به گزارش همشهری آنلاین، انتشارات بیدگل به تازگی کتاب سه کاربرد چاقو از دیوید ممت را با ترجمه محمدرضا ترک تتاری منتشر کرده است.
دیوید ممت نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس امریکایی، در کتاب سه کاربرد چاقو، از تجربه نویسندگی میگوید. ممت، نویسنده گلنگری گلنراس، اولئانا، بوفالوی امریکایی و پستچی همیشه دوبار زنگ میزند، در کتاب سه کاربرد چاقو از درام و ذات هنر نویسندگی نوشته است.
در معرفی این کتاب آمده: دراماتیککردن در طبیعت ماست. ما دستکم روزی یکبار آبوهوا – پدیدهای ذاتا غیرشخصی – را به شکل تعبیری از دیدگاه آن لحظهمان به جهان، بازتفسیر میکنیم: «محشر است. باران میآید. درست وقتی دلم گرفته. زندگی مگر چیزی غیر از این است؟» کتاب سه کاربرد چاقو در ظاهر درباره نوشتن و خاصه نمایشنامهنویسی است، اما میتوان به نوعی آن را مانیفست هنری ممت به شمار آورد، رسالهای درباب چیستی هنر و چرایی و چگونگی نوشتن.
حکایات، نقلقولها و مثالهای متعدد با چاشنی لحنی آمیخته به طنز و آیرونی به متن غنای ویژهای بخشیده است. و از سوی دیگر ممت با بیانی موجز و صریح دست روی واقعیتهای چالشبرانگیز میگذارد و مسائلی را پیش میکشد که خواسته یا ناخواسته درگیرمان میکند: «یک چاقو داری، با آن نان میبُری تا برای کارکردن نیرو داشته باشی؛ با آن ریشت را میتراشی تا برای دلبرت جذاب باشی؛ و اگر بفهمی دلبرت با کس دیگریست، آن را در قلب فریبکارش فرو میکنی. قاتل برای توجیه به خود میگوید، داشتم آنهمه جان میکندم تا بتوانم یک هدیه خوب برای او بخرم، با این انگیزه صبحها از خواب بیدار میشدم. با همین امید غذا میخوردم تا توانایی سرکاررفتن داشته باشم. تراشیدن ریشم هم به همین خاطر بود؛ تا برای او جذاب باشم. و وقتی به من خیانت کرد، با همان چاقو کاری کردم تا مطمئن شوم دیگر عشقش را به هیچکس دیگری نخواهد داد. به این ترتیب، نمایشنامهنویس درون ما از چاقو سود میجوید تا هم تجسمِ تغییر باشد و هم شاهدی بر آن، و زیرکانه مقصود چاقو را در طول درام دگرگون میکند.»
بیدگل همچنین در صفحه اینستاگرامش ویدیویی منتشر کرده که در آن ممت از شباهت تجربه نویسنده بودن و سگآبی بودن میگوید.