همشهری آنلاین/ مهین قاسمخانی: در روزگار کودکی هیچ چیز به اندازه یک کتاب نمیتوانست او را به هیجان بیاورد. حتی عروسکهای رنگارنگ که هوش از سر دختربچههای همسن و سالش میربود، برای او به اندازه کتاب جذابیت نداشت. شاید همین عشق و علاقه بیحد و حصر او به کتاب بود که در نهایت پایش را به دنیای پژوهش و تحقیق باز کرد. بچه که بود دوست داشت همیشه کتاب هدیه بگیرد. بزرگتر که شد خودش کتاب میخرید، اما کمکم متوجه شد خرید کتاب خیلی هم کار سادهای نیست. پرداخت قیمت برخی از کتابها برایش ساده نبود و قیمت آنها زیاد بود. همان زمان متوجه شد بخش مهمی از علت گرانی کتاب به خاطر گرانی و کمبود کاغذ است و این آغاز قصه پژوهش و تحقیق «فاطمه علیا» بود.
«فاطمه علیا» فارغالتحصیل مدرسه فرزانگان حضرت زینب(س) شهرری است و حالا خودش را برای مرحله تازهای از زندگی یعنی ورود به دانشگاه آماده میکند. ورود به مدرسه فرزانگان حضرتزینب(س) برایش مانند پنجره تازهای بود که رو به جهان شد. در مدرسه حضرتزینب(س) قرار نبود فقط به دغدغههای خودش فکر کند. معمولاً در اینگونه مدرسهها نوشتن درس و مشق و گرفتن نمره خوب، جزو اولویتهای دوم و سوم قرار میگیرد. یک دانشآموز وقتی وارد اینگونه مدارس میشود، باید نشان دهد چه فرقی با دیگران داشته که توانسته است وارد چنین مدرسهای شود و برای این کار راهی جز پژوهش و تحقیق نیست. علیا میگوید: «ورود به مدرسه فرزانگان حضرت زینب(س) بهترین فرصت بود تا روی یکی از دغدغههای دوران کودکیام کار کنم و آن موضوع گرانی کاغذ بود. میخواستم روش جدیدی برای تولید کاغذ پیدا کنم. دنبال راهی بودم تا نه تنها قیمت تمام شده کاغذ تا این حد گران نباشد، بلکه برای به دست آوردن کاغذ بیشتر مجبور نباشیم از منابع طبیعی یعنی درختان هزینه کنیم. بنابراین برای تولید کاغذ باید به ماده اولیهای غیر از درخت فکر میکردم. به عقیده من این درختهای مهربان باارزشتر از آن هستند که برای تولید کاغذ نابود شوند.»
یک ذهن خلاق
فقط یک ذهن خلاق میتوانست به تولید کاغذ، آن هم از پوست پسته فکر کند و فاطمه علیا این ذهن خلاق را داشت. او میخواست مادهای که تبدیل به کاغذ میشود، هیچگونه ارزش اقتصادی و منابع طبیعی برای کشور نداشته باشد. بعد از چند آزمون و خطای اولیه، در نهایت پوست استخوانی پسته ذهنش را به خود مشغول کرد. بنابراین کار روی این طرح تحقیقی را آغاز کرد. او میگوید: «معلمها، مربیان و مدیران آموزشی خیلی به من کمک کردند. هرچند که آنها هم امکانات زیادی نداشتند، اما هرآنچه را که داشتند در اختیار من گذاشتند. علاوه بر مدرسه فرزانگان حضرت زینب(س)، پژوهشسرای بصیرت شهرری هم خیلی به من کمک کرد. در مرحله نخست موفق شدم مقدار کمی کاغذ از پوست پسته تولید کنم و همین کافی بود تا ایده من در جشنواره ایدههای برتر دانشآموزی شرکت داده شود. در آن جشنواره رتبه نخست انفرادی را در بخش دانشآموزان متوسطه دوم به دست آوردم. بعد از آن در جشنواره جوان خوارزمی شرکت کردم و اختراع من ثبت صنعتی شد و امیدوارم در آینده بتوانم ایدهام را ثبت اختراع کنم.»
صرفهجویی در آب
ابتکار فاطمه علیا همه تأییدیهها را کسب کرده است. او میگوید: «تولید کاغذ به روشی که من پیدا کردم نه تنها به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه است، بلکه به حفظ محیطزیست و منابع طبیعی هم کمک زیادی میکند.»
برای آنکه بدانیم تولید کاغذ از پوست استخوانی پسته چه امتیازاتی دارد، کافیست چند عدد ساده را با هم مقایسه کنیم. در روشی که علیا برای تولید کاغذ ابداع کرده، به ازای ۲هزار و ۵۰۰کیلو پوست پسته و مصرف ۵هزار گالن آب، ۴۰۰کیلو کاغذ تولید میشود، درحالیکه در روشهای سنتی در ازای ۴هزارکیلو درخت و مصرف ۱۶هزار گالن آب فقط ۳۷۰کیلو کاغذ به دست میآید. علیا میگوید: «برای تولید کاغذ، ۲روش وجود دارد؛ روش شیمیایی و روش مکانیکی. در روش شیمیایی به دلیل استفاده از مواد شیمیایی، کاغذ تولید شده اغلب استحکام چندانی ندارد و در روش مکانیکی هم کاغذ تولید شده بخش زیادی از سلولز خودش را از دست میدهد که هردو روش معایب خودش را دارد. من از روش ترکیبی برای تولید کاغذ استفاده کردم و کاغذی که به دست آمد، از هر لحاظ باکیفیت و مقرون به صرفه بود.»
کمک به محیطزیست
اهمیت کار فاطمه علیا و تولید کاغذ، آن هم از مواد دورریزی مثل پوست پسته زمانی آشکارتر میشود که بدانیم این روزها موضوع محیطزیست و حفظ منابع طبیعی تا چه حد اهمیت دارد. امروزه کشوری پیدا نمیشود که به حفظ درختان و منابع طبیعی اهمیت ندهد. علیا میگوید: «در گام نخست از پوست پسته استفاده کردم، اما در مرحله بعدی متوجه شدم ما میتوانیم همین فرایند را روی پوست سایر خشکبار هم انجام دهیم. مدتها قبل درباره جشنوارهای به نام «بهترینها از دورریختنیها» چیزهایی شنیده بودم. فکر میکنم تولید کاغذ آن هم از موادی کاملاً دورریز، از هر لحاظ میتواند به کشور ما کمک کند. نباید از یاد ببریم که کشور ما در منطقهای خشک و نیمه کویری واقع شده است. ما درختان زیادی نداریم تا آنها را برای تولید کاغذ قطع کنیم. به همین دلیل بیشتر کاغذ موردنیاز ما از خارج از کشور وارد و مقدار زیادی ارز از کشور خارج میشود. کمااینکه در کشورهای سرسبزتر از کشور ما هم قطع درختان برای تولید کاغذ چندان مورد پسند مسئولان و مردم نیست. تولید کاغذ از مواد دورریز بهترینکاری است که میتوانیم انجام دهیم.»
قدردان خدا و خانوادهام هستم
فاطمه علیا میگوید: «این روزها درباره توسعه پایدار زیاد میشنویم. به نظر من توسعه پایدار زمانی محقق میشود که در کنار تولید مواد موردنیازمان، منابع طبیعی کشورمان را هم به خوبی حفظ و از ایدههای جوانان حمایت کنیم. متأسفانه هنوز کسی از این ایده حمایت جدی نکرده است. در جشنواره جوان خوارزمی، این ایده به شدت مورد توجه داورها قرار گرفت، اما هیچ حمایتی نشد. لازم میدانم قبل از هر کسی از خدا تشکر کنم که این ایده را به ذهن من انداخت و بعد هم از حمایتهای «لیلازیرک» مدیر مدرسه فرزانگان حضرت زینب(س)، خانم سلمانی، مدیر پژوهشسرای بصیرت شهرری و استادهای راهنما به خاطر همه کمکهایشان تشکر کنم، اما واقعیت این است که آنها هم دستشان برای کمک به من و امثال من چندان باز نبود.»
او از زحمتها و حمایتهای خانوادهاش هم غافل نیست. میگوید: «همه بچههایی که وارد چنین برنامههای تحقیقی میشوند، اگر از طرف خانواده حمایت نشوند، بی تردید موفق نخواهند بود. خانواده من خیلی حمایت کردند. پدر، مادر و خواهر بزرگم علاوه بر آماده کردن محیط خانه، به من انگیزه دادند تا راهی را که شروع کردم به انتها برسانم.»
شهرری را دوست دارم
فاطمه علیا ساکن شهرری نیست، اما به قول خودش بهترین سالهای زندگیاش را در اینجا سپری کرده است. خاطره درس خواندن در یکی از بهترین مدرسههای شهرری نیز برایش لذتبخش است. میگوید: «شهرری را دوست دارم. فضای معنویاش را هرگز فراموش نمیکنم. چه بسیار ساعتهایی که خسته از کار و مطالعه به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) میرفتم و در فضای معنوی و آرام این مکان مقدس درس میخواندم. من آن روزها را هرگز فراموش نمیکنم. پیشتر گفتم که مربیان، معلمان و مدیران آموزشی شهرری به من خیلی کمک کردند و حالا میخواهم بگویم مردم شهرری هم سهم مهمی در موفقیت من دارند. آنها بسیار مهربان و دوستداشتنی هستند، بهخصوص اگر بدانند دانشآموزی از راه دور به منطقه و شهرشان آمده است، حسابی هوای او را دارند. من هم از این قاعده مستثنا نبودم.» علیا از اینکه در مدت تحصیل فرصتی برای تماشای دیدنیهای شهرری نداشته متأسف است و میگوید: «آن دسته از همکلاسیهای من که بومی شهرری بودند از مکانهای دیدنی این شهر برایم میگفتند؛ از ابن باویه، برج طغرل و... اما من فرصت زیادی برای رفتن به این اماکن تاریخی نداشتم و امیدوارم دوباره به شهرری برگردم.»