همشهری آنلاین_ شقایق عرفینژاد: او از ماشین شهرداری پیاده میشود و به طرف آنچه دیده است، میرود. اول تصور میکند یک کیف پول یا کیف مدارک است، اما با یک گوشی همراه مواجه میشود. گوشی را برمیدارد تا با شمارههای داخلش تماس بگیرد و آن را تحویل صاحبش بدهد. اما داخل جلد گوشی یک کاغذ پیدا میکند. کاغذ را باز میکند و حالا آنچه در دستش میبیند یک برگ چک سفید امضاست!
میلاد فراهانی ۲۵ سال دارد. اصالتاً فراهانی است، اما در تهران به دنیا آمده و زندگی کرده است. پدرش چیزی حدود ۲۷ سال رئیس خدمات شهری شهرداری ناحیه ۳ منطقه ۷ بوده است و حالا بازنشسته شده است. او ساکن سعادتآباد است و یک سال است در منطقه ۷ مأمور خدمات شهری است و برای شرکت پیمانکاری کار میکند که طرف قرارداد شهرداری است. خودش میگوید آچار فرانسه منطقه است. دو برادر دارد که یکی شغل آزاد دارد و دیگری همکار خودش است. البته که کار نظافت شهر سخت است، اما او فقط با یک جمله از سختیهایش میگذرد: «هرکاری سختیهای خودش را دارد. »
او حتی از بیملاحظهگیهای بعضی شهروندان هم که زبالههایشان را روی زمین میاندازند، گلایهای ندارد. تنها سختی برایش یک هفته کار در شیفت شب و بیخوابیهایش است. او مثل همه رویاپردازیهایی درباره پیدا کردن یک کیف پرپول داشته است، اما در همان رویاها هم کیف را به صاحبش برگردانده است؛ شرح شبی که چک سفیدامضا را گوشه بزرگراه پیدا کرده است؛ از زبان او اینطور است: «شب بود. در بزرگراه مدرس، حوالی رسالت گشت میزدم که دیدم یک شیای مثلثشکل گوشه بزرگراه برق میزند. تنها بودم. ماشین را متوقف کردم و پیاده شدم. فکر کردم حتماً کیف مدارک است. تصمیم گرفتم آن را در صندوق پست بیندازم. اما وقتی نزدیک شدم متوجه شدم یک گوشی همراه است. به پیمانکار زنگ زدم و ماجرا را گفتم. گفت آن را نگه دارم و صبح تحویل آقای خلیلی، شهردار ناحیه، بدهم. وقتی تلفن را قطع کردم متوجه یک کاغذ در قاب گوشی شدم. با فکر اینکه ممکن است که شماره تلفن باشد، آن را باز کردم، اما دیدم یک برگ چک سفید امضاست. »
او قطعاً میدانسته که تنها کافی است یک رقم روی چک بنویسد و بعد صاحب مبلغ زیادی پول شود. اما میگوید حتی فکرش هم به سرش نزده است. این را هم میدانسته که میتواند با آن بخشی از مشکلاتش را حل کند. اما اعتقاد دارد اگر این کار را میکرد هیچ مشکلی از او حل نمیشد و خودش تبدیل به مشکلی در زندگیاش میشد. از این رو، روز بعد چک و گوشی را به شهردار ناحیه تحویل میدهد و بعد هم صاحبش پیدا میشود.
اما ماجرای گم شدن چک هم که فراهانی حتی اسم صاحب آن را به یاد ندارد، داستان جالبی است. از آن داستانهایی که ثابت میکند از هر دست بدهی، از همان دست میگیری. فراهانی میگوید: «وقتی چک به دست صاحبش که آقایی ۴۵ ساله و از کارکنان اطلاعات و فنآوری شهرداری است، رسید، خیلی خوشحال شد. برایم تعریف کرد که سوار ماشین بوده و برای اینکه به پیرمرد نیازمندی کمک کند، از ماشین پیاده میشود تا به طرفش برود و گوشی و چک را روی سقف ماشین میگذارد، بعد هم که برمیگردد، فراموش میکند آنها را بردارد و حرکت میکند. وقتی چک را گرفت به من گفت شاید اگر کس دیگری آن را پیدا کرده بود، آن را تحویل نمیداد.»
روز بعد هم جلسهای در شهرداری منطقه ۷ تشکیل میشود که سمیه حاجوی، شهردار منطقه ۷، شهردار ناحیه ۳ منطقه ۷، رئیس خدمات شهری منطقه ۷ و صاحب چک در آن حضور پیدا میکنند و هرکدام مبلغی بهعنوان مشتلق و پاداش به این مأمور امین شهرداری پرداخت میکنند.