همشهری آنلاینـ رضا نیکنام: محله سالم در شمال خیابان شهیدزاهد، جنوب خیابان ابوذر، شرق خیابان بهبودی و غرب خیابان شهید باقری قرار دارد. قدیمها مثل حالا نبود و شهروندان در خانههای یک طبقه و ویلایی سکونت داشتند. همسایهها از احوال یکدیگر باخبر بودند و سراغ هم را میگرفتند. همین ویژگی باعث میشد تا اگر کسی برای دستگیری مبارزان انقلابی وارد محله شود، به سرعت شناسایی میشد. «نادر شهبازی» از ساکنان قدیمی محله سالم میگوید:«ارتباط و تعامل شهروندان با یکدیگر چنان بود که اگر غریبهای وارد محله میشد، اهالی فوری متوجه میشدند و با کنجکاوی و پرس وجو تلاش میکردند از علت حضورش در محله سر دربیاورند. این اطلاعات ظرف چند دقیقه چنان دهانبهدهان میگشت تا کسی بیخبر نماند.»
وی در اینباره خاطره شیرینی از دوران انقلاب بیان میکند و میگوید:«سالها قبل در محله سالم فردی زندگی میکرد که به «جارچی محله» شهرت داشت. اسمش «آقاتقی سبزیفروش» بود و اسم شناسنامهای و اطلاعات فردی خانوادههای ساکن در محله را با جزئیات کامل میدانست و حتی از تعداد نفرات هر خانواده و سن و شغل آنها باخبر بود. اگر کسی قصد تحقیق برای ازدواج داشت، به مغازه او میرفت و اطلاعات موردنیازش را به دست میآورد. البته اواخر دوران طاغوت، اطلاعات محلی آقاتقی برایش دردسرساز شد چون ساواکیها سراغش آمدند و از او خواستند مبارزان انقلابی را به آنها معرفی کند. او هم که دوست نداشت با رژیم شاهنشاهی همکاری کند، گاهی اوقات نشانیهای اشتباه به آنها میداد یا اظهار بیاطلاعی میکرد. مأمورها هم فهمیده بودند قصد همکاری ندارد و به شدت از او عصبی شده بودند. میخواستند هر طور شده تلافی کنند و او را به دردسر بیندازند، ولی انقلاب پیروز شد.»
وی ادامه میدهد:«آن زمان ساواکیها به دنبال پیدا کردن پایگاههای مردمی و انقلابی و شناسایی افراد مبارز انقلابی بودند. آنها با لباس شخصی به محلهها میرفتند و ابتدا با چربزبانی و طرح دوستی و گاهی با زور، تهدید یا وعده، تلاش میکردند این قبیل افراد را تخلیه اطلاعاتی کنند، اما غافل از اینکه اهل محل آنها را شناسایی میکردند و آمار و اطلاعات درستی دراختیارشان قرار نمیدادند و حسابی سرکارشان میگذاشتند.»
اکبر موریانه، انقلابیها را میفروخت
یکی از عناصر مهم در دربار شاهنشاهی، سرهنگ فروزان بود که از قضا در محلههای جنوب شهر رفتوآمد بسیاری داشت. او در محله پایین دست وصفنارد با ایجاد امکان تفریحی به نام «چهار باغ» برای خود و دار و دستهاش جایی دنج درست کرده بود که اکنون به بوستان بهاران معروف است. «صمد خانبیگی» یکی از اهالی در اینباره میگوید: «در دوران شاه، مبارزان انقلابی فعالیتهایی در این محله داشتند، از جمله تکثیر سخنرانیهای امام خمینی(ره) و توزیع بین مردم. سرهنگ فروزان از این ماجرا بو برده بود و میترسید این فعالیتها در حوزه استحفاظیاش زیاد شود و مورد بازخواست مسئولان رده بالای رژیم شاهنشاهی قرار بگیرد.»
خان بیگی اضافه میکند: «بیشتر وقتها سرهنگ فروزان با سربازهایش از کوچه و خیابانهای محله تردد و قدرت نمایی میکرد تا اهالی حساب کار دستشان بیاید و برعلیه شاه توطئه نکنند. او میخواست در دل شهروندان رعب و وحشت بیندازد، اما نمیدانست که بهزودی دودمان امثال خودش را بر باد خواهد داد.»
این شهروند ادامه میدهد: «آن زمان فضای جامعه خفقانآور بود و مبارزان انقلابی فعالیتهای مخفیانهای در محله انجام میدادند. سرهنگ هم دست روی دست نگذاشت و با به کارگیری فردی به نام «اکبر موریانه» بهعنوان مخبر و جاسوس محله تلاش میکرد جلو هرگونه اقدام انقلابی را بگیرد، اما طولی نکشید اهالی او را شناسایی کردند.»
تردد سخت در خیابان ها
فعالیت انقلابی مردم روز به روز گستردهتر میشد و اهالی تلاش میکردند به هر وسیله ممکن قدمی در راه انقلاب بردارند. خان بیگی میگوید: «مزدوران شاه و ساواکیها چنان فضایی ایجاد کرده بودند که کسی نمیتوانست با خیال راحت در خیابانها تردد کند، چرا که به بهانههای مختلف از آنها بازجویی میشد و بازرسی بدنی میشدند. اگر در این بازرسیها هم از کسی اعلامیه یا نوار سخنرانی امام(ره) پیدا میشد، از زندان و شکنجهگاه سردرمی آورد. یادم هست آن ایام در محلهمان فردی به نام «عزیز قرقی» زندگی میکرد که در پشتبام خانهاش تعداد زیادی کبوتر داشت. کبوترهای او آنقدر زیاد بود که هر وقت پرواز میداد، آسمان محله پر میشد از کبوتر. در ماههای پایانی سال۱۳۵۷ حضور ساواکیها در محلهها بیشتر شده بود و به همین علت اهالی تصمیم گرفتند با استفاده از کبوترهای عزیز قرقی، اعلامیههای امام خمینی(ره) را در محله پخش کنند. آنها با نوار باریک، اعلامیههای لوله شده را طوری به پای کبوترها گره میزدند که کمی بعد از پرواز، از پای آنها باز و در محله پخش میشد.»