به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، برای خنثی کردن تاثیر روانی اخبار بد، اقداماتی مانند تقسیم نگرانی با دیگران و انجام فعالیتهای اجتماعی را باید در اولویت قرار دهیم و بیش از پیش مراقب کودکان باشیم.
مریم گویا، روانشناس، درباره شیوه کنترل تاثیر روانی اخبار بد گفت: یکی از اقدامات برای کنترل تاثیر روانی اخبار بد این است که افراد این نگرانیهای اجتماعی را با دیگران تقسیم کنند. اگر خبرهای روزانه افراد را ناراحت میکند، باید با کسانی که به آنها اعتماد دارند حرف بزنند. مهم است آنچه افراد را نگران کرده با دیگران تقسیم کنند.
وی بیان کرد: از طرفی، دلیلی ندارد افراد همه اخبار و صحنههای ناخوشایند را نگاه کنند. برای مثال تصاویری از اجساد قربانیان یک حادثه یا بدتر از آن صحنه کشته شدن یک انسان در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود و لازم نیست افراد حتما آن تصاویر را نگاه کنند.
گویا ادامه داد: در این شرایط بیشتر از همیشه باید مراقب کودکان بود. مدلی که کودکان اخبار بد را درک میکنند با بزرگسالان متفاوت است. وقتی افراد دارند اخبار یک فاجعه را دنبال میکنند، کودکان به قدر کافی باید دور از صداها و تصاویر باشند.
- با موبایل به رختخواب نروید
این روانشناس گفت: در زمانی که اخبار بد به صورت مداوم منتشر میشود و حتی در شرایط عادی نباید با موبایل به رختخواب رفت، البته منظور این نیست که حبابی از بیخبری دور خود بسازیم. اگر افراد با واکنشهای روانی خود در برابر خبرها بهتر آشنا باشند، راحتتر میتوانند عادتهای خود را در پیگیری خبرها تغییر دهند و احتمال اینکه فرد در شرایط ایمن باشد بالاتر است. به محض رخ دادن رویدادهای ناگوار تقریبا همه مردم درباره آن حرف میزنند و باید به یاد داشت که احتمال کمی وجود دارد که آن اتفاق برای شما یا اعضای خانواده و دوستانتان رخ دهد.
وی افزود: نکته دیگر این است که دنیا بیشتر از قبل سیر نزولی طی نمیکند. زندگی بشر نسبت به قرنهای گذشته روند رو به پیشرفت داشته است، اما با توجه به پیشرفت صنعت ارتباطات، امروز فجایع بیش از گذشته در مقابل چشمان ما هستند.
گویا تصریح کرد: یکی دیگر از اقداماتی که میتوان در این مواقع انجام داد، پیوستن به پویش فعالیتهای اجتماعی است. با پیوستن به پویشها و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی میتوان بر حس منفی حاصل از خبرهای بد غلبه کرد و در مسیر موضوعی که برای فرد اهمیت دارد گام مثبت برداشت.
-
نکته بهداشتی | راههای سالمتر استفاده از رسانههای اجتماعی
- ضربه عاطفی و روانی حاصل از حوادث
این روانشناس گفت: گاهی ضربه عاطفی و روانی ناشی از حوادث فوقالعاده تنشزاست که امنیت را به خطر میاندازد و فرد احساس درماندگی و گیر کردن در یک جهان خطرناک دارد. تجربههای آسیبزا اغلب تهدیدی برای زندگی یا سلامت است. هر موقعیتی که فرد احساس ضعف و تنهایی کند میتواند آسیبزا باشد، حتی اگر در آن نشانی از آسیبهای فیزیکی نباشد.
به گفته وی، این واقعیتهای عینی است که تعیین میکند آیا یک رویداد آسیبزاست یا نه، اما تجربه احساسی ذهنی خود از این رویداد بیشتر به صورت وحشتزده بودن و درماندگی احساس میشود و بیشتر احتمال دارد فرد را دچار آسیبهای روانی کند.
گویا تصریح کرد: یک رویداد اگر به طور غیرمنتظره اتفاق بیفتد و فرد برای آن آماده نباشد و برای جلوگیری از آن احساس ناتوانی کند، به احتمال زیاد به ضربه روحی و روانی منجر میشود.
وی ادامه داد: ضربه عاطفی و روانی میتواند با تکضربه یا یک حادثه مانند تصادف وحشتناک، یک فاجعه طبیعی یا یک حمله خشونتآمیز ایجاد شود.
این روانشناس افزود: همه وقایع به طور بالقوه آسیبزا به آسیبهای روحی و روانی پایدار منجر میشوند. برخی از افراد به سرعت به جای اول برمیگردند حتی پس از غمانگیزترین و تکاندهندهترین تجارب. برخی تجارب نیز که به نظر میرسد خیلی ناراحتکننده نباشد افرادی را به شدت ویران میکند. برخی از عوامل خطر مردم را در معرض ضربه عاطفی و روانی قرار میدهد. مردم به احتمال زیاد با یک تجربه استرسزا دچار آسیبهای روانی میشوند. این عوامل ممکن است در حال حاضر ایجاد استرس کند یا در کودکی ریشه داشته باشد.
- تاثیر آسیب روانی کودکی در بزرگسالی
گویا گفت: اگر فرد در گذشته دچار آسیبهای روانی شده باشد، احتمال بیشتری دارد که به دلیل یک وضعیت جدید دچار آسیبهای روانی جدی شود به خصوص اگر ضربه یا اتفاق در دوران کودکی رخ داده باشد. در واقع ترومای دوران کودکی خطر ابتلا به تروما را در آینده افزایش میدهد.
وی اظهار کرد: تجربه تروما در دوران کودکی میتواند یک اثر شدید و طولانیمدت داشته باشد. کودکانی که دچار آسیبهای روانی شدهاند، جهان را به عنوان یک مکان ترسناک و خطرناک میبینند. هنگامی که ضربه دوران کودکی حلوفصل نشود، این مفهوم اساسی از ترس و درماندگی وارد بزرگسالی میشود و زمینه را برای ضربههای بعدی بیشتر میکند.
به گفته این روانشناس، نتایج ترومای دوران کودکی از هر چیزی است که باعث مختل شدن احساس کودک از ایمنی و امنیت شود. از جمله این موارد میتوان به محیط بیثبات یا ناامن، جدایی از پدر و مادر، بیماری جدی، روشهای پزشکی نفوذی، سوءاستفاده جنسی و جسمانی یا کلامی، خشونت خانگی، غفلت، قلدری و نشانههای ضربه عاطفی و روانی اشاره کرد.