این داستان هر ساله تکرار میشد. اما در چند سال اخیر این اختلاف سلیقه بهمراتب بیشتر شده است. فیلمها در استودیویی پرخرج با تبلیغات فراوان اکران میشوند، منتقدان سعی میکنند آنها را زمین بزنند ولی تماشاگران برای ورود به سینماها سر و دست میشکنند.
در مورد دزدان دریایی کارائیب2 این قضیه به اوج رسید و فیلم در سطح جهان فروش یک میلیارد دلاری داشت و این قضیه در تابستان امسال به دفعات تکرار شد.
فیلمهایی چون کد داوینچی، مأموریت غیر ممکن 3 و انسانهای مجهول، آخرین مقاومت همگی توسط منتقدان آثار بیارزشی تلقی شدند ولی در جدول فیلمهای پرفروش سال، بهترین رتبهها را پس از دزدان دریایی کارائیب 2 به خود اختصاص دادند.
این روند قبل از هر چیز میتواند بر یک مفهوم کلی تأکید کند، اینکه ما شاهد هرچه کمرنگتر شدن نقش منتقدان سینمایی هستیم.
پیش از این منتقدان سینما، تئاتر و تلویزیون و موسیقی در نشریات مختلف جایگاه قابلاعتمادی داشتند و بسیاری از علاقمندان جویای نظرات آنها بودند اما اکنون با وجود هزاران سایت سرگرمی و هنری، کمتر کسی نگران دهنکجی یک منتقد سرشناس و قدیمی به یک فیلم است.
گرچه این روند میتواند آزادی عمل فراوانی به علاقه مندان برای انتخاب منتقدهای دلخواهش بدهد ولی قطعاً بر آنچه که میبینیم و میشنویم تأثیر فراوانی گذاشته و این تأثیر لزوماً مثبت نیست.
در چنین شرایطی تأکید بر کیفیت محصولات فرهنگی – همانگونه که در سینما شاهدش هستیم - چندان خریداری ندارد، بلکه این محصولات تنها با شاخص محبوبیت عامه سنجیده میشوند و شاید پس از مدتی پدیده سینمای پاپ کورنی که اکنون محدود به فصل تابستان است، به تمامی اکران سالیانه منتقل شود.
امروزه باید این واقعیت را پذیرفت که نظرات به ظاهر کارشناسانه در سایتهایی چون آمازون، ویکیپدیا، هافپست و... به مراتب پرنفوذتر از نوشتههای منتقدان سینمایی پرسابقهای چون ای.او اسکات و یا کوین توماس و تادمک کارتی در نشریات نیویورک تایمز، لسآنجلس تایمز و رایتی است و دیگر تعجبی ندارد که رمان تروریست از جان آپ دیک را در فهرست پرفروشترین و بدترین کتابهای سال ببینیم و یا این که صفهای طولانی برای خرید بلیط نمایش «سه روز بارانی» با بازی جولیا رابرتز در برادوی تشکیل شود در حالی که منتقدان در مجموع از 5 ستاره ممکن، یک ستاره به آن دادهاند!
استودیوهای فیلمسازی نیز با لحاظ کردن چنین رویکردی، ترجیح میدهند تا در برخی موارد منتقدان را نادیده بگیرند و اکرانهای افتتاحیه برای منتقدان را حذف کنند.
این مسئله برای بیش از 14 فیلم در تابستان امسال رخ داد و گرچه تهیهکنندگان فیلم رمز داوینچی این قضیه را به طور کامل اجرا نکردند ولی منتقدان را به کران افتتاحیه فیلم دعوت کردند که سابقه خوبی در نگارش نقد مثبت داشتند و پس از اکران عمومی، تماشاگران نقدهای بد نشریات مختلف را نادیده گرفتند و همهچیز به سود فیلم رقم خورد.
با این وجود شکایت منتقدان از نادیده گرفته شدن نوشتههایشان توسط تماشاگران سابقهای به اندازه صنعت سینما دارد. در دهههای 1970 و 1980 پائولین کیل نویسنده و منتقد نیویورک عمده شهرتش را از نقدهای منفی و نصیحتگونه برای فیلمسازان بدست آورد و در این نقدها عمدتاً به عدم رویکرد تماشاگران به نقدهایش، معترض بود.
در 1996، سوزان سونتاگ در مقالهای تحتعنوان «انحطاط سینما» به فاصله گرفتن هرچه بیشتر منتقدان سینمایی و تماشاگران موج اصلی سینما اعتراض کرد و نوشت: صنعت سینما تجاریسازی را به یک اصل برای فیلمسازان بدل کرده است و مجموعه فیلمهای تجاری این تابستان مشتی فیلم مزخرف بودند.
اما قاطعترین پاسخ سینمای تجاری به این مقاله جنجالی سونتاگ، اکران فیلم تایتانیک در سال بعد بود که منتقدان آن را آغازی بر پایان دوره حکومت نقد سینما در رسانهها دانستند.
نقدها برای این فیلم که هزینه آن بیش از پیشبینیهای استودیو بود، عمدتاً منفی بود.
کنت توران در لسآنجلس تایمز نوشت: تماشاگران بهقدری برای سرگرم شدن دست و پا میزنند که نمیتوانند واقعیتها را در مورد تایتانیک ببینند؛ فیلمی که در بهترین حالت، کپی مجعول از آثار دوران طلایی هالیوود است و تنها گزیدهای از کلیشههای رایج با جلوههای ویژه است.
ولی فیلم با فروش خیرهکنندهاش باعث حیرت منتقدان شد و جیمز کامرون در یک پاسخ 1200 کلمهای به توران، به او خاطرنشان کرد که تماشاگران امروز بچه نیستند که قدرت تشخیص آنچه برایشان خوب است را نداشته باشند.
با پیشرفت تکنولوژی در ظرف 10 سال گذشته، علاقهمندان موسیقی و فیلم اکنون حس میکنند که قدرت بیشتری پیدا کردهاند و با استفاده از iTunes, iPod و... علاقه مندان موسیقی میتوانند بجای خرید آلبومهای از پیش پر شده، آلبومهای موسیقی به دلخواه خودشان را خریداری کنند و شبکههای تلویزیونی نیز امکان دانلود برنامههای تلویزیونی را برای بینندگان فراهم آوردهاند تا هر نفر بتواند هر زمان که تمایل داشت اپیزودی از یک سریال تلویزیونی را تماشا کند و حتی به زودی قرار است ویدئوهای کوتاه در سایت YouTube بدل به فیلمهای سینمایی شوند و البته نحوه انتخاب آنها برای این موضوع تنها بستگی به میزان بازدیدکنندگان از آنها دارد!
در این شرایط هرچه علاقه مندان بیشتر بر ذهن مستقل خودشان برای تصمیمگیری پیرامون کیفیت محصولات هنری تکیه کنند، نسبت به نظرات دیگران از خود مقاومت بیشتری نشان خواهند داد و این شاید پایان راه منتقدان هنری به معنای واقعی کلمه باشد.
منبع :لسآنجلس تایمز -18 سپتامبر