وقتی قصه شهر و محله‌مان را بدانیم بیشتر دوستش داریم و حواسمان را برای مراقبت از آن جمع می‌کنیم

 همشهری آنلاین/راحله عبدالحسینی: هرکدام از محله‌های تهران قصه خاص خود را دارد. اگر محله قدیمی باشد که برای شنیدن قصه‌هایش باید حسابی گوشمان را تیز کنیم و روایت‌های شیرین را کنار هم بگذاریم. محله داودیه هم از آن محله‌های قدیمی است که تاریخچه و هویتش شامل قصه‌های شیرین و شنیدنی می‌شود. همین بلوار میرداماد و میدان مادر که تا چشم کار می‌کند ساختمان اداری و تجاری و مسکونی دورتادورش را گرفته، روزگاری پر از باغ و درخت بود و سابقه سکونت در آن به زمان فتحعلیشاه قاجار و باغ ارغوانیه برمی‌گردد. برای آشنایی بیشتر با هویت محله قدیمی و بااصالت داودیه در منطقه 3 در این گزارش با ما همراه باشید.  

  • باغی که درختان ارغوانی نداشت

محله داودیه که حالا بیشتر آن را با نام بلوار میرداماد می‌شناسیم، محدوده‌ای بین خیابان شریعتی و بزرگراه مدرس است که از شمال با خیابان ظفر و از جنوب با بزرگراه حقانی همسایگی دارد. تصور اینکه این محدوده که حالا پر از ساختمان‌های اداری و مراکز تجاری است و خیابان‌ها و کوچه‌هایش همیشه پر از خودروهای پارک شده، روزگاری فقط باغ بوده شاید کمی سخت باشد. اما واقعیت ماجرا همین است. منابع تاریخی نشان می‌دهد که نخستین بار در زمان فتحعلیشاه نامی از محله داودیه برده شد. «علیرضا زمانی» تهران‌شناس می‌گوید: «در آن زمان از باغ‌های داودیه به نام باغ ارغونیه یا ارغوانیه نام برده شد. باغی که متعلق به ارغون میرزا یا ارغوان میرزا پسر حسنعلی میرزا شجاع‌السلطنه بود. اینکه در باغ ارغوانیه درختان به رنگ ارغوانی بودند، ادعای نادرستی است که در برخی کتاب‌ها به آن اشاره می‌شود.» حسنعلی میرزا شجاع‌السلطنه یکی از پسران فتحعلیشاه قاجار بود که به سبک و سیاق دیگر برادران و پدر خود در باغ‌های خوش آب و هوای شمال تهران برای خود عمارت باشکوهی بنا کرد که در آن خدم و حشم بسیاری مشغول رتق و فتق امور بودند. بعد از فتحعلیشاه و درگیری خانوادگی بر سر تاج و تخت، این باغ هم از دست ارغوان میرزا در می‌آید. ماجرا از این قرار بود که وقتی پسران فتحعلیشاه قاجار برای تصاحب تاج و تخت با برادر خود محمد شاه که ولیعهد بود، به رقابت بر می‌خیزند، شجاع‌السلطنه از برادر تنی خود حسینعلی فرمانفرما حمایت می‌کند نه از محمد شاه. بعد از اینکه محمد شاه به سلطنت می‌رسد این کار شجاع‌السلطنه را همچنان به یاد داشته و بر او غضب می‌کند و دستور می‌دهد او را کور کنند. باغ ارغوان میرزا در داودیه هم مصادره می‌شود. باغ مصادره شده ارغوان میرزا در داودیه سال‌ها به همین شکل باقی می‌ماند تا در عهد ناصری به میرزا آقاخان نوری صدر اعظم ناصرالدین شاه قاجار می‌رسد. داود میرزا، پسر میرزا آقاخان نوری باغ را توسعه می‌بخشد و سر و شکل زیبایی به آن می‌دهد و همین دلیل نام باغ را داودیه می‌گذارد. 

  • کارخانه‌های ورشکسته در باغ داودیه 

غضب شاهان قاجار که بالا می‌گرفت همه دارایی و عمارت و باغ‌ها را از دست فرد مغضوب بیرون آوردند. همین حکایت برای داود میرزا هم وقتی مورد غضب ناصرالدین شاه قرار می‌گیرد، اتفاق می‌افتد. وقتی ناصرالدین شاه باغ داودیه را از داودمیرزا می‌گیرد، در اختیار دولت قرار می‌دهد. زمانی می‌گوید: «به اینکه آن عمارت واقع در باغ داودیه دقیقاً کجا بوده که امروز بتوانیم محل دقیق آن را بدانیم، در کتاب‌های تاریخ اشاره نشده است. اما هرچه که بوده، در اثر توجه و رسیدگی داود میرزا باغ بسیار زیبایی بوده و آب روان در باغ جریان داشته است.» ناصرالدین شاه بخشی از داودیه را که حالا در اختیار حکومت قرار داشته در اختیار پادگان نظامی برای قزاق‌ها قرار می‌دهد که در زمان مظفرالدین شاه قزاقخانه از داودیه به جای دیگری منتقل می‌شود. از سوی دیگر داماد داودمیرزا که تحصیلکرده فرنگ بود از مظفرالدین شاه می‌خواهد که اجازه کارخانه سرب‌ریزی در بخشی از داودیه را به او بدهد تا بتواند از سنگ معدن سرب که از پس قلعه شمیران به اینجا می‌آورد نقره استخراج کند. استخراج نقره هم به دلیل داشتن روی زیاد در سنگ‌های معدن به نتیجه نمی‌رسد و به کارخانه ریسمان‌بافی تبدیل می‌شود. کارخانه‌ای که نمی‌تواند با محصولات خارجی مشابه خود رقابت کند و ورشکسته می‌شود. در زمان پهلوی به هنرستان آلمانی‌ها و بعد از انقلاب به پایگاه پدافند هوایی، تبدیل و بعد هم هتل بزرگ ارم در آن ساخته می‌شود. 

  • نخستین کاخ جوانان در محله داودیه 

در زمان پهلوی دوم که قانون ثبت وضع می‌شود، خاندان داود میرزا بخش کوچکی از زمین‌های داودیه را به نام خودشان ثبت می‌کنند. زمانی ادامه می‌دهد: «فردی به نام داود معنوی که یهودی بود و بعد مسلمان شد و به نام عبدالله معنوی تغییر نام داد، این زمین‌ها را ثبت می‌کند. علاوه بر زمین‌های داودیه، محدوده زیادی را که تپه ماهور بود نیز به نام خود ثبت می‌کند. بخشی از کار ثبت اراضی را مهندسی به نام محسنی انجام می‌دهد و بخشی از زمین‌ها را از معنوی می‌گیرد و در زمین خود میدانی به نام محسنی می‌سازد که امروز به نام میدان مادر با مجسمه مادر آن را می‌شناسیم.» عبدالله معنوی برای اینکه کارش شکل قانونی داشته باشد در دهه 30 پرورشگاه عبدالله معنوی را در محدوده داودیه برپا می‌کند. در این محدوده از دهه 40 به بعد با بیشتر شدن جمعیت پایتخت، بیشتر قشر مرفه ساکن شدند. زمانی ادامه می‌دهد: «بخشی از زمین‌های داودیه در اختیار سپهبد تیمور بختیار، نخستین رئیس ساواک قرار می‌گیرد و باشگاه ساواک در آن ساخته می‌شود که بعدها این باشگاه به‌عنوان نخستین شعبه کاخ جوانان مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ محلی که اکنون با نام کانون پرورشی تربیتی شهید مفتح در خیابان شریعتی، پایین‌تر از حسینیه ارشاد می‌شناسیم. کاخ جوانان در زمان پهلوی محلی برای توسعه امور فرهنگی، آموزشی و اجتماعی بود که در مناطق مختلف ساخته شد. اما نخستین کاخ جوانان در محله داودیه شکل گرفت.»

  • میدانی به نام مادر

زمین‌های محله داودیه از نظر زمین‌شناسی، تپه ماهور بوده است و به جز باغ داودیه بقیه، زمین‌های بایر و شیبدار بود که ساخت‌وساز در آن شکل گرفت. زمین‌های داودیه شامل شهرک نفت که خیابان نفت از آن مشتق می‌شود نیز هست. به دلیل سکونت کارمندان شرکت نفت این نام را بر آن نهادند. بلوار میرداماد، بلوار شاخص محله داودیه است که در زمان پهلوی دوم و از سوی «سیدحسین نصر» نامگذاری شد. میدان محسنی نیز سال 1373 با نصب مجسمه مادر به میدان مادر تغییر نام داد.