همشهری آنلاین_ مرضیه موسوی: روزهای نخست که یکی یکی بخشهای بیمارستان شهدای تجریش از حال عادی، خارج و به بخشی برای بستری بیماران کرونا تبدیل میشد. پوشیدن لباسهای مخصوص بخش کرونا، تحمل ۱۲ ساعت مداوم استفاده از ماسک و دستکش، اضطراب ابتلا به بیماری، دوری از خانواده و عزیزان و نگرانی از ابتلای آنها به کرونا تنها گوشهای از مشکلاتی است که کادر درمان در این ماهها تجربه میکنند و سختی آن را به جان میخرند.
- روزهای اضطراب
ماه نخست شیوع کرونا در تهران سختترین روزهای کارشان بود. سیل بیماران مبتلا به کرونا به بیمارستان روانه میشد و هر بیماری که جان خود را از دست میداد فشار آواری بود که روی سر کادر درمان فرود میآمد. «هانیه محسنی» از پرسنل بخش کرونا بیمارستان شهدای تجریش است که از نخستین روز شیوع کرونا شیفتهای هر روزه را پشت سر میگذارد. او میگوید: «تا کسی در این شرایط نباشد نمیتواند تصور کند که ما در ماه اول شیوع کرونا چه میکشیدیم. شرایط خیلی سختی بود. هر روز تعداد زیادی مبتلا به بیمارستان میآمدند که حال وخیمی داشتند. هفتههای نخست اغلب کسانی که وارد بخش مراقبتهای ویژه میشوند بعد از چند روز میمردند. زن و مرد و پیر و جوان هم نداشت. » حرف زدن از روزهای اوج بحران کرونا هنوز هم برایشان سخت است.
نخستین امیدها و روزنهها وقتی پیدا شدند که بیمار بدحالی علائم بهبود نشان میداد: «هفتههای اول بود که زن جوانی با حال بد به بخش کرونا آمد. ۲ بچه کوچک داشت و همسرش مستأصل بود. مدام از ما خواهش میکرد که برایشکاری کنیم. تمام هموغم خودمان را گذاشته بودیم برای بهبود آن زن. بعد از چند روز علائم بهبود نمایان شد. دستگاهها یکی یکی از او جدا شدند و حالش بهتر شد. روزی که حالش کاملاً بهبود پیدا کرد و مرخص میشد بهترین روزکاری ما در این ایام بود. موقع خداحافظی بغض کرده بودیم و از او میخواستیم حسابی مراقب خودش باشد. انرژی و امیدی که از بهبود این بیمار در بخش به وجود آمده بود باورکردنی نبود. »
وی که از اول اسفند تا به حال هیچ مرخصی نداشته از پرستارانی میگوید که میتوانستند باسابقهکاری که دارند در همان روزهای نخست شیوع کرونا خودشان را بازنشسته کنند و از مرکز خطر ابتلا دور شوند. با این حال در کادر درمان ماندند و خود را به خطر انداختند: «با وجود خطری که همه ما را تهدید میکرد خودمان حاضر نشدیم که بخش را ترک کنیم. وقتی میدیدیم افرادی برای کار جهادی در این شرایط آمدهاند وجدانمان قبول نمیکرد اینجا را ترک کنیم. خیلی از کارکنان با وجود مخالفت شدید خانوادهها همچنان در بخش ماندند تا مسئولیتشان را انجام دهند. »
- اگزما مهمان دستان کادر درمان
آرامش نسبی در روحیهشان حکمفرما شده. با این حال بسیاری از آنها هنوز اضطراب روزهای اول را همراه خود دارند. «سهیلا محبیان» از دیگر پرسنل بخش کرونا بیمارستان شهدای تجریش میگوید: «تا قبل از کرونا همه ما زندگی عادی داشتیم. به خانه که برمیگشتیم با خیال راحت غذا میخوردیم و فرزندانمان را در آغوش میگرفتیم. اما بعد از کرونا چون مستقیم با بیماران در ارتباط بودیم به خودمان و خانواده سخت میگرفتیم. آستانه تحملمان کم شده بود و اگر میدیدیم که کسی از اعضای خانواده پروتکلهای بهداشتی را به درستی رعایت نمیکند عصبی میشدیم. بسیاری از ما رفتارمان در خانه تغییر کرده بود و همه اینها به دلیل فشار روانی بود که کرونا بر ما تحمیل میکرد. » از سوزش دستهایی میگوید که هر ساعت بارها و بارها باید شسته و بعد ضدعفونی میشدند: «اگزما مشکل عادی پرسنل کادر درمان شده است. حتی بچههای ما هم از این مشکل در امان نیستند و به دلیل سختگیریهای ما دچار مشکلات پوستی شدهاند. »
بیش از ۴ ماه است خود را از دیدن خانواده محروم کرده و دلتنگ مادرش است. حتی اگر مرخصی هم در کار بود، ترس از ابتلای اعضای خانواده به کرونا او را از عزیزانش دور کرده است: «برنامهریزی کرده بودم که در ۶ روز تعطیلی عید نوروز به دیدن خانوادهام بروم. کرونا که شروع شد همه مرخصیها لغو شد. حتی اگر مرخصی وجود داشت هم دلم نمیآمد به دیدن خانوادهام بروم. بعد از کرونا نخستینکاری که میکنم این است که به دیدن آنها بروم. دوری از عزیزانم در این روزها یکی از بزرگترین مشکلاتی است که با آن سر و کله میزنم. همه ما با این تصور که ممکن است ناقل کرونا باشیم این روزها از اعضای خانواده و عزیزانمان دور هستیم. حتی خواب راحت شبها از سرمان رفته. تا دقیقهای فرصت استراحت پیدا میکنیم احساس خارش گلو و سردرد و تب به سراغمان میآید و توهم ابتلا به کرونا به ما دست میدهد. کمی طول میکشد تا به خودمان مسلط شویم تا بفهمیم حملهای عصبی بوده. »
صفحه نمایش موبایلشان دچار مشکل شده از بس با الکل آن را ضدعفونی کردهاند. حالا که از خانه و عزیزانشان دور هستند دیدن آنها از پشت صفحه گوشی بزرگترین دلخوشیشان است. از دوستان قدیمی میگویند که این روزها در تماس با کادر درمانی به آنها روحیه میدهند.
- روزی که با تب و کرونا شروع شد
ابتلای کادر درمانی به کرونا آخرین سنگرهای امید در کادر درمان را هم از آنها میگرفت و یأس و خستگی را در آنها به جا میگذاشت. محبیان میگوید: «هر روز که شیفتها شروع میشد روی تابلو میدیدیم مقابل اسم یکی از بچهها نوشته شده استعلاجی. حسابی حالمان گرفته میشد. نگران میشدیم و بیشتر در خودمان فرو میرفتیم. » کادر درمانی بیمارستان شهدای تجریش پرستار شهید نداشت اما تعدادی از کادر درمانی این بیمارستان به کرونا مبتلا شدند. «پروانه چاپاری» از کارکنان بخش آنژیوگرافی یکی از این افراد بود. او میگوید: «ما در بخش آنژیوگرافی نمونههای بیماران مشکوک به کرونا را بررسی میکردیم. ۱۲ اسفند ماه بود که من تب و سردرد و بیحالی شدیدی احساس کردم. با آزمایش مشخص شد که تست کرونای من مثبت است و مبتلا هستم. به دلیل بیحالی شدید چند روزی در همین بیمارستان بستری بود. همسرم هر روز برای من آب میوه میآورد و به من سر میزد. تازه وقتی حالم بهتر شد و به خانه برگشتم متوجه شدم همسر و فرزندم هم مبتلا شدهاند. »
روزهای قرنطینه در خانه در حالی میگذشت که او، همسر و فرزندش که هر سه به بیماری کرونا مبتلا شده بودند باید از خودشان مراقبت میکردند: «دلمان نمیآمد از کسی بخواهیم برای رسیدگی به خانه ما بیایند. خودمان از خودمان مراقبت میکردیم. ترس از ابتلای کادر درمان به بیماری باعث شده بود خانوادهها خیلی از آنها را تحت فشار بگذارند تا کارشان را رها کنند. اما وجدانکاری چنین اجازهای به کسی نمیداد. » خود و خانوادهاش که کرونا را پشت سر گذاشتند دوباره به بیمارستان برگشت تا در این روزهای بحرانی تیم درمان را تنها نگذارد: «همه ما از نزدیک شاهد ازخودگذشتگی کادر درمانی و پزشکان بودیم. افرادی بودند که بیهیچ خستگی روزها در بیمارستان میماندند و حتی وقتی شیفت آنها نبود در صورت نیاز به بیمارستان میآمدند. پوشیدن لباسهای یکسره که گاهی استاندارد لازم را نداشتند و جریان هوا در آن وجود نداشت واقعاً کار سختی است. خوشبختانه بعد از گذر از اوج بیماری، مشکل نبود ماسک و تجهیزات هم برطرف شد. »
- تندیس فرشته مهر، نمادی از ایستادگی
کادر درمان نهم خرداد در حیاط بیمارستان شهدای تجریش جمع شده بودند؛ این بار نه برای شروع و پایان یک شیفتکاری سخت؛ از رئیس بیمارستان شهدای تجریش تا دکتر زالی، رئیس ستاد کرونا و معاون رئیسجمهور و نمایندگان مجلس و... در این مراسم حضور داشتند تا از کادر درمان در حضور خانوادههایشان تجلیل کنند. تعدادی از اعضای خانواده کادر درمان هم در این برنامه حضور داشتند. این روز از معدود روزهایی بود که پرستاران و پزشکان و رزیدنتهای بخش کرونا بدون لباس ایزوله و شیلد و ماسک مخصوص در بیمارستان حضور داشتند. ماسکهای جراحی و فیلتردار اما روی صورت بسیاری از آنها هنوز مانده بود. تجلیل رئیسان بیمارستان و وزیر بهداشت و دکتر ربیعی و رئیس ستاد ملی کرونا از پشت بلندگو به گوش کادر درمانی بیمارستان رسید که خسته نباشیدی در قبال زحمات آنها بود. بعد هم نوبت به رونمایی از تندیس «فرشته مهر» رسید که بهعنوان نمادی از ایستادگی کادر درمان در برابر بحران کرونا بود. کرونا تا هفته نخست خرداد ۱۱۰ نفر از کادر درمانی مبتلا را در راه سلامت به شهادت رساند و بیش از ۲ هزار نفر از کادر درمان را به بیماری مبتلا کرد. تندیس فرشته مهر و تمبر یادبود آن بهانه کوچکی بود برای گرامیداشت یاد شهدا و جانبازان سلامت و قدردانی از زحمات کادر درمان.
- مطالبات فرشتههای کادر درمان
کادر درمان این روزها اسم و رسم آشنایی در هر شهر و محلهای دارد؛ گروهی که چهره به چهره کرونا در بیمارستانها ایستادهاند و از نزدیک از بیماران مبتلا به کرونا مراقبت میکنند. در کنار یادبودهایی که به خاطر آنها برگزار میشود این گروه مطالبههایی دارند تا روزهای بعد از این را با آرامش بیشتری به رسالت خود بپردازند. «سمیه عبدالهی» کارشناس پرستاری و از پرستاران بیمارستان شهدای تجریش میگوید: «در لفظ و کلام در این روزها قدردانی و تشکر زیادی از کادر درمان میشود که برای همه ما خیلی ارزشمند است. ولی ما بهعنوان نیروهای درمانی وزارت بهداشت مطالبههایی داریم که با تحقق آنها با امنیت خاطر و آرامش بیشتری به حرفه و وظیفه خودمان میپردازیم. در روزهای گذشته وعده تبدیل وضعیت کادر درمان کرونا مطرح شده است که اتفاق خوبی است. در کنار این موضوع، درخواست ما نیروهای رسمی این است که حکم سازمانی ما یک درجهترفیع پیدا کند. » او از جای خالی تسهیلات درمانی و پزشکی برای کادر درمان میگوید و هزینههای سرسامآوری که باید برای استفاده از خدمات پزشکی پرداخت کنند: «ما کادر درمان برای استفاده از خدمات درمانی باید هزینه زیادی بپردازیم و برخلاف دیگر سازمانها تسهیلات چندانی در اختیار نداریم. در صورت استفاده از بیمه تکمیلی هم باید ۸۰درصد حق بیمه را خودمان پرداخت کنیم و سازمان تنها ۲۰درصد از آن را تقبل میکند. این رقم را در تعداد افراد خانواده که ضرب میکنیم عدد قابل توجهی میشود که ممکن است بسیاری از کادر درمان قید استفاده از آن را بزنند. »
عبدالهی از فشار روانی زیادی میگوید که در شرایط عادی هم بر کادر درمان و اعضای خانواده آنها تحمیل میشود و در دوره کرونا به اوج خود رسیده است. با این حال خبری از تسهیلات رفاهی برای خانواده کادر درمان نیست؛ از سهمیه ثبتنام در مدارس شاهد تا استفاده از خدمات رفاهی و گردشگری و مرخصیهای اجباری برای بازیابی روحیه: «مرخصی اجباری دورهای برای کادر درمان موضوعی است که در اغلب کشورها اجرایی میشود تا کادر درمان بتوانند با فاصله گرفتن از فضای بیمارستان و ارتباط مستقیم با بیماری روحیه خود را بازآفرینی کنند. ولی ما از چنین امکانی بهرهمند نیستیم. از طرف دیگر بیمه مسئولیت حرفهای هم از طرف خود ما بهصورت فردی پیگیری و درخواست میشود. گرچه این رقم چندان زیاد نیست اما بسیاری از همکاران به دلیل مشغلههای زیاد ممکن است پایان اعتبار این بیمه را فراموش کنند و اگر در این فاصله اتفاق خاصی رخ بدهد مسئولیت سنگینی بر دوش پرستاران گذاشته میشود. پرداخت خودکار سالانه این بیمه از طرف وزارتخانه میتواند مشکلات زیادی را در این زمینه حل کند. » این روزها که صحبت از تجلیل از کادر درمان و توجه به ایثار و ازخودگذشتگی آنها در میان است پیگیری مطالبات آنها میتواند گوشهای از این قدردانی باشد.