معتادان نمیبود قطعاً امروز جامعه با معضلهای بزرگی چون گسترش ایدز و هپاتیت مواجه میشد. راهاندازی این مراکز در محلههای شوش، هرندی، راهآهن و فرحزاد و خاکسفید، بهترین تصمیمی بود که گرفته شد. امروز معتادان با مراجعه به این مراکز علاوه بر دریافت قرص و شربت متادون، نیازشان به مواد مخدر کاهش یافته و با دریافت سوزن و سرنگ و کاندوم، رفتارهای پرخطر و انتقال ویروس از طریق روابط جنسی پرخطر و تزریق مشترک به حداقل رسیده است.»
سیاستهای چندگانه
مراکز کاهش آسیب توسط وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی در کلونیهای اعتیاد راهاندازی شده است. لیلا ارشد میگوید: «فلسفه تشکیل و راهاندازی مراکز دی.آی.سی درست بود اما در گذر زمان سیاستهای چندگانه، آنها را با مشکلات عدیدهای مواجه کرد. این مراکز وقتی با چالش مواجه شوند، قطعاً نمیتوانند به وظایفی که برایشان تعریف شده درست عمل کنند. وزارت بهداشت، یک تصمیم میگیرد و نیروی انتظامی حرف دیگری میزند و مسئولان بهزیستی، ستاد مبارزه با موادمخدر و شهرداری و... هم به گونهای متفاوت عمل میکنند. همه مسئولان حرف میزنند اما نوای دلنشین و آهنگ موزونی به گوش نمیرسد. همین حرفها و سیاستهای چندگانه مانند آفتی است که مراکز کاهش آسیب را با مشکل مواجه میکند.» مراکز دی.آی.سی مکان امنی برای معتادان است و مانند مراکز ماده ۱۶، اجباری برای بستری بیماران نیست و آنها خودخواسته به این مراکز مراجعه و خدمات دریافت میکنند. برای معتادانی که به این مراکز مراجعه میکنند کارت عضویت صادر میشود و به واسطه همین کارت، پلیس در طرح جمعآوری معتادان نباید آنها را دستگیر کند. ارشد میگوید: «بارها مشاهده شده که به دلایل متعدد پلیس میتواند به این قانون متعهد نباشد و در اجرای طرحهای جمعآوری همه معتادان را دستگیر میکند و با این کار زحمات کارشناسان و پزشکان مراکز کاهش آسیب را نقش برآب میکند. برای اینکه شاهد نتایج موفق و رضایتبخش در مراکز کاهش آسیب باشیم باید همه سیاستگذاران و متولیان این مراکز به یک نگرش واحد برسند.»
تعطیلی متادونتراپی در تنها مرکز دی.آی.سی زنان
به گفته مدیرعامل خانه خورشید، در گذشته تعداد زنان معتاد کم بود اما در همان دهه۸۰ مرکز کاهش آسیب برای آنها در دروازهغار راهاندازی شد و مأمنی بود برای زنان سوءمصرفکننده، کارتنخواب، بیخانمان، تنفروش و کودکانی که در پی رابطه آزاد به دنیا میآمدند. زنان در این مرکز متادونتراپی میشدند و مشاوران آنها را در خصوص روشهای صحیح و بیماریهای مقاربتی راهنمایی میکردند. دستگیری زنان معتاد و انتقال آنها به مرکز شفق که مدیریتش در اختیار مردان بود، مسائلی پیش آورد که منجر به ایجاد تغییراتی در عملکرد مرکز دی.آی.سی زنان و تعطیلی بخش متادون شد. او در تشریح ماجراهای پیش آمده میگوید: «۴ سال پیش طرح دستگیری معتادان متجاهر در محلههای هرندی، شوش و دروازه غار اجرا شد. زنانی را که کارت مرکز دی.آی.سی داشتند هم همراه با سایر معتادان سوار اتوبوس کردند و به شفق بردند. بسیاری از فعالان اجتماعی، برخی از نمایندگان مجلس و مدیران دولتی به این ماجرا اعتراض کردند. نبود امکانات مناسب، کمبود جا و فقدان برنامه اصولی برای نگه داشتن زنان سبب شد مسئولان شفق اعلام کنند کسانی که همسر دائمی و موقت و صیغهای دارند، به آنجا مراجعه کنند و همسرانشان را ببرند. مردان «پاانداز» (یا دلالان جنسی)، ساقیان مواد و معتادانی که زنان را میشناختند با صیغهنامههای دستنویس رفتند و آنها را آزاد کردند. بنابراین زنان آزاد شده در محله تن به خواسته نامشروع مردان دادند و برای تأمین مواد و جای خوابشان، به دستور مردان تنفروشی کردند. آسیب در محله دروازه غار و هرندی با این روند افزایش یافت. ما هم در مرکز دی.آی.سی امکانات و اختیارات محدودی داشتیم و وقتی با این حجم مراجعه و آسیب مواجه شدیم و از سوی دیگر مسئولان و متولیان از مرکز حمایت لازم را انجام نمیدادند و به تعهداتشان عمل نمیکردند، تصمیم گرفتیم بخش متادونتراپی مرکز را تعطیل کنیم.»
اما ارشد و دوستانش برای حمایت از زنان معتاد و کاهش آسیب در کلونیهای اعتیاد، گروه هدف خود را تغییر میدهند تا علاوه بر کاهش آسیب، زمینه ترک و بازگشت زنان به کانون خانواده را فراهم کنند. ارشد از تعطیلی مرکز DIC زنان به شدت ناراحت است و میگوید: «زنان، این مرکز را محل امنی میدانستند که با اتفاقات رخ داده اعتمادشان سلب شد.» مدیرعامل خانه خورشید اعتراض مردم از افزایش آسیب در محلههای هرندی و شوش و دروازهغار را نتیجه بیتدبیری مسئولان و سیاستگذاران میداند و میگوید: «مراکز دی.آی.سی هرگز عامل افزایش آسیب نبودهاند. با راهاندازی این مراکز معتادان کمترین مزاحمت را برای شهروندان داشته و دارند و رفتارهایشان کنترل شده است. اگر امروز در شوش و هرندی آسیب بیداد میکند، سیاستهای چندگانه و متفاوت به بهبود وضعیت محله کمک نکرده و انتظار این است که نهادهای تصمیمگیرنده طی ۱۰ سال گذشته نتایج طرحهای اجرا شده را ارزیابی و اعلام کنند چند نفر این معتادان پس از دستگیریهای مکرر و بردن به کمپهای اجباری جامعهپذیر شدند؟ و برای چند نفر شغل و مسکن و بیمه فراهم شده است؟»
چرا تولید دو برابری متادون؟
نشت متادون از مراکز دی.آی.سی دومین اتهامی است که به مراکز کاهش آسیب وارد میشود. لیلا ارشد به صراحت میگوید: «چندی پیش مصاحبه یکی از مسئولان وزارت بهداشت را میخواندم. آنجا اعلام شده بود که تولید متادون بیش از دو برابر میزان تقاضای مراکز گذری و کلینیکهای ترک اعتیاد است. متادون خیلی حساب شده و با دقت و نظارت زیاد در اختیار مراکز دی.آی.سی قرار میگیرد و آمار دریافتیها و مصرفیها بهطور مرتب به وزارت بهداشت گزارش میشود. وقتی تولید دوبرابر باشد قطعاً وارد بازار آزاد میشود. البته ممکن است تخلفاتی در مراکز کاهش آسیب رخ دهد که قابل بررسی است اما گفتن اینکه متادون فقط از مراکز دی.آی.سی نشت کرده است، درست نیست و صحت ندارد