همشهری آنلاین_ سحر جعفریان: همین امر سبب شد تا کشاورزی و باغداری در آن با پیشرفت قابل توجهی پیش برود. مهرآباد کنونی از شمال به فرودگاه مهرآباد از جنوب به محله شمشیری از شرق به محله فتح از غرب به محله امام زادهعبدالله(ع) متصل میشود. محلهای که ردپای تاریخ را در آن میتوان هنوز در نمای برخی ملکها و بناهای عمارتگونه و البته خالی از سکنهاش به چشم دید. در این گزارش به تاریخچه محله مهرآباد پرداختهایم و در گفتوگو با ساکنان قدیمی و شورایاران آن سبب نامگذاری محله را بررسی کردهایم.
در روزگاران گذشته که تهران جز زمینهای کشاورزی، باغ و چند تایی عمارت و خانه کاهگلی چیزی نداشت، در منطقه ۹ نیز تعدادی باغ و نهری روان مانند نهر «فیروزآباد» که از مناطق بالا دست مانند «طرشت» و «کن» تا پایین دست یعنی حومه «ری» جاری بود، جای داشت. باغهایی پرپشت از درختانی تنومند با بارهایی از میوه «سیب»، «پرتقال» و «آلو» که رهگذران و مسافران را گاهگاه مهمان طعمهای خوش و «ارگانیک» میکرد. سالها گذشت.
خانههای کاهگلی به تدریج جایشان را به خانههای آجری و زاویهدار دادند و از تعداد درختان کاسته شد. باغهایی که شهرت گردشگریشان به وقت ییلاق و قشلاق عیان و اشرافزادگان آوازه بود، درگذر روزها و ماهها، دچار تغییراتی مدرن میشدند. بسیاری از زمینها و باغها وقف شد تا با تبدیل به مکانهای مورد نظر و نیاز، در اختیار جمعیتی قرار بگیرند که روز به روز با مهاجرت و زاد و ولد به تعدادشان افزوده میشد.
«محمد صولتی»، از اعضای شورایاری محله مهرآباد، در اینباره میگوید: «محله مهرآباد کنونی با مرزهایی از خیابان «عبداللهی»، خیابان «ارداقی»، بزرگراه «فتح» و ۴۵ متری «زرند»، ۹۱۰ هزار و ۴۶مترمربع مساحت دارد. این محله باسابقهای بیشتر از یک قرن، روستایی کوچک بود که زمینهایآباد و در مسیر رودخانه کن قرار داشت. تعداد خانوارهای ساکن آن شاید به سختی به تعداد انگشتان دست میرسید. دهه ۴۰ در جریان زمینخواریهای سیاسی، زمینها، املاک و باغهای این حومه در نهایت به «عصمتالدوله» (مادر «معیرالممالک»، از درباریان ناصری) رسید. البته روایت زیاد است که این مورد بیشتر نگارش شده است. »
- پیشکش درباری
«کریم ملازاده»، یکی از کسبه قدیمی محله مهرآباد است که بسیاری از اهالی محله، خواربارفروشی او را یکی از نخستین مغازههای آن حوالی معرفی میکنند. ملازاده از روزهای نخستینی که در این محله ساکن شده بود، میگوید: «آن زمانی که من همراه پدر و مادر و خواهرانم به این محله مهاجرت کردیم، تقریباً ۵ ساله بودم. خاطرات مبهمی دارم. اینجا بیشتر باغ بود و ما مهمان رعیتی حاج «ابوالقاسم» بودیم. پدرم روی زمین او کشاورزی میکرد. به مرور توانستیم یک اتاقمان را تبدیل به ۲ اتاق کنیم. به یاد دارم که میگفتند مهرآباد از املاک حاج «میرزا آقاسی» بوده که به «ناصرالدین شاه» هبه کرده بود. گویا ناصرالدین شاه در یکی از گردشهای خود، پا به املاک و باغهای صدراعظم وقت گذاشته بود و حسابی در آنجا کیفور شده بود. میرزا آقاسی نیز بهعنوان پیشکش، باغها را به شاه هدیه کرد. البته بعضیها میگویند که گذر ناصرالدین شاه، پس از هدیه گرفتن زمین، یکی دوباری بیشتر به آنجا نیفتاد. برخی میگویند چون باغها مهریه مادر نظامالدوله معیر الممالک (عصمتالدوله) شده بود. برای همین اهالی، این باغها و محدوده آن را مهرآباد نام گذاشتند. در حقیقت یک محله، مهریه یک بانوی «قجری» بود. »
- عمارت در میان باغهای مهرآباد
«احمد ابریشمی»، یکی دیگر از ساکنان قدیمی محله مهرآباد است که از پدربزرگش روایتهای بسیاری شنیده بود. ابریشمی میگوید: «عمارت ۵۴ ستونی «عصمتالدوله»، در میانه باغهای مهرآباد جای داشت. باغی که شایعه بود یک باغبان فرانسوی با ساخت استخر ۶ ضلعی و درختکاری و گلکاریهای منحصربهفرد، آن را آراسته بود. گرمخانه برای پرورش گل و درختان مرکبات، قفس و لانه پرندگان نیز در باغی که این روزها چیزی از آن باقی نمانده، وجود داشت. مهمتر اینکه ناصرالدین شاه در سفر آخر خود به فرنگ، ۳۰۰ جفت ازنژادهای مختلف «کبوتر»، «خروس»، «مرغ کاکلی»، «قناری» را به باغ مهرآباد آورد تا سرگرمیهای تازهای برای خود تدارک ببیند. در واقع مهرآباد یکی از نخستین باغوحشهای تهران قدیم محسوب میشد که گاهگاه اشرافزادگان با هدف سرگرمی و شکلهای صوری قدم به آن میگذاشتند. روستانشینی و باغداری تقریباً تا اوایل دهه ۵۰ به طول انجامید و پس از آن توسعه شهرسازی به شمایل مدرن، ترکیب باغ مهرآباد را تغییر داد. بخشهایی از آن وقف و بخشهای دیگر آن از سوی اشخاص و دولت، تملک شد تا ساختوسازها با سرعت قابل توجهی پیش برود. »
- وقتی مهری جوان مرگ شد
در رمزگشایی از دلیل نامگذاری محله مهرآباد به ۲ روایت میرسیم که هرکدام در جایگاه خود اعتبار و اسنادی دارد. نخست اینکه یکی از درباریان دوره پهلوی اول (نظامالسلطنه)، زمینهای حاشیه غربی تهران امروز را با هدف ایجاد تفرجگاه خانوادگی خرید و سالها بعد از آن به سبب فوت دختر نظامالسلطنه که «مهری» نام داشت و علاقه شدید او به زمینها و باغهای خریداری شده، به مهرآباد شهرت یافت. این روایت از یکی از آخرین کدخداهای ده مهرآباد، «پرویز افشار» نقل شده است. دلیل دوم که بسیار یاد شده، مهریه بودن این زمین و باغهای بکر و باصفا برای «عصمتالدوله»، مادر معیرالممالک است. این روایت را میتوانیم در بسیاری از کتب معتبر تاریخی بخوانیم.