حاضرجواب و شیرین زبان بود، از آن دختربچه‌های فلفلی که برای هر سؤال صدها جواب از آستین‌شان بیرون می‌آورند.

همشهری آنلاین_ رابعه تیموری: این بلبل زبانی «ژابیز» قند در دل مادر آب می‌کرد و همیشه می‌گفت: «این دختر آینده و اسم و آوازه خوبی دارد.» پیش‌بینی مادر درست از آب درآمد و ژابیز کوچولوی پرسر و زبان، اکنون سراینده اشعار مجموعه «رهنما باز کجا؟‌» است. «ژابیز تشت‌زر» دف‌نواز است. او برای شاد کردن و امیدآفرینی در بین کودکان بی‌سرپرست و افراد آسیب دیده تحت پوشش مراکز بهزیستی، برنامه‌های هنری رایگان اجرا می‌کند. تشت زر از فعالان فرهنگی منطقه است که در افتتاحیه تنها فرهنگسرای منطقه۱۷ هم مجری برنامه‌های فرهنگی بود. گفت‌وگوی ما با او را در ادامه می‌خوانید.

 در بسیاری از برنامه‌های فرهنگی مراکز بهزیستی شاهد هنر دف‌نوازی‌تان بودیم که بدون دریافت دستمزد و برای شاد کردن مددجویان و کودکان تحت پوشش این مراکز فعالیت کردید. در شعرهای شما هم امید و نشاط موج می‌زند. به نظر می‌رسد امیدآفرینی در میان مخاطبان را به‌عنوان یک هدف دنبال می‌کنید. همین‌طور است؟ 
من از ترویج افکار منفی و مأیوس‌کننده پرهیز می‌کنم، حتی در شعرهای عاشورایی که برای جلسات مداحی خواهر و برادرم می‌سرایم تلاش می‌کنم بیش از آنکه به جنبه‌های احساسی و غم‌انگیز واقعه کربلا بپردازم، مفاهیم آن را به زبان شعر بیان کنم. دف را هم یک‌ساز عرفانی می‌دانم که نباید در مجالس معمولی مثل جشن تولد و مهمانی‌های عمومی نواخته شود، برای همین وقتی برای شاد کردن آدم‌های دلشکسته مانند کودکان بی‌سرپرست از آن استفاده می‌کنم، حال خوبی دارم که با مزایای مادی قابل مقایسه نیست. 
 ذوق ادبی خود را چگونه شناختید؟ 
دوره دبیرستان در رشته فرهنگ و ادب درس می‌خواندم و گاهی برای دلم شعر می‌گفتم. آن زمان دختر خردسال برادرم نزد ما زندگی می‌کرد و به او وابستگی شدیدی داشتم. 


برادرم که در ارتش خدمت می‌کرد، به اهواز منتقل شد و جدا شدن از دختر برادرم تأثیر زیادی در روحیه‌ام گذاشت. اوایل فقط برای او شعر می‌گفتم، ولی کم‌کم شعر گفتن عادتم شد و همه احساساتم را به شکل منظوم بیان می‌کردم. 
 با این اوصاف کاملاً ذوقی به شعرسرایی پرداختید و از آموزش‌های رسمی استفاده نکردید. 
با توجه به رشته تحصیلی‌ام در دوره دبیرستان، در کلاس‌ها و دوره‌های ادبی زیادی شرکت می‌کردم، اما فکر می‌کنم ویژگی‌ها و رفتار پدر و مادرم در علاقه من به شعر و ادبیات بیش از هر چیز تأثیر داشت. پدرم تعزیه‌خوان بود و با شنیدن تعزیه‌خوانی او حس خاصی پیدا می‌کردم که برای نوشتن مطالب منظوم کمکم می‌کرد. مادرم سواد نداشت، اما بسیار کاردان بود. او محیط خانه را آرام نگه می‌داشت تا با فکر آسوده و در آرامش شعر بگویم. مادرم همیشه آرام و بی‌صدا از پله‌ها بالا و پایین می‌رفت. وقتی به این ملاحظه زیاد او اعتراض می‌کردم، از شعرهایم تمجید می‌کرد و می‌گفت دوست دارد در سکوت به شعر خواندن من گوش دهد. 
 شما از جوانان خوش‌ذوقی بودید که سال۱۳۷۶ در افتتاحیه تنها فرهنگسرای منطقه یعنی فرهنگسرای بهاران که به شهید سلیمانی تغییرنام داده شرکت داشتید و مدتی هم مسئول بخش ادبی فرهنگسرا بودید. امکانات فرهنگی و ادبی منطقه۱۷ در طول این سال‌ها رشد مناسبی داشته‌اند؟ 
در سال‌های اخیر تعداد مراکز و برنامه‌های ادبی منطقه بیشتر شده، اما در گذشته جوانان با ذوق و شوق خاصی به فعالیت‌های ادبی و هنری می‌پرداختند و این مراکز شادابی و نشاط زیادی داشت. سال۱۳۷۶ که فرهنگسرای شهید سلیمانی (بهاران) افتتاح شد، من و برادرم زیر سایه‌بانی که کنار خیابان گذاشته بودیم، ساعت‌ها می‌نشستیم و داوطلبانه و بدون چشمداشت برای کلاس‌های فرهنگسرا عضو جمع می‌کردیم. کودکان و نوجوانان منطقه هم استقبال خوبی می‌کردند. الان بسیاری از نوجوانان ترجیح می‌دهند به جای حضور در کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی وقت خود را در اینترنت بگذرانند و معلومات لازم را در زمینه‌های مختلف از این طریق کسب کنند. فکر می‌کنم در گذشته که ذوق و قریحه ادبی نوجوانان به تدریج و با آموزش به شکوفایی و پختگی می‌رسید غنا و عمق بیشتری داشت. 

  • مشاعره، پلی برای رسیدن به ذهن برتر

داود حیدری، مسئول کانون شعر و ادبیات سرای محله یافت‌آباد:

محققان دریافته‌اند که مغز انسان به‌طور عادی می‌تواند حدود ۶میلیون صفحه را به راحتی حفظ کند و چه خوب است که بخشی از این حافظه خرج ادبیات کهن و سروده‌های ناب شاعران کهن و نو شود که گزیده اخلاق و فضیلت‌های ناب بشری است.‌گاه یک بیت شعر عصاره صدها برگ کتاب است وگاه چکیده احادیث و آیات و روایات ارزشمند ماست. 

داود حیدری، مسئول کانون شعر و ادبیات سرای محله یافت‌آباد


مشاعره بسترساز آشنایی نسل‌ها با ادبیات فاخر پارسی است و بستری برای کشف استعداد افرادی که ذوق سرودن دارند به شمار می‌آید. در سنت و پیشینه ما شعر، رسانه‌ای قوی بوده و رواج آن نقش پررنگی در پاسخ‌دهی به نیازهای فرهنگی جامعه ایفا کرده است. شعر در جامعه ما و در میان ادیبان و ادب‌دوستان و همچنین توده‌های مردم به شیوه‌های مختلفی مانند شاهنامه‌خوانی، نقالی، شعرخوانی قهوه‌خانه‌ای، پرده‌خوانی و مشاعره نفوذ کرده و مشاعره ابزار مناسبی برای تداوم شعر در جامعه است. 
مشاعره در موزون شدن ذهن و گسترش دایره واژگانی نوجوانان و نوشاعران نقش بسزایی دارد. افرادی که ابیات زیادی به خاطر سپرده‌اند، گنجینه‌ای از واژگان فاخر دارند که در گفت‌وگوهای عادی آنان نیز مؤثر است و بر طرز تفکر و عملکرد آنان در زندگی روزمره تأثیر قابل توجهی می‌گذارد. 
با مشاعره ذهن انسان به اندازه‌ای موزون می‌شود که می‌تواند شعر هم بگوید و آثار ماندگاری از خود به جای بگذارد. از جمله راه‌های مبارزه با بیماری فراگیر آلزایمر تقویت حافظه است و از راه‌های تقویت حافظه به خاطر سپردن اشعار و یادآوری آنها (مشاعره) است که می‌تواند از فراموشی جلوگیری کند. در میان نوجوانان جنوب شهر به‌ویژه در منطقه۱۷ استعدادهای ارزشمند و بالقوه بسیاری در زمینه شعرخوانی و مشاعره وجود دارد که امید است با توجه و حمایت روزافزون مسئولان به رشد و توسعه فرهنگی جوانان این منطقه بینجامد.