و او را مسئول اصلی جمعآوری و ساماندهی افراد غیرمتکدی همچون کودکان کار، خیابانی و افراد بیسرپرست دانست.
ابراهیم رضوانی، بعد از زدن مهر اتهام بر پیشانی وزارت رفاه و تامین اجتماعی، پدیده تکدیگری و کودکان خیابانی را دو مقوله جدا از هم معرفی میکند و بر این نکته تاکید دارد که استانداری تهران بر اساس دستور شهرداری مسئول است که متکدیان را از سطح شهر جمعآوری کند و تحویل مقامات قضایی دهد، اما جمعآوری و ساماندهی کودکان خیابانی، هیچ ارتباطی به تکدیگری ندارد.
مسئله کودکان خیابانی جدا از بحث تکدیگری به عنوان یکی از انواع آسیبهای اجتماعی مدتهاست که ذهن مسئولان را به خودش مشغول کرده است. چیزی حدود 5 سال پیش، آییننامهای جامع در 5 فصل و 11 ماده با عنوان «آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی» تصویب شده است. بر اساس مادههای 10 و 11 این آییننامه، وزارت رفاه و تامین اجتماعی علاوه بر اینکه اعتبارات مورد نیاز برای اجرای این آییننامه را دریافت میکند، مسئولیت هماهنگی اجرای آن را هم برعهده دارد. بنابراین همانطور که از گفتههای رضوانی بر میآید اکنون بعد از گذشت این همه سال، از وزارت رفاه پذیرفته نیست که علت عدم ساماندهی افراد غیرمتکدی را کمبود امکانات و تسهیلات عنوان کند.
کودکان خیابانی در نقش افراد متکدی
هر از چندگاهی، گفتوگویی از زبان یکی از مسئولان در این زمینه که کودکان خیابانی، هرچند هم که در نظم شهر اختلال ایجاد کنند بازهم نباید مجرم تلقی شوند، منتشر میشود و تا اندازهای سایرین را به فکر وا میدارد. اما مشکل اساسی این بیانات این است که همواره در قالب یک حرف باقی میمانند و هیچ گاه به مرحله اجرا نمیرسند.
آن زمانی هم که بحث جمعآوری و پاکسازی آنها از سطح شهر پیش میآید، هیچ وسیله غربالگر مناسبی وجود ندارد تا میان شرایط آنها به عنوان یک کودک و افراد سودجویی که با عنوان متکدی درآمدهای میلیونی کسب میکنند، تفاوت قائل شود. ظاهر رستمی، مدیرکل بهزیستی استان تهران، در اینباره میگوید:«متاسفانه ما در تصمیمگیریهایمان، به تمام افرادی که در خیابان میبینیم، با یک چشم نگاه میکنیم. بنابراین پس از ابلاغ دستور پاکسازی معابر شهری، آنها را هم به همراه متکدیان در یک مینیبوس جمع میکنیم و سعی داریم تا قانونی یکسان را در موردشان به کار بگیریم.»
رستمی با اشاره به گفته مدیرکل امور اجتماعی استانداری تهران که میزان متکدیان واقعی را 5 درصد دانسته است، تاکید میکند: «کودکان خیابانی حتی جزء همین 5 درصد هم محاسبه نمیشوند. آنها افرادی هستند که به علت مشکلات خانوادگی، بیسرپرستی یا بدسرپرستی به خیابان کشیده شدهاند. بنابر مسئولیتی که اسلام بر دوش ما گذاشته است، باید با آنها رفتاری توأم با اکرام داشته باشیم و از طریق مددکاری اجتماعی برای حل تخصصی مشکلشان اقدام کنیم.»
ریشهیابی مشکلات مهمترین اقدام است
براساس اظهارات سیدمهدی سیدمحمدی، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی، ما در کل کشور با هیچ کودکی روبهرو نیستیم که به علت نداشتن سرپرست و سرپناه، خیابان را به عنوان محلی برای زندگی انتخاب کرده باشد. وی مدعی است که با تلاشهای مستمر سازمان بهزیستی در حوزه ساماندهی کودکان بیسرپرست، میزان آنها در کل کشور به صفر رسیده است.
این در حالی است که مصطفی اقلیما، رئیس انجمن مددکاری ایران با رد این ادعا میگوید: «اگر بخواهیم تعداد کودکان بیسرپرست و بیسرپناه را در کل کشور صفر بگیریم، در واقع حقوق شهروندی کودکانی را که به علت زندانی شدن تنها سرپرستشان، جایی برای زندگی ندارند، نادیده گرفتهایم.»
به گفته اقلیما، کمرنگ نشان دادن آسیبهای اجتماعی و حذف کردن نمودهای آن از چهره جامعه، هیچ باری از روی دوش جامعه برنمیدارد.
اقلیما ادامه میدهد:«بهتر است مسئولان به جای مطرح کردن آمار و ارقام غیر واقعی و فکر کردن به راههای مختلف ساماندهی این کودکان، اندکی هم به علتها بپردازند و سعی در رفع ریشهای مسائل آنها داشته باشند.»
روز به روز بر آمار سه هزار و 500 نفری کودکان خیابانی که اواخر سال گذشته از سوی سازمان بهزیستی مطرح شده است، اضافه میشود. با این شرایط سازمانهای مختلف چه راهکارهایی را پیش گرفتهاند؟ همه ما براین باوریم که علت حضور بیش از 90 درصد این کودکان در سطح جامعه چیزی جز فقر مالی و فرهنگی نیست. حالا این سؤال پیش میآید که وزارت رفاه به عنوان مسئول اصلی رسیدگی به امور آنها چه نقشی را ایفا میکند؟ چرا با وجود گذشت 5سال از تصویب آییننامه ساماندهی کودکان خیابانی، هنوز هیچ اقدام اساسی در این زمینه صورت نگرفته است؟