کمکم باورش شد که برای پیشرفت باید از روستای ویران، بیامکانات و محروم خودش دل بکند و رو به سوی دیاری نهد که همه مدیران این مُلک مدتهاست میخواهند توسعهاش دهند. به شهر رفت، اما جایی برای او نبود، به ناچار چند گام پس کشید و حاشیه را برگزید.
نگاه تمرکزگرای سامانه دولتی، باعث شده تا در طول سالیان متمادی بیشتر امکانات کشوری به شهرها سرازیر شود. نباید فراموش کنیم تمرکزگرایی دولت تبعاتی در پی دارد که از جمله آنها پیدایش مردمانی تمرکزگرا و مهاجر به شهر است.
فاصله زیادی میان فضای روستایی و شهری وجود دارد. در شهر امکانات بسیاری هست، اما روستا چیزی برای روستاییان ندارد ولی در مقابل، وسایلی مانند تلویزیون در این محیطهای کوچک و محروم هست که بسیاری از چیزهایی را که برای یک روستایی قابل دسترسی نیست، نشان میدهد.
برخی بر این عقیدهاند که شهری شدن امری مطلوب و برای نیل به توسعه مفید است و حاشیهنشینی کنونی نه به دلیل روند توسعه شهرها، بلکه به سبب مدیریت نامناسب است.
حاشیهنشینی ارتباط تنگاتنگی با مدیریت شهری دارد. نظام شهری باید مدون و به گونهای باشد که نیازهای افزایش جمعیت و توسعه روزافزون شهر را برآورد کرده و راهی برای مقابله با پس زدن این مهاجران به حاشیهها بیابد. حاشیهنشینی به این دلیل پدید آمده که گروههای کمدرآمد نمیتوانند تقاضای خود را در بازار رسمی زمین و مسکن تامین کنند؛ لذا به نظام غیررسمیو حاشیه شهرها روی میآورند. مدیریت کلان مسکن تلفیق مناسبی با برنامهریزی شهری نداشته و این باعث شده تا سیاستگذاری مسکن و توسعه شهری ارتباط سازمانی پیدا نکنند.
حاشیهنشینی که خود معلول گسترش شکاف طبقاتی، رشد بیرویه شهرنشینی و مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ است، از جهات متعددی موجب شیوع بزهکاریها، انحرافات اجتماعی و عوارض ناشی از آنها میشود.
شرایط نامناسب فیزیکی و معیشت غیراستاندارد حاشیهنشینان، تبعات زیادی بر رفتار آنان دارد که روی آوردن به بزهکاری و مسایل غیرفرهنگی، بخشی از پیامدهای سنگین آن است.
حاشیهنشینی شرایط یا عالمی برزخگونه را برای افراد حاشیهنشین از نظر اجتماعی و فرهنگی به وجود میآورد که افراد در چالشی فرساینده و در معرض تعارضات متعدد اخلاقی، رفتاری و روانی قرار میگیرند.
زندگی گروه و طبقات مختلف با فرهنگها و نگرشهای متعارض و متضاد نوعی خلأ فرهنگی و آشفتگی رفتاری را در این مناطق که اغلب متصل به کلانشهرها است، به وجود میآورد. همچنین به تازگی تحقیقات نشان داده 70 درصد جرایم شهری توسط حاشیهنشینان اتفاق میافتد.
بدیهی است این امر نیز ناهنجاریهای گوناگونی را به وجود میآورد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1 – سرقت: سرقت از جمله جرایمی است که علل آن فقر و نیاز مالی، بیکاری، اعتیاد، انتقامجویی، کینه، حسد و... است. بیشتر علل یاد شده را میتوان در مناطق حاشیهنشین مشاهده نمود. در بیشتر موارد حاشیهنشینان در محلهای مرفهنشین یا متوسط شهر اقدام به سرقت مینمایند. تجربه نشان داده است که بیشتر متهمان پروندههای سرقت ساکن محلات حاشیهای بودهاند.
2 – قتل عمد: تعارض خردهفرهنگها، خصومت و اختلافات دیرینه، سودجویی و تحصیل اموال، جریحهدار شدن غیرت و آبرو و نزاعهای اتفاقی و اعتیاد از جمله علل وقوع قتل است. بیشتر قتلهای اتفاق افتاده در مناطق حاشیهای صورت میگیرد یا توسط کسانی که در این مناطق زندگی کردهاند به وقوع میپیوندد. در دادگاهها نمونههای فراوانی از این نوع قتلها وجود دارد.
3 – نزاعهای دستهجمعی: از جرایم شایع در مناطق حاشیهای نزاعهای دسته جمعی است. ساکنان این مناطق معمولا از مهاجرین روستاها و ایلها هستند که در یک محل و نزدیک هم زندگی میکنند و به همین دلیل در بعضی مواقع درگیریهای جزئی بین دو نفر و حتی میان کودکان موجب نزاعهای دستهجمعی منجر به کشته و زخمی شدن عدهای از منازعهکنندگان میشود. قتلهایی که در این نزاعها اتفاق میافتد معمولا 10 درصد قتلهای واقع شده را تشکیل میدهد.
4 – تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست: در مناطق حاشیهنشینی، فاضلاب منازل در کوچهها رهاشده، جدولکشی و کانالکشی مناسبی جهت هدایت این آبهای کثیف وجود ندارد و این آبها در سطح کوچهها در جریان است. خدمات شهری مثل جمعآوری و دفع زباله به شکلی که در داخل شهرها وجود دارد در این مناطق دیده نمیشود.
5 – اعتیاد و خرید و فروش موادمخدر و مشروبات الکلی: توزیع موادمخدر در این مناطق به راحتی امکانپذیر است و آن هم ناشی از احساس امنیتی است که توزیعکنندگان این مواد در آن مناطق دارند و به دلیل فقر علمی ساکنان این مناطق و بیکاری وسیع و جهت رهایی یافتن مقطعی از برخی فشارهای روحی و غیره میل به استعمال موادمخدر در این مناطق بیشتر است.
آمار حاشیه نشینی
آمار رسمیحاشیهنشینی سال 86 استان تهران به تفکیک شهرستانها ۵۶۷ هزار نفر اعلام شده است. تعریف استانداری از حاشیهنشینی، تنها سکونت غیررسمیدر حاشیه شهرها بود. این در حالی است که پیش از این آمارهای منتشر شده از سوی مسئولان استان تهران، ارقام متفاوتی ـ بیش از یک میلیون نفر ـ را اعلام کرده بود.
ما در ۱۱ شهر بزرگ کشور مشکل حاشیهنشینی داریم که درصورت عدمکنترل و ساماندهی، به معضل و بحرانی اجتماعی تبدیل خواهد شد. آمارهای غیرواقعی درباره حاشیهنشینان شهرها در حالی منتشر میشود که براساس آخرین آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران، جمعیت ایران افزون بر ۷۵ میلیون و ۷۸۲ هزار نفر است که از این تعداد بیش از ۵۲ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر در مناطق شهری زندگی میکنند.
بنا بر این آمار تنها شهر تهران بیش از ۱۷ میلیون نفر جمعیت دارد و بر همین اساس بسیاری، آمار حاشیهنشینان این شهر را بیش از چند میلیون نفر عنوان میکنند. آمارهای متناقض درباره جمعیت حاشیهنشینان شهرهای بزرگ در حالی از سوی مراکز و سازمانهای مختلف اعلام میشود که همچنان تعریف درستی از حاشیهنشینی در میان دستگاههای دولتی، سازمانها و ارگانهای عمومیوجود ندارد.
«مهدی چمران»، رئیس شورای شهر تهران چندی پیش درباره تعریف حاشیهنشینی و راههای رفع مشکلات این بخش از جمعیت تهران گفته بود:«به حساب آوردن یا نیاوردن حاشیهنشینان به معیارهای تعریف شده از حاشیهنشینی بستگی دارد که هنوز تعریف جامعی از آن به دست نیامده است. حاشیهنشینی در تهران با حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ دنیا متفاوت است و ساماندهی آن نه تنها ممکن است در شوراهای فعلی شهر حل نشود، بلکه امکان دارد تا چند شورای شهر دیگر هم این مشکل سامان نیابد.»
حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ به دلایل زیادی، از جمله تمرکز امکانات در این شهرها و توزیع ناعادلانه موقعیتهای شغلی و ثروت برمیگردد. مسئله اصلی در ایجاد و پیدایش پدیده حاشیهنشینی توزیع نامتعادل امکانات است و نه میزان تولید آن. به همین علت برای پیشگیری از به وجود آمدن این پدیده، باید رشد اقتصادی به موازات توزیع غیرمتمرکز آن انجام شود. از سوی دیگر، براساس آمارهای رسمیجمعیت حاشیهنشینان تا ۱۰ سال آینده بیشتر از۳۰ درصد کل جمعیت کشور خواهد شد.
در حالی که حاشیهنشینان در طول سالهای گذشته نه تنها هیچگاه آنچنان که باید مورد حمایت دولت و گروههای سیاسی حاکم قرار نگرفتهاند، بلکه همواره و با تغییر دولتها و مدیریتهای شهری همچنان نیز با مشکلات بسیاری مواجه بودهاند. برخی جامعهشناسان معتقدند از آنجا که از حاشیهنشینان شهرها تنها در بازیهای سیاسی و خلاف قانون استفاده میشود، فقط در چنین زمانهایی است که آنها بهعنوان شهروند مورد خطاب قرار میگیرند.