همشهری آنلاین / بهاره خسروی : دلیل اصلی شیوع تیفوس، لباسهای آلوده به شپش سربازان لهستانی بود که به مبلغ ارزان به ایرانیان فقیر فروخته می شد و بخش دیگر ماجرا مربوط به آذوقه و مواد غذایی وارداتی از کشور «شوروی» بود که به حضور شپش ها دامن می زد. بیماری تیفوس در تهران، روزانه هزار نفر را به کام مرگ می کشاند و تعداد تخت های اختصاص داده شده به بیماران به هزار تخت هم نمی رسید. بی تدبیری، کمبود بودجه دولتی، نبود امکانات و تجهیزات درمانی و فقر مالی مردم همه اینها دست به دست هم داده بود تا یک بحران یا به قول امروز «سونامی مرگ» در ایران و پایتخت شکل بگیرد. در این مطلب نگاهی داریم به حال و هوای بیمارستانهای پهنه مرکز در روزهای شیوع تیفوس که با امکانات محدودشان میزبان بیماران این روزهای سخت بودند.
- ساخت بیمارستان ۵۰۰ تخت خوابی
بهار سال ۱۳۲۲، اخبار تلخ و سیاه افزایش آمار مرگ و میر ناشی از بیماری تیفوس از راه رسید. هر روز به تعداد بیماران شپش های لهستانی اضافه می شد و امکانات دولتی پاسخگوی نیاز آنها نبود. هزار تخت در بیمارستانهای پایتخت برای درمان بیماران اختصاص داده شد. اما آمار مبتلایان، بیش از تعداد این تخت ها بود. بر اساس آمارهای رسمی، روزانه در تهران، هزار نفر بر اثر تیفوس به کام مرگ می رفتند. بی شک عدد و رقم آمارهای غیررسمی از این هم بیشتر بود. دولت برای مهار و کنترل بیماری، دست به کار شده بود. وزارت «بهداری» ۳ بیمارستان و یک زایشگاه را در تهران به درمان بیماران تیفوسی اختصاص داد و همچنین برای خدمت رسانی بهتر و تأمین امکانات بیشتر، دولت تصمیم به ساخت یک بیمارستان ۵۰۰ تختخوابی برای بیماران تیفوسی گرفت. برای حل این بحران، وزارت «دارایی» بخشی از عمارت این وزارتخانه را برای ساخت بیمارستان جدید در اختیار وزارت بهداری قرار داد و برای خرید ۱۰۰ تختخواب ۲ میلیون ریال کمک کرد. «محمدرضا پهلوی»، در همان سلام و علیک نوروزی اعلام کرد: «ساختمان زایشگاه «بنگاه حمایت مادران» را به یکی از ساختمان های سلطنتی منتقل کنند و ساختمان زایشگاه را به بیماران تیفوسی اختصاص دهند.»
- بیمارستان فارابی
سونامی تلخ تیفوس پایانی نداشت و تقریباً بیمارستان های شهر پر بود از ناله و فریاد بیمارانی که علاوه بر تحمل رنج و بیماری باید طعم تلخ فقر و گرسنگی و نیز پرداخت هزینه های گزاف درمانی را هم تجربه می کردند. اینک نوبت خیّران و ارائه خدمات درمانی آنها به بیماران گرفتار در چنگال شپشهای خارجی بود. بیمارستان چشم پزشکی «فارابی» در میدان «قزوین» در روزگار شیوع تیفوس میان پایتخت نشینان به «مریضخانه فقرا» معروف بود، یکی از بیمارستانهایی که پذیرای بیماران تیفوسی فقیر بود.
سال ۱۳۰۰ باغ «معدل شیرازی» خریداری و تبدیل به آسایشگاه شهرداری شد. در این آسایشگاه از بیماران «دارالایتام» (کودکان پرورشگاهی) و «دارالمساکین» (فقرا و گدایان) نگهداری می شد. اما پس از مدتی بیمارستان «بلدیه» یا همان شهرداری وقت هم پذیرای این بیماران شد، فضای خالی از بیمار مریضخانه فقرا به کارخانه «بخش ۱۰» سپرده شد. اما با پیدا شدن سر و کله شپش ها و بیماری تیفوس، بیمارستان فارابی با نام «مریضخانه نمره ۲»، پذیرای بیماران تیفوسی تا پایان خروج این بیماری از پایتخت بود.
- تشکیل قرنطینه در بیمارستان روزبه
تیفوس در خانه و زندگی ایرانیان و اهالی پایتخت نشین حسابی جا خوش کرده بود و خیال رفتن نداشت. اوضاع، بحرانی تر از همه پیش بینی ها بود. کمتر جایی بود که از هجوم شپش ها در امان مانده باشد، کوچه و خیابان، مسافر خانه ها، هتل ها، اتوبوس ها و ماشین ها مستمر ضدعفونی می شدند. کمتر کسی بود که در گوشه لباسش حتی پس از نظافت و شست وشو، شپش جا خوش نکرده باشد. برای پیشگیری از شیوع گسترده تر، موضوع «قرنطیه» بیماران تیفوسی فقیر روی کاغذ آمد. خبرها یکی از یکی تلخ تر و نتیجه همه درمان ها و پیشگیری ها صفر بود. وزیر بهداری وقت، کمیته ای را برای بررسی جلوگیری از شیوع بیماری عفونی تشکیل داد. در این جلسه تصویب شد تا یک مجموعه ۱۰۰ تختخوابی برای قرنطینه بیماران فقیر آماده کنند که قرعه به نام بیمارستان «روزبه» در خیابان «کارگر» کنونی افتاد.
بیماری تیفوس بر روی موج پیشرفت سوار بود. اوضاع مملکت همچون بیماری که برای بقا دست و پا می زند، آشفته و نابسامان بود. نارضایتی مردم، فقر و قحطی به اوج خود رسیده بود. دولت هم برای گرفتن هر تصمیمی مستاصل بود. پخت و توزیع نان های آلوده میان مردم، موجب راهی شدن وزیر بهداری وقت «امان الله اردلان»، به مجلس شورای ملی برای پاسخگویی به نمایندگان شد. در این جلسه دکتر «ملکزاده» با اشاره به قحطی و نانهای آلوده از وزیر بهداری خواست تا فکری به حال گرسنگی و ضعف مردم بهویژه افراد فقیر کند. همچنین از دولت خواست برای جلوگیری از شیوع بیماری تیفوس به اداره شهرداری برای ضد عفونی وسایل نقیله عمومی مانند اتوبوس ها، درشکه ها و حمام های عمومی تذکر بدهد.
امان الله خان در این جلسه با ارائه گزارش هایی از اقدامات انجام شده از سوی وزارت بهداری برای جلوگیری از گسترش و مقابله با سرایت تیفوس از خرید یک میلیون واکسن تیفوس خبر داد و در ادامه گفت: «ما اکنون در بیمارستان «شفا»، «نجات» و «رازی» به طور تقریبی ۳۰۰ تختخواب داریم که بیمارهای تیفوسی را می پذیریم ولی آنچه که مشهود است بیماری زیادتر از این است و متأسفانه محلی برای نگاهداری این ها نیست.»
همچنین در ادامه به کمبود امکانات و نبود بی اطلاعی مردم برای مقابله با بیماری تیفوس اشاره می کند و دست به افشاگری می زند و می گوید: «باید حقایق را گفت، علاوه بر اینکه بیمار زیاد است و برای آنها جا نداریم، مطابق احصایی های که داده اند از ۱۰۰ نفر ۹۵ نفر خوب می شوند ولی توجه بفرمایید پس از معالجه، برای اینکه بیمار زیاد داریم، مجبوریم آنها را مرخص کنیم، ولی به سبب نداشتن جای خوب و غذای مناسب، همان بیمار دوباره مریض می شود.»
- دکتر سپیر و تشکیل گروههای داوطلب ضدعفونی
در همان سالهای شیوع تیفوس درمانگاه «کانون خیرخواه یهودیان» در محله عودلاجان راه اندازی شد. این درمانگاه بعدها پیشرفت کرد و به بیمارستان «کورش کبیر» و پس از انقلاب به نام «دکتر سپیر» تغییر نام داد. بیمارستانی که در جریان انقلاب، کمک زیادی به بیماران انقلابی و امام خمینی(ره) نیز نامه تشکری به مسئولان بیمارستان ارسال کرد. دکتر «روح الله سپیر»، یک پزشک یهودی بود که در روزهای اوج بیماری تیفوس در محله «عودلاجان»، برای نجات بیماران تلاش زیادی کرد و در نهایت هم بر اثر ابتلا به این بیماری از دنیا رفت. دکتر سپیر در همان روزها عده ای از جوانان و اهالی داوطلب را به صورت خودجوش برای گندزدایی و ضد عفونی کردن خانه های مردم دور هم جمع کرده بود. او همراه با این گروه های ۲ نفره و ۳ نفره، راهی خانه های مردم می شدند و با ابزاری که داشتند، کار گندزدایی و ضدعفونی را انجام می دادند. آنها با حضور در خانه ها، لباس ها و حتی رختخواب های آلوده به شپش را دور می ریختند و سمپاشی می کردند.