همشهری آنلاین- بهاره خسروی : مردم برای گرفتن تنها سهمشان از زندگی که آزادی بود،قرار بود در خیابان آیزنهاور(آزادی کنونی)میزبان امام و رهبرشان باشند که پس از سال ها دوری از وطن و چشیدن غم غربت و تبعید، به وطن باز می گشتند. همه چشم ها به آسمان و آن پرواز طلایی بود. اما این انتظار مقدماتی داشت که باید روی زمین اجرایی می شد. امام خمینی(ره) اعلام کرده بودند که روز ۱۲ بهمن ماه راهی تهران می شوند و از فرودگاه «مهرآباد» یکسره به «بهشت زهرا» و مزار شهدای انقلاب می روند. خیابان آیزنهاور که بعدها به یاد کشته شدگان در راه «آزادی» به همین نام مزین شد، چهره مناسبی برای استقبال از این میهمان عزیز نداشت.
اهالی با آب و جارو کردن خیابان آزادی، به استقبال از مسافر آن پرواز طلایی رفتند. «احمد» از سر صبح، خانه به خانه، به دنبال شیلنگ آب بود. قرار بود همه انقلابیون خیابان آزادی را نظافت کنند و بشویند. «معصومه علیزاده» از اهالی خیابان خوش با یاداوری این خاطره، به روزگار جوانی سفر می کند که دخترانش تازه راه رفتن را یاد گرفته بودند و به همراه مادراشان در تظاهرات خیابان آزادی، نظاره گر شکل گیری انقلاب اسلامی بودند. او می گوید: «احمد، برادر کوچکم، تنها ۱۳ سال داشت. اما پیش از اهل خانه وقتی خبر شنیدن آمدن امام(ره) را شنید، برای تهیه شیلنگ آب و شست و شوی خیابان، راهی خانه همسایه ها شد. شیلنگ های بسیاری جمع آوری شد اما خیلی از شیلنگ ها کهنه یا پوسیده، کوچک یا غیرقابل استفاده بودند، اما با سرهم کردن شیلنگ ها هر کسی توانست بخشی از خیابان را بشوید و تمیز کند.»
روز یازدهم بهمن ماه، در خیابان آزادی منع آمد و شد برقرار بود. البته این بار، خبری از حکومت نظامی نبود، این ممنوعیت به سبب شست و شو و حضور مردم برای استقبال از امام خوبی ها بود؛یعنی حکومت نظامی از نوع مردمی و خود خواسته! «قاسم اکبری» از اهالی خیابان آزادی با مرور این خاطره، لبخند شیرینی می زند و در ادامه توضیح می گوید: «امام پس از ۱۵ سال به وطن باز می گشتند. دیدن چهره آشفته و جنگی شهر در نخستین روز ورودشان چندان جالب نبود. همه مردها بسیج شدیم. خیلی ها که حتی مخالف انقلاب و تظاهرات بودند، هنگام شستن خیابان، با هم یکی شدیم و کل خیابان را با آب شستیم و به هیچ جنبنده و سواره ای اجازه ندادیم در حریم آسفالت خیابان آزادی تردد کند. مردم هم رعایت می کردند و کسی از محدوده شسته شده، رد نمی شد.»
خیابان آزادی برای تردد امام خمینی(ره)، از فرودگاه تا حوالی بهشت زهرا، گلباران شد. میخک های سفید و بنفشی بود که روی آسفالت تمیز خیابان جا خوش می کردند. «جمشید حسنی» از دیگر اهالی خیابان خوش این خاطره را زنده می کند و می گوید: «در خیابان آزادی تا چشم کار می کرد، گل بود. همه در انتظار رسیدن هواپیما و آمدن مقتدا و رهبر عزیزمان بودیم که باید مقدمش را گلباران می کردیم. به همین دلیل، وانت وانت گل بود که به خیابان آزادی سرازیر می شد و مردم با عشق و علاقه آن را وسط خیابان می چیدند و گاهی با نگرانی از هم می پرسیدند: "اگر امام(ره) نیایند، چه می شود؟»