فرشید یزدانی*: متأسفانه در کشور ما سیاست منسجم و تعریف شده‌ای در رابطه با پدیده کودکان کار وجود ندارد و هیچ کس نمی‌داند چه برخوردی باید با این کودکان بشود.

پیش از هر چیز باید گفت که کودکان کار در حقیقت قربانیان اصلی فشارها و آسیب‌های اجتماعی‌اند. در این میان، برخوردهایی که از سوی سازمان‌های مختلف مانند بهزیستی و یا شهرداری با آنها صورت می‌گیرد، برخوردهایی گذرا و موقت است؛ یعنی مسئله را به‌صورت ریشه‌ای حل نمی‌کند.

این در حالی است که تعدادی از کودکان که هر از چند گاهی جمع‌آوری می‌شوند به مراکز بهزیستی تحویل داده می‌شوند، برخی هم به خانواده خود بر می‌گردند، اما بعد از مدت کوتاهی دوباره می‌توان این بچه‌ها را در خیابان دید.

هرچند که ممکن است بخشی از این بچه‌ها از اتباع بیگانه باشند، ولی آمار دقیقی وجود ندارد و کار آماری دقیقی در این زمینه صورت نگرفته است. در هر حال این بچه‌ها هم مانند دیگران حق زندگی دارند و تفاوتی میان آنها و دیگر بچه‌ها نیست. نکته مهم این است که هیچ‌گاه نمی‌توان به این کودکان، بزهکار گفت‌، بلکه آنها بزه‌دیده هستند.

این مجموعه زاییده سیاست‌های اقتصادی و سیاسی کشور است. بیشتر این بچه‌ها با خانواده خود درگیر هستند و مجبورند کار کنند تا نقصانی را که در خانواده وجود دارد جبران کنند. البته متولی اصلی این حوزه وزارت رفاه است که برنامه‌ریزی در این زمینه برعهده اوست.

البته سازمان‌های خیریه‌ای که با عنوان N.G.O در این زمینه فعالیت می‌کنند نیز بخشی از حل معضل را برعهده دارند. اما مشکلی که وجود دارد این است که تاکنون بهN.G.O ها نگاه سیاسی شده و به آنها کمکی در جهت این فعالیت‌ها نمی‌شود. ما که به‌عنوان یک N.G.O در این زمینه فعالیت می‌کنیم تا به‌ حال هیچ‌گونه کمکی از سازمان‌های دولتی دریافت نکرده‌ایم.

دو نوع نگاه در زمینه حل مشکل کودکان کار وجود دارد؛ یکی «نگاه کلان» است؛ اینکه در عرصه سیاستگذاری چه کنیم و چه سمت‌وسویی داشته باشیم و به‌دنبال چه سیاست‌هایی باشیم که فاصله طبقاتی را در جامعه کاهش دهد. از طرف دیگر نکته مهم اینجاست که همکاری‌های لازم میان سازمان‌های دولتی و غیر‌دولتی باید وجود داشته باشد تا بتوان به وضعیت این کودکان رسیدگی کرد.

نگاه دیگر، نگاه خرد است که در اینجا سازمان بهزیستی و امور آسیب‌های اجتماعی شهرداری به‌صورت اصولی و ریشه‌ای به این بحث نگاه و آن را تحلیل و بررسی می‌کنند. اگر کودک و نوجوانی می‌خواهد تحصیل کند، باید امکانات لازم برای او فراهم شود تا برای تامین هزینه تحصیل خود مجبور به انجام کار نباشد.

همانطور که در قانون اساسی کشور ما آمده، دولت موظف به پرداخت هزینه تحصیل افراد تا پایان دوره متوسطه است، ولی در حال حاضر بیش از 2 میلیون کودک از این خدمات محروم هستند. این کمبودها موجب می‌شود کودک وارد خیابان شده و این فقر تا بزرگسالی نیز گریبانگیر او باشد و در نسل‌های بعدی نیز بازتولید شود.

*مدیر انجمن حمایت از کودکان