همشهری آنلاین- شهره کیانوش راد: «سید ابوالقاسم میرمحمد میگونی» از اهالی رودبار قصران که درباره مراسم شمیرانی ها مطالبی را گردآوری کرده است از آیین هایی می گوید که از نیمه اسفند ماه تا آغاز سال نو در شمیران برپا می شد و حال و هوای شمیران را بهاری می کرد.
صدای قدم های نوروز از نیمه اسفند ماه شنیده می شد. افرادی که به آنها نوروزخوان گفته می شد به محله ها می آمدند و کوچه ها حال و هوای دیگری می گرفت. نوروزخوان ها پیک های خوش خبری بودند که با خواندن اشعار «مژده هادین بر شاخ گل و...» خبر عید و بشارت بهار را می دادند. میرمحمد میگونی درباره رسم نوروزخوانی در شمیران می گوید:« نوروزخوان ها معمولاً به صورت گروه های 2 یا 3نفره از طالقان و مازندران می آمدند و با پوشیدن لباس محلی و با خواندن آوازهای محلی خبر از آمدن نوروز می دادند. مردم هم به آنها پول، قند و شکر یا نبات به عنوان عیدی می دادند. این رسم قدیمی اگرچه اکنون در شمیران اجرا نمی شود اما در مازندران، گیلان و گلستان به همت هنرمندان دوباره احیا شده است. 2 تن از اعضای گروه فرهنگی پارپیرار اسفند سال 1395 به درخواست برخی اهالی به شهر میگون رودبار قصران آمدند و با اشعار نوروزی حال و هوای این محله را بهاری کردند.»
- شب الفه
شب «الفه» برگرفته از کلمه «الفت» یکی از رسم های ایرانیان باستان در نوروز بود. ایرانیان 5 روز مانده به عید سر مزار یا محل عبادت حضور می یافتند و جشن نوروز را با یاد مردگان برپا می کردند. میرمحمدی درباره برگزاری شب الفه در رودبار قصران می گوید:« این رسم در همه جای ایران مرسوم است و مسلمانان با حضور در آرامستان و قرائت فاتحه سر مزار عزیزانشان در آخرین پنجشنبه سال یاد آنها را گرامی می دارند. در گذشته رسم بود اهالی شب الفه که به معنای همدلی بود به مساجد می رفتند و پس از اقامه نماز و نیایش به صرف شام مشغول می شدند. شام در مجمعه های بزرگ قرار داده می شد که به آن خم یا خوم (خوانچه) می گفتند و انواع غذاهای در دسترس با سبزی ها آراسته می شد. هدف از این دورهمی در مسجد همدلی و گرامی داشتن یاد گذشتگان بود.»
- اشعار محلی
اهالی قدیمی تجریش هم خاطراتی از نوروزخوان نابینایی دارند که از چند روز مانده به عید در کوچه ها می چرخید و اشعار محلی را به زبان شمرونی می خواند. «عباس صالحی» از کسبه قدیمی تجریش در توصیف مردی که به «نوروز نوسالی» معروف بود می گوید: «نوروز نوسالی، نابینا بود و از نیمه اسفند ماه صدایش در کوچه های تجریش می پیچید. مردم با دیدن او به وجد می آمدند و برای عیدی به او پول یا خوراکی می دادند.»
نوروزخوانان معمولاً دم در خانه ها می ایستادند و اشعاری را می خواندند و خطاب به صاحبخانه می گفتند: «همه جا گل و گلستان شده، مژده می دهم که بر شاخه گل رویید و بلبل به گلستان آمده، دست در جیبت کن و 10تومنی( به عنوان عیدی) از جیبت دربیار و به من نوروزی خوان بده. نوروزخوان ها علاوه بر خواندن اشعار بهاریه، در مدح و منقبت امامان، شعرخوانی و دعا می کردند صاحب خانه به زیارت برود و عروسی فرزندانش را جشن بگیرد.»
«نوروز سلطان آمده گل در گلستان آمده
مژه هادین برشاخ گل بلبل به بستان آمده
صاحب خونه باایمان دستو دکن جیفی میان
دروا بیا یک 10تومان هاده به این نوروزی خوان»
به گفته میرمحمد میگونی، شعر نوروز سلطان آمده در کتاب شادروان دکتر «حسین کریمان» از پژوهشگران شمیرانی صفحه 769 نوشته شده است. اصل این نوروزی نامه 55 بیت بود که توسط «محمد تقی آگاه» به دست استاد کریمان رسیده بود. نوروزی خوانی یا نوروزی نامه به زبان طبری و گاهی فارسی خوانده می شد.
لهجه شمیرانی اکنون میان اهالی تجریش فراموش شده است اما «سید امیر موسوی» از شاعران شمیران شعری در وصف آمدن بهار سروده که خواندن آن به زبان شمیرانی خالی از لطف نیست:
«مژده هادین محلیا فصل شادی بیومو
غم، دک وابو، سرما بشو، نسیم و بادی بیومو
هرجه بنی گل در، موسم سنبل بیوم»
ترجمه:
«مژده دهید محلیها، فصل شادی آمده
بیرون شد غم، سرما رفته، نسیم و بادی آمده
هرجا بنگری گل آمده، موسم سنبل آمده»