همشهری آنلاین - فاطمه عسگری نیا- حمیدرضا بوجاریان: زندگی لاکچری معتادان شاید بهترین عنوان برای مراکز دی.آی.سی باشد که زیر سایه کلونیهای معتادان در محلههای قدیمی شهر متولد شدند. هدف از راهاندازی «مراکز گذری کاهش آسیب» (یا دی.آی.سی)، کاهش معضلات اجتماعی در محلههای آسیبخیز بود، اما امروز کسی از اهالی محلهها دل خوشی از آنها ندارد و خواستار خروج دی.آی.سیها از محله هستند. در سوی دیگر مدافعان فعالیت دی.آی.سی با ارائه آمار و ارقام، تأکید و عنوان میکنند که اگر این مراکز نبودند آسیبها به مراتب گستردهتر بود. برای بررسی عملکرد دی.آی.سیها و ارزیابی نقاط ضعف و قوتشان پای صحبت مردم، کارشناسان و مسئولان مربوطه نشستیم.
همین که خورشید خود را از پشت کوههای شهر بالا میکشد، خرامان خرامان با قد و بالایی خیمده در حالی که همه زندگیشان در کیسههای نایلونی و کیفهای رنگورورفته خلاصه شده، خود را به مرکز دی.آی.سی میرسانند تا سر صبحی شکم چسبیده به کمرشان را مهمان صبحانهای داغ و ساده کنند و همزمان ابزار و آلات بهداشتی مصرف مواد را اعم از سرنگ و... را دریافت کنند به همراه جرعهای شربت متادون. «معتاد!» نامی است که اهالی محله آنها را با آن خطاب و «بیمار» عنوانی است که چند سال اخیر، رسماً و قانونی فعالان اجتماعی و جامعه پزشکی به آنها اطلاق میکنند. هریک به تنهایی با آن تن رنجور و پاهای بیجان خطری برای اهالی نیستند اما وقتی یکییکی از راه میرسند و در کنار هم مینشینند و چهره محلهها را تغییر میدهند، سایه ترس و ناامنی را به محله و ساکنان آن القا میکنند. دیدن تعداد زیادی از آنها حتی اگرکاری به کار اهالی هم نداشته باشد خود عاملی است برای پراکندن رعب و وحشت؛ صحنههایی که هر روز ساکنان محلههای شوش، دروازه غار، فرحزاد و خاکسفید و.... شاهد آن هستند. «محمد احمدی» معتمد محله هرندی میگوید: «متولیان مراکز دی.آی.سی نیّت خیری دارند اما معتادان به دلیل خماری و نشئگی کنترلی روی رفتارهایشان ندارند و نمیتوان گفت افراد بیآزاریاند. بارها شهروندان به فعالیت مرکز دی.آی.سی در محله اعتراض کردهاند، اما صدایشان به جایی نرسیده است. حضور معتادان در این محله آسیبزاست و با ارائه خدمات به آنها تغییری در وضعیت اسفبار محله ایجاد نشده است.» در سایر محلهها از جمله فرحزاد هم مردم به فعالیت مراکز گذری کاهش آسیب معترضند و میگویند: «فرحزاد یک مکان تفریحی، توریستی و گردشگری است. معتادان بخشی از آن را قرق کردهاند و با رفتارهای نامتعارف نه تنها ترس و وحشت ایجاد میکنند، بلکه از مردم زورگیری میکنند.» چند کیلومتر آن طرفتر ساکنان محله شوش هم با این معضل دست به گریبانند. «محسن محمدی» از کاسبان قدیمی محله میگوید: «بارها شاهد درگیری معتادان با جوانان محله بودهایم. با تاریک شدن هوا معتادان به سمت مردم حملهور میشوند و جیبهایشان را خالی میکنند.» مشکلات مطرح شده توسط مردم را همیشه از قاب جادویی تلویزیون تماشا کردهایم اما امروز در چند قدمی خود میتوانیم دنیای واقعی را به تماشایشان بنشینیم.
جراحتهایی بر چهره شهر
آسیب ناشی از حضور معتادان در محلهها به کیفقاپی و خفتگیری ختم نمیشود. تماشای ژندهپوشان گونی به دوش که موقع راه رفتن تلوتلو میخورند و برای پیدا کردن غذا یا هر وسیلهای که قابلیتفروش و تبدیل کردن به پول دارد تا کمر در سطلهای زباله خم میشوند برای هیچکس خوشایند نیست. همین صحنههاست که چهره زیبای شهر را مخدوش کرده و چون لکه سیاهی بر پیشانی جامعه نشسته است. «علیاصغر فراهانی» معتمد و شورایار محله راهآهن، مراکز دی.آی.سی را عامل اصلی تردد معتادان در کوچهها و خیابانهای شهر و محلهها میداند: «معتادان وقتی در یک نقطه متمرکز میشوند، تأثیرشان بر مخدوش کردن چهره شهر بیشتر نمود مییابد. آنها دستهجمعی و گروهی به سمت مراکز دی.آی.سی هجوم میبرند و همین کار صحنههای زشتی ایجاد میکند.» روشن کردن آتش کنار دیوار برای گرم شدن و مصرف مواد یا تجمع گروهی در فضاهای سبز، علاوه بر آسیب زدن به محیطزیست، چهره شهر را زشت میکند. «امیر رمضانی» از اهالی محله خاکسفید است که وضعیت این محله را بهتر از سالهای قبل ارزیابی میکند، اما اذعان میکند که اهالی همچنان با معضل تجمع معتادان دست به گریبانند. معتادان، شهروندان این جامعهاند اما ظاهر بههم ریخته و کثیفشان باعث میشود مردم تمایلی به همصحبتی با آنها نداشته باشند. مراکز دی.آی.سی هم نتوانستهاند حداقل وضعیت ظاهری آنها را بهبود دهند تا کمتر به زیبایی شهر صدمه بزنند. شهر متعلق به شهروندان است و همه در زیبایی و حراست آن باید تلاش کنند.»
معامله مواد در محل تجمع معتادان
از آنجا که مراکز دی.آی.سی در کلونیهای معتادان برپا میشود این شرایط یک فرصت طلایی برای سودجویان ایجاد میکند؛ کسانی که مراکز کاهش آسیب را مانند خمره عسل برای خود میدانند. آنها سراغ اجتماع معتادان میروند تا با هر ترفندی به فروش موادمخدر و کسب سود از این محل بپردازند. در واقع، معامله مواد در اطراف مراکز دی.آی.سی معضل دیگری است که این روزها ساکنان محلههای آسیبدیده چون هرندی، تهرانسر، خاکسفید و... با آن دست و پنجه نرم میکنند. «صادق امامی» ساکن محله دروازه غار میگوید: «نبود نظارت بر عملکرد مراکز دی.آی.سی، به جای کاهش آسیب، زمینه را برای افزایش آسیب در محلهها فراهم کرده است. وقتی معتادان در یک جا جمع میشوند، فرصت خوبی برای رخنه سودجویان فراهم میشود تا موادشان را بیهیچ ترس و محدودیتی به دست مصرفکنندگان برسانند؛ چراکه هنگام حضور پلیس همه افراد به واسطه دریافت خدمات از دی.آی.سی از اجرای قانون جمعآوری و بازداشت در امانند. معتادان داخل مرکز خدمات میگیرند و خارج از مرکز مواد مصرف میکنند و مسئولان مراکز دیآیسی، تعهدی در مورد رفتار معتادان خارج از مرکز ندارند.» مشابه این ماجرا در تهرانسر هم وجود دارد. «مینو رحمانی» بانوی میانسال، بارها به چشم خود شاهد معامله مواد بوده است: «چندین بار با ۱۱۰ تماس گرفتم، اما تا ماشین پلیس از راه برسد پا به فرار میگذارند یا کارتی نشان میدهند و پلیس هم دست خالی میرود.» این وضعیت سبب نارضایتی اهالی و کاسبان مجاور مراکز دی.آی.سی شده است و آنها خواستار تعطیلی یا جابهجایی مراکز کاهش آسیب هستند.
مردم حق دارند
در سایه این مشکلات که شهروندان برشمردند، هر روز که میگذرد نگرش مردم به مراکز دی.آی.سی بدتر و بدتر میشود. رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر تهران بزرگ بر این واقعیت صحه میگذارد که اعتراض مردم درست و بجاست؛ چون امروز به جای کاهش آسیب در محلههایی که مراکز دی.آی.سی فعالیت میکنند شاهد افزایش جرائمی چون سرقت، کیفقاپی و خفتگیری هستیم. سرهنگ «محمد بخشنده» میگوید: «پلیس در طرح رعد بسیاری از محلههای آسیبدیده را که به کلونیهای اعتیاد تبدیل شده بودند پاکسازی کرده و امروز وجود همین مراکز دی.آی.سی به یک جاذبه برای معتادان تبدیل شده است. معتاد وقتی میبیند چنین فضایی در محله وجود دارد و میتواند بهترین خدمات و امکانات را رایگان دریافت کند چرا باید از محله کوچ کند؟» پلیس تاکنون بیش از ۲۰ طرح رعد اجرا و در قالب آن بیش از صدها معتاد، زورگیر و قاچاقچی در کلانشهر تهران دستگیر و مشمول ماده۱۶ معرفی کرده است. اما چرا پلیس معتادانی را که اطراف این مراکز اتراق میکنند دستگیر نمیکند؟ و چه مانعی باعث سکوت پلیس در برابر جمعآوری معتادان متجاهر حوالی مراکز دی.آی.سی میشود؟ سرهنگ بخشنده در دفاع از نیروی انتظامی و تلاشهای پلیس میگوید: «معتادانی که به مراکز دی.آی.سی مراجعه میکنند برگه عضویت دارند و برابر قانون، پلیس نمیتواند و حق ندارد آنها را دستگیر کند؛ چراکه آنها تحت درمان پزشکان مستقر در مراکز دی.آی.سی هستند و متادونتراپی میشوند. معتادان این قانون را از حفظ بوده و هر جا که باشند خودشان را به مراکز دی.آیسی میرسانند تا علاوه بر دریافت خدمات رایگان پزشکی و بهداشتی، برگه مصونیت در برابر طرحهای پلیس را هم بگیرند. قطعاً این مراکز دلخواه معتادان است و در برابر تعطیلی آنها مقاومت میکنند.»
مردم توجیه نشدهاند
برخی کارشناسان در برابر انتقادات میگویند که نبود اطلاعرسانی و شفافسازی عملکرد دی.آی.سیها باعث ایجاد دیدگاه منفی مردم به این مراکز شده و به آمار و ارقامی تکیه میکنند که بهزعم آنها، در کارنامه مثبت این مراکز ثبت شده است. به عقیده آنها گرچه امروز دی.آی.سیها در کشور درگیر چالشهایی شدهاند که باعث شده نگاه جامعه بدانها منفی شود. «اما این منفینگری اجتماعی در برابر دی.آی.سیها نمیتواند انکارکننده نقش این مراکز در بهبود وضعیت محلههای آسیبخیز باشد.» «همایون هاشمی» عضو کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی، با بیان این سخن میگوید: «مراکز دی.آی.سی امروز بهعنوان یکی از موفقترین مجموعههای فعال در حوزه پیشگیری از آسیب جوامع بشری مطرح شدهاند بهطوری که آمارها حکایت از آن دارد که فعالیت این مراکز، کاهش چشمگیر آسیبهای ناشی از سوءمصرف موادمخدر را در پی داشته است. مراکز دی.آی.سی در کشور ما همچنین دستاوردهای خوبی داشتهاند. رویکرد درمانی مراکز دی.آی.سی مبتنی بر مدل مددکاری، بازتوانی و مداخلات منطقی است که اگر اصولی و منطقی فعالیت کنند نه تنها بستر کاهش آسیبها را فراهم میکنند بلکه میتوانند زمینه شکلگیری فعالیتهای اجتماعی مثبت اعم از تشکیل گروههای بهبودیافته فعال در این بخش را هم ایجاد کنند.»
در میان کارشناسان اجتماعی بهویژه آنها که در این مراکز دستی بر آتش دارند و سالها برای تبیین جایگاه دی.آی.سیها به قول خودشان جنگیدهاند کم نیستند. دکتر «محمدصادق شیرازی» کارشناس کاهش آسیب از جمله این افراد است. او با طرح این سؤال که چرا متولیان در برابر نقدهای غیرمنصفانه دی.آی.سیها عملکرد این مراکز را در قالب گزارش به مردم ارائه نمیدهند، میگوید: «مردم شناخت درستی از مراکز گذری کاهش آسیب ندارند و مسئولان در طی سالها برای توجیه و آگاه کردن مردم اقدامی انجام ندادهاند.» با این حال با پافشاریهایی که از جانب منتقدان وارد میشود، به نظر میرسد که دی.آی.سیها بر سر دوراهی ماندن یا رفتن معطل ماندهاند.
دی.آی.سیها از شهر خارج میشوند؟
انتقال مراکز دی.آی.سی به خارج از بافت شهری و مسکونی خواسته پلیس و مردم و حتی برخی کارشناسان و روانشناسان است. در اصطلاح به این کار «عملکرد جزیرهای» میگویند. یعنی معتادان در نقطهای متمرکز شوند که دور از مردم باشند و مسئولان امکانات خدماتی و بهداشتی مورد نیازشان را فراهم کنند. «سیدحسن موسویچلک» مدیر انجمن مددکاری اجتماعی ایران، مخالف خروج مراکز دی.آی.سی از شهر است: «تجربه نشان میدهد جزیرهای کردن مراکز کاهش آسیب کمکی به کاهش آسیب نمیکند و بنابراین مراکز باید در کلونیهای اعتیاد باشند و خدمات ارائه دهند. متأسفانه در سالهای اخیر شاهد تغییر نگرش مردم و مسئولان به عملکرد این مراکز بودهایم که نتیجه اطلاعات نادرستی است که از منابع غیرمعتبر ارائه شدهاند. اگر متولیان مراکز دی.آی.سی سیاست شفافسازی را در پیش بگیرند و هر آنچه مربوط به این مراکز و خدمات ارزشمند آنها است، اعلام کنند مطمئنم طرح جزیرهای کردن این مراکز منتفی میشود.» معتادان و افراد آسیبدیده همواره به دنبال محلی امن میگردند که این مراکز تنها محل امن آنهاست؛ مراکزی که در آن، غذای گرمی میخورند، متادون میگیرند، لحظاتی کنار هم مینشینند و راهشان را ادامه میدهند تا فردای دیگر. همچنین «محمود سپاهیانی» کارشناس ارشد پیشگیری از آسیبهای اجتماعی ضمن مخالفت با طرح جزیرهای میگوید: «شرایط معتادان به گونهای نیست که برای دریافت خدمات مسافتهای طولانی طی کنند. از سوی دیگر حضور این افراد در جامعه میتواند در گذر زمان روزنه امیدی در وجودشان برای بازگشت به زندگی ایجاد کند. بنابراین، متمرکز کردن این مراکز و خدمات در خارج از بافت شهری طرح شکست خوردهای است که تحقیقات جامعهشناسان هم این موضوع را اثبات کرده است.» همین اختلاف نظرها و پرت کردن توپ از یک زمین به زمین دیگر باعث سردرگمی مردم شده است و مسئولی نیست که یک پاسخ قطعی بدهد و یکبار برای همیشه تکلیف ماندن یا رفتن این مراکز را تعیین کند. به انضمام اینکه اخیراً اتهامات دیگر متوجه مراکز دی.آی.سی شده است؛ از جمله نشت متادون بهعنوان یک ماده مخدر که هنوز مسئولان پاسخی روشنی به آن ندادهاند.
نشتی متادون از کجاست؟
مشکلات مراکز دی.آی.سی به افزایش آسیبها و جرائم در محیط پیرامونی این مراکز محدود نمیشود. سال گذشته «پرویز افشار» سخنگوی وقت ستاد مبارزه با موادمخدر گفت که «نشت داروهای مخدر مانند متادون و مرفین در بازار یک واقعیت نگرانکننده است و وقتی میتوان از بازار ناصرخسرو کارتن کارتن متادون خرید، نمیتوانیم نشت دارو را به یک مرکز درمان اعتیاد نسبت دهیم و باید نشت دارو از سرچشمه بسته شود.» همین موضوع بهانهای شد تا نوک پیکان اتهامات به سوی مراکز دی.آی.سی نشانه برود و در کنار خواسته مردم، مسئولان هم خواستار تعطیلی این مراکز شدند. «محمود سپاهیانی» کارشناس آسیبهای اجتماعی، در واکنش به این چالش میگوید: «مراکز دی.آی.سی با هدف ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به معتادان و آسیبدیدگان راهاندازی شدند، اما در نبود نظارتهای دقیق و حمایت نشدن از سوی مراکز دولتی و وجود برخی مشکلات مالی، زمینهای فراهم شد تا مدیران برخی از مراکز برای تأمین نیازهای مالی خود بخشی از متادون را که با تعرفه دولتی و ارزان تهیه میکردند با واسطه دلالان با چند برابر قیمت وارد بازار آزاد کنند.» کارشناس دیگری چون «محمدصادق شیرازی» هم این موضوع را تأیید میکند و میگوید: «میپذیرم در برخی از مراکز چنین تخلفاتی رخ میدهد اما باید دید ایراد کار کجاست و چرا متادونی که باید به معتادان داده شود سر از بازار آزاد در میآورد؟»
موضوع بحث برانگیز دیگر که توسط کارشناسان آسیب و مدیران مراکز دی.آی.سی مطرح میشود، میزان تولید بیش از تقاضای متادون توسط وزارت بهداشت است. شیرازی از جمله کسانی است که این مورد را به صراحت بیان میکند و میگوید: «وزارت بهداشت سالانه حدود ۱۸ تن متادون تولید میکند که تنها ۸ تن آن در مراکز دی.آی.سی و کلینیکهای ترک اعتیاد و کمپهای ماده ۱۶، توزیع میشود» و سپس این سؤال را مطرح میکند: «باقی این متادونها کجا مورد استفاده قرار میگیرد؟» ماجرای نشت متادون جنبههای دیگری هم دارد. قرار بود سالها قبل این ماده با برچسب هولوگرام تولید و توزیع شود که تاکنون این اتفاق نیفتاده است و بازهم مثل همیشه پاسخ به این پرسش که زدن برچسب روی متادونها جیب چه کسانی را خالی یا چه مشکلی را حل میکند در پاسکاریها بیجواب مانده است.
سرنوشت دی.آی.سیها در هالهای از ابهام
فلسفه راهاندازی مراکز دی.آی.سی خدمترسانی به معتادان و آسیبدیدگان است؛ فلسفهای که نگاه بشردوستانه دارد و از نظرجامعهشناسان هم تأیید شده است. این مراکز نه تنها در ایران، بلکه در کشورهای توسعهیافته هم فعالیت میکنند و موفق هم بودهاند. اما امروز به جای اینکه شاهد کاهش آسیب و رضایت مردم باشیم با افزایش آسیب و نارضایتی شهروندان مواجه شدهایم. مردم توقع دارند مدیریت شهری برای تعطیلی یا جابهجایی این مراکز اقدام کنند اما سکانداران شهر میگویند که نقشی در راهاندازی این مراکز نداشته و ندارند: «بنا به درخواست مسئولان وزرات بهداشت و سازمان بهزیستی فقط مکان در اختیارشان قرار دادهایم و دخل و تصرف دیگری در سیاستهای این مراکز نداشته و نداریم.» حال که مراکز دی.آی.سی به این نقطه رسیدهاند آیا جمعآوری آنها میتواند سایه معتادان را از محلهها کم کند؟ ایا به اعتقاد اهالی خروج دی.آی.سیها از شهر میتواند کاهش آسیبهای اجتماعی را همراه داشته باشد؟
نکتهای که در این بین از نگاه کارشناسان بر میآید این است که تعطیلی مراکز دی.آی.سی چاره کار نیست. به گفته «سرهنگ محمد بخشنده» رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر تهران، کسی نمیتواند منکر مشکلات ایجاد شده در اثر استقرار دی.آی.سیها در محلهها باشد، «اما قاعدتاً با تعطیلی این مراکز هم نمیتوان آسیب را ریشهکن کرد. بنابراین، بهترین راهحل جانمایی دوباره و راهاندازی این مراکز در محلههای دیگر است که امروز به کلونی اعتیاد تبدیل شدهاند. جانمایی دوباره و راهاندازی این مراکز همراه با پیوست انتظامی میتواند تأثیرگذارتر از گذشته به آسیبدیدگان خدمات ارائه دهد. البته راهاندازی این مراکز در کنار مراکز نگهداری معتادان مانند اخوان و ظفر هم پیشنهاد دیگری است که هم این مراکز دور از بافت شهری و مسکونی قرار میگیرند هم معتادان به خدمات این مراکز دسترسی آسانی خواهند داشت.
عضو کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی در واکاوی مشکلات پیش روی دی.آی.سیها، علت اصلی و نکته قابل تأمل این مراکز را چه در کشور و چه در سطح کوچکتر (کلانشهر تهران)، چندگانگی متولیان آن، ارزیابی میکند: «در واقع نبود یک مدیریت و سیاست واحد چالشهایی را ایجاد کرده است که امروز مردم به جای توسعه فعالیت و خدمترسانی بهتر، خواستار تعطیلی یا انتقال آنها به خارج از بافت شهری هستند. این ضعف بزرگی است که متولیان باید بیش از گذشته به آن توجه کنند و عکسالعملهای درست و منطقی نشان دهند.» «همایون هاشمی» بهترین راهکار را ایجاد مدیریت واحد و نظارت بیشتر بر عملکرد این مراکز میداند،کاری که هزینه ندارد و در کوتاهترین زمان موجب ایجاد تحول در مراکز و از بین رفتن چالشهای موجود میشود.
«حمید جمعهپور» مدیرکل درمان و حمایتهای اجتماعی ستاد مبارزه با موادمخدر هم معتقد است که متولیان این مراکز باید تدابیری بیندیشند تا همچنان به معتادان و آسیبدیدگان خدمات ارائه دهند به گونهای که مزاحمتی برای اهالی و کاسبان نداشته باشند. بنابراین، حلقه مفقود بین این دو مورد سیاستی است که توسط سیاستگذاران اتخاذ و عملی میشود.
نکته مهم در مورد مراکز دی.آی.سیها، این است که متولیان میتوانستند با ایجاد نگاه همسو و در پیش گرفتن سیاست واحد موانع را از بین ببرند و برای جلب اعتماد مردم برای آنها پیوستها اجتماعی، فرهنگی و انتظامی تهیه کنند. نبود نظارت در سایه چندگانگی سیاستها آفت این مراکز شده و آنها را با چالشهایی مواجه کرده است که برای رهایی از چالشها نیاز به یک جلسه هماندیشی با حضور فعالان اجتماعی، سمنها، نمایندگان انتظامی و فرهنگی و حتی معتمدان محلهها وجود دارد تا به نقطه هماهنگ برای تدوین آییننامه اجرایی با پیوستهایی اجتماعی برسند