همشهری آنلاین/ مهین قاسمخانی: تعزیهخوانها آنچنان واقع گرایانه اجرا میکردند که او همزادپنداری عجیبی با آنها پیدا و آرزو میکرد روزی مانند آنها تعزیه بخواند و نمایش اجرا کند، اما پدرش با توجه به باورهای مذهبی، با فعالیت فرزندش در نمایش و موسیقی مخالف بود تا اینکه علاقه و عشق پسر به کارهای هنری، پدر را هم مجاب کرد تا با فعالیتهای او مخالفتی نداشته باشد. «شهاب راحله» همان پسرک بازیگوش کوچهپسکوچههای نفرآباد، حالا در ۴۱سالگی هنرمندی است با دغدغههایریز و درشت. علاقه او به هنر، یادگاری از همان تعزیههای بیبدیل و هنرمندانهای است که در تکیههای نفرآباد اجرا میشد. راحله حالا در زمینه نمایش، موسیقی، خوانندگی و البته نوشتن دستی بر آتش دارد.
دانش آموخته مدیریت فرهنگی و هنری است. دانشآموز که بود، به همراه چند تن از دوستانش در مدرسه تئاتر اجرا میکرد. بزرگتر که شد تصمیم گرفت کار هنری را جدیتر دنبال کند. برای این کار تنها مرکز سینمایی یعنی انجمن سینمای جوان ری بهترین گزینه بود. او و دوستانش بعد از قبولی در آزمون ورودی موفق شدند وارد انجمن شوند و در کلاسها شرکت کنند. آنها بعد از مدتی در سال۱۳۷۵ یک گروه نمایش تشکیل دادند و نام آن را «گروه تئاتر راغا» گذاشتند و امروز همان گروه با نام «گروه تئاتر بیان» در وزارت ارشاد ثبت شده است. حالا برخی از اعضای گروه حضور موفقی در عرصه هنر دارند. «شهاب راحله» میگوید: «یکی از همان دوستان قدیمی، حالا یک مؤسسه هنری بزرگ را مدیریت میکند.»
راحله که سال گذشته جایزه ویژه ۴۰سالگی انقلاب را در بخش تئاتر از دست رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران دریافت کرده است، میگوید: «سالهای فعالیت من در حوزه هنر خالی از لوحهای تقدیر و جوایز نبوده است. برخی از نمایشهایی که ما در جوانی اجرا کردیم، خیلی مورد توجه قرار گرفت. یکی از کارهای ما، نمایش موسی و شبان بود که برای اجرا در ایتالیا دعوت شد، اما از آنجا که بیشتر اعضای گروه ما کم سن بودند و خدمت سربازی نرفته بودند، نتوانتسیم برای اجرا به ایتالیا برویم.»
یک مرکز فرهنگی کافی نیست
راحله معتقد است بچههای ری سرشار از استعدادهای هنری هستند. این درحالی است که ری فقط یک فرهنگسرا و یک مجتمع فرهنگی و هنری دارد. او میگوید: «شهرری باید حداقل ۱۰فرهنگسرا و چند مجتمع هنری و فرهنگی داشته باشد. در حالی که تنها فرهنگسرای منطقه هم هنوز با استانداردها فاصله دارد و از همه بدتر همین مراکز محدود هم در بین مردم شناخته شده نیستند و شهروندان به خوبی از برنامههای آنها مطلع نمیشوند. این نکات زمانی نگرانی ما را بیشتر میکند که بدانیم هم اکنون در شهرری حدود هزار و ۵۰۰ قهوهخانه فعال است. حالا تصور کنید جوان و نوجوان ری تا رسیدن به تنها فرهنگسرای منطقه، در مسیر خودش با چه خطراتی مواجه است. آسیبهای اجتماعی کنار گوش بچههای ماست. خودم چند تن از دوستانم را در اثر اینگونه غفلتها از دست دادم.»
او که این روزها بهعنوان صداپیشه دربرنامه نوگلان قرآنی شبکه قرآن مشغول کار است، میگوید: «برای توسعه فرهنگ و هنر در جامعه باید هزینه کرد. بسیاری از بچههای بااستعداد شهرری به دلیل مشکلات مالی خانوادههایشان قادر به شرکت در کلاسهای آموزشی نیستند.»
از نظر شهاب راحله، این روزها همه چیز شکل فرهنگی دارد؛ از تهدیدها گرفته تا جنگها. او میگوید: «باید روی فرهنگ سرمایهگذاری شود. ما باید امکانات لازم برای هدایت بچههایمان داشته باشیم.»
اجرای تئاتر خیابانی در شهرری
هنوز هم آن مرد دورهگرد را فراموش نکرده است؛ همان که بساط نمایشش را در میدان کوچک شهرری برپا و پردهخوانی میکرد و پسرک قصه ما بدون هیچ واسطهای میتوانست نمایش ببیند و محسور هنرنمایی مرد پردهخوان شود. شهاب راحله که قبلاً مصیبتهای وارده بر اهلبیت(ع) را در تعزیهخوانیهای تکیه نفرآباد دیده بود حالا دیدن شمر در داخل دیگ آبجوش و خولی با زنجیرهایی بردست و گردن حتی برروی پرده نقاشی برایش بسیار هیجان داشت و آبی بود بر آتش درونش. همه این خاطرههای شیرین سبب شد تا این هنرمند متعهد اهل شهرری خاطرات کودکی را چون گنجی گرانبها با خود به روزگار جوانی بیاورد و همین خاطرات سنگ بنای علاقه او به تئاتر خیابانی شود. اینگونه بود که وقتی «عباس عبدی» یکی از پیشکسوتان هنر تئاتر از او برای اجرای تئاتر خیابانی دعوت کرد، با اشتیاق پذیرفت و با وجود فرصتها و اجراهای خوبی که در تئاتر صحنهای داشت، اما همچنان به اجرای خیابانی وفادار ماند و حالا یکی از هنرمندان نام آشنای عرصه تئاتر خیابانی است.
شهاب راحله در مورد تئاتر خیابانی میگوید: «در تئاتر صحنهای، همه چیز در خدمت بازیگر است؛ چه از لباس فاخر و موسیقی گرفته تا نور و عوامل دیگر، اما درنمایش خیابانی هنرمند است و تماشاگرانش که بیواسطه نمایش را تماشا میکنند.»
او میگوید: «شهرری محل نشو و نمای من بوده و هست. من در کنار دوستان هنرمندم اجراهای زیادی در شهرری داشته و تاکنون موضوعهای زیادی را دستمایه کار نمایش خیابانی در شهرری قرار دادهام. از موضوعهای مذهبی و آیینی گرفته تا شکاف بین نسلها، دفاعمقدس و... و بازهم اگر مسئولان و مردم شهرری بخواهند، ما اجراهای دیگری هم خواهیم رفت.»
شهاب راحله افتخارات زیادی را در کارنامه خود دارد، اما متواضعانه از به زبان آوردن آنها اجتناب میکند. از جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره مهر برای نمایش «نقش نور» گرفته تا جایزه دوم کارگردانی در جشنواره تئاتر فجر در سال۱۳۸۰ برای نمایش فاتح خیبر. همین نمایش در نشست سران کشورهای اسلامی هم اجرا شد و مورد تقدیر قرار گرفت. راحله پیش از آن هم در سال۱۳۷۹ جایزه نخست کارگردانی را از جشنواره بینالمللی عروسکی «یونیما» برای نمایش موسی و شبان گرفته بود. کارهای شهاب راحله در اغلب جشنوارهها جزو آثار اول تا سوم است، اما خودش معتقد است چیزی به نام آلبوم افتخارات ندارد و همه این تقدیرنامهها و جوایز چیزی جز کسب تجربه نبوده است.