تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۰۵:۴۴

ترجمه - کیکاووس زیاری: پس از موفقیت وقایع نگاری نارنیا ،‌ اندرو آدامسن قسمت دوم این فیلم محبوب را جلوی دوربین برد.

در گفت‌وگوی زیر وی درباره چالش‌های مربوط به برگردان سینمایی این قصه پر حادثه صحبت می‌کند.

  • زمانی که پیشنهاد کارگردانی قسمت اول فیلم را به تهیه‌کنندگان آن دادید، آیا در فکر ساخت قسمت دوم آن هم بودید و به آنها این موضوع را گفتید یا اینکه قانع کردن آنها کمی طول کشید؟

خیر. همیشه در فکر این بودم که قسمت‌های بعدی را هم کارگردانی کنم. فکر می‌کنم اواخر کار فیلمبرداری قسمت اول بود که موضوع تولید قسمت دوم را مطرح کردم. نسبت به تماشاگران فیلم - و به‌ویژه بچه‌ها – احساس مسئولیت می‌کردم و تصورم این بود که باید تمام قصه کتاب‌ها را برایشان تعریف کنم. احساسم این بود که می‌شود این کار را انجام داد. هنگام کارگردانی قسمت اول دخترم 8 ساله بود. نمی‌توانستم منتظر بمانم تا او همچنان بزرگ شود و کار ساخت فیلم را به دست کس دیگری بسپارم.

  • در ارتباط با قصه کتاب‌ها، آیا قصه «شاهزاده کاسپین» جانشین منطقی «شیر و جادوگر» بوده است؟

به دلیل سن بچه‌های داخل کتاب، می‌توان چنین اظهارنظری کرد. من فکر می‌کنم نویسنده کتاب هنگام نگارش کتاب‌ها کمی زمان وقایع را پس و پیش کرده است. ما هم باید قسمت‌های مختلف فیلم را طبق دیدگاه سی‌اس لوئیس بسازیم و ماجراجویی‌های کاسپین دنباله‌ای منطقی بر قسمت اول قصه کتاب است.

  • چالش اصلی کار هنگام برگرداندن قصه کتاب به زبان سینما چه بود؟

خب، قصه‌های نارنیا  از نقطه‌نظر نگارش و ساختار سینمایی نیستند و مثل یک فیلمنامه نوشته نشده‌اند. فقط قسمت آخر آن تا حدودی از ساختار 3 پرده‌ای موجود در دنیای نمایش پیروی کرده است. بخش مهمی از قصه قسمت دوم به صورت بازنگری تعریف شده است. شروع فیلم با کاراکتر پونسیس است. بعد شما ترومپکین را ملاقات می‌کنید که 40 دقیقه از زمان فیلم را به خود اختصاص می‌دهد.

او برای پونسیس تعریف می‌کند که چه اتفاقاتی برای کاسپین رخ داده است. در همین زمان، شما کاسپین را در پس‌زمینه ماجراها می‌بینید که در حال مبارزه با میراز و کوتوله‌هاست.

پس می‌بینید که چقدر سخت بود بتوانیم این مسائل را به هم وصل کنیم و آنها را به شکلی غریزی پیوند دهیم. این یک تجربه ویژه بود. ما باید کار آگاه‌سازی تماشاچی (و دادن اطلاعات ضروری) را به شکل ویژه‌ای انجام می‌دادیم. همین نکته ما را به سمت آن سوق داد که قصه را به صورت 3 بخشی تعریف کنیم.

  • هنگام اقتباس سینمایی قصه کتاب نارنیا ، در مقام یک کارگردان و فیلمنامه‌نویس خودتان را مسئول می‌دیدید که به خواسته‌ها و دیدگاه هواداران کتاب وفادار بمانید؟

این یک مسئولیت مشکل و سخت نیست زیرا من خودم یکی از طرفداران همیشگی این مجموعه کتاب بوده و هستم. به همین دلیل همیشه به قدر کافی نسبت به این قصه و موضوع وفادار و همراه بوده‌ام. خودم را نسبت به این تم و مضمون متعهد نمی‌بینم و وظیفه خودم می‌دانم که حوادث مختلف آن را به شکلی صادقانه به تصویر بکشم. بسیار گفته شده که من هیچ‌وقت مشکل این را نداشته‌ام که از کلیت قصه کمی فاصله بگیرم و بعضی وقت‌ها بعضی چیزهای کوچک آن را جابه‌جا کنم.

 این نکته همیشه به من کمک می‌کند تا بتوانم سکانس‌هایی خلق کنم که برای تماشاچی جذاب‌تر هستند. در این رابطه می‌توانم از سکانس حمله به قلعه میراز اسم ببرم که در قصه کتاب به این شکل نیست. در کل، همیشه تلاشم این بوده که در داخل کتاب چیزی را پیدا کنم که بتوانم چیز خوبی از آن بیرون بکشم و به روی پرده سینما منتقل کنم. این کار را هم به گونه‌ای انجام می‌دهم که تماشاچی هنگام دیدنش کاملاً احساس می‌کند آن چیز متعلق به قصه و دنیای آن است.

  • هنگام ساخت فیلم متوجه پیشرفت‌های تکنیکی در مقایسه با قسمت اول هم بودید؟ کاملاً معلوم است در قسمت دوم از تکنیک‌های جدید استفاده بیشتری کرده‌اید.

طبیعی است که مراقب و متوجه اتفاقات جدید سینمایی هستم و هنگام ساخت فیلم‌هایم تلاش می‌کنم ضمن استفاده از تکنولوژی جدید، یک مقداری هم مرزهای موجود را بشکنم و کمی جلوتر حرکت کنم. این کاری است که همیشه انجام می‌دهم. در این فیلم هم از افه‌ها و تکنیک‌های جدید بیشترین و بهترین استفاده را کرده‌ام.

البته، اجرای عملی این کار خیلی سخت است. برای خلق کاراکترهای حیوانی فیلم از قبیل اصلان یا آن گرگ، ما اول از یک نمونه واقعی فیلمبرداری کردیم و بعد با کمک تکنیک رایانه ای CG آنها را به گونه‌ای خلق کردیم که نقش‌‌های مورد نیاز ما را بازی کنند. ما می‌خواستیم در این فیلم کمی جلوتر برویم و تلفیقی طبیعی‌تر و منطقی‌تر از کاراکترهای انسانی و حیوانی ارائه دهیم. خب می‌دانید که خیلی سخت است ما صحنه‌هایی را خلق کنیم که بچه‌ها با اصلان بازی می‌کنند و مثلاً دستشان را دور گردن این شیر بسیار بزرگ حلقه می‌کنند. این صحنه‌ها باید به گونه‌ای خلق می‌شدند که کاملاً باورپذیر باشند و حتی برای یک لحظه این تصور را در ذهن بیننده ایجاد نکنند که دروغین و رایانه ای هستند. به همین دلیل شما باید کاملاً مراقب نوع کاری که می‌کنید باشید تا به کمک آن قصه‌ آنان را بهتر و راحت‌تر تعریف کنید.

  • کار انتخاب بازیگران فیلم چگونه بود و بر چه اساسی آنها را انتخاب کردید؟ منظورم بیشتر کاراکترهای منفی و البته کاسپین است.

طبیعی است که کاراکترهایی مثل تلمارین‌ها باید خصوصیات آدم‌های مدیترانه‌ای را داشته باشند زیرا دزدان دریایی بودند. همه می‌دانیم که در تاریخ گذشته بیشترین دزدی‌های دریایی در منطقه مدیترانه صورت گرفته بود و حتماً می‌دانید بزرگ‌ترین ترس آنها در ارتباط با فاتحین اسپانیایی بود. این مسئله بیشترین تأثیر را روی شیوه زندگی و رفتارشان داشت.

 این نکته برایم فرصت آن را فراهم کرد که به سراغ یک ترکیب بین‌المللی از بازیگران بروم. توجهم به کشورهای آمریکای لاتین جلب شد. کاراکتر کاسپین باید کاملاً متفاوت از کاراکتر پیتر می‌بود. با آنکه این دو در اکثر صحنه‌ها در کنار هم هستند، ولی می‌خواستم شکل ظاهری‌شان با یکدیگر فرقی اساسی داشته باشد. این کنتراست و تضاد کمک می‌کرد تا باور کنیم او موجودی متفاوت و از جنس دیگر است.

  •  4 بازیگر کودک و نوجوان فیلم در مقایسه با قسمت اول چقدر تحول پیدا کرده‌اند؟

آنها هم بزرگتر شده‌اند و هم عاقل‌تر. از نظر بازیگری هم خیلی بهتر شده‌اند. همه‌شان خوب بودند، ولی بیل موزلی در مقایسه با بقیه پیشرفت بهتری کرده است. او تا قبل از قسمت اول فیلم هیچ‌وقت جلوی دوربین ظاهر نشده بود و طی دو سال اخیر خیلی بازی‌اش بهتر شده است.

  • چطور شد که از انیمیشنی مثل «شرک» به سراغ فیلم زنده‌ای مثل «وقایع‌نگاری نارنیا » رفتید؟ آیا خودتان متوجه رشد خود در مقام یک کارگردان هستید؟

می‌دانید، آدم همیشه در تلاش است تا هر روز که می‌گذرد بهتر و بهتر شود و کارش در مقایسه با ساخته قبلی‌اش رشد کرده باشد. از بعضی نظرها، من توازنی قوی بین «شرک یک» و «شرک 2» می‌بینم. بعد از آن فیلم‌ها که کارهایی ساده‌تر بودند، می‌خواستم به سراغ چیزی پیچیده‌تر بروم.

این پیچیدگی هم شامل عملکرد کاراکترها می‌شد و هم حال و هوای کلی فیلم. در مورد 2 قسمت اول و دوم «نارنیا » هم همین‌طوری فکر می‌کنم. قسمت اول ساده‌تر، خالص‌تر و سمبلیک‌تر بود، ولی قسمت دوم کاراکترهای پیچیده‌تری را در موقعیتی پیچیده‌تر مطرح می‌کند. این فیلم نسبت به کار قبلی کمی بزرگتر هم هست.

  • فکر می‌کنید ارتباط شما (به عنوان یک فیلمساز) با مجموعه قصه نارنیا  چگونه خواهد بود و چند تای دیگر از این قصه‌ها را کارگردانی خواهید کرد؟

من هنوز هم درگیر آنها هستم، ولی به عنوان یک فیلمساز کارهای دیگری هم هست که می‌خواهم انجام دهم. البته فکر می‌کنم برای بقیه عمرم درگیر ساخت قسمت‌های جدید مجموعه فیلم‌های «شرک» و «وقایع‌نگاری نارنیا » باشم! ولی خودم دلم می‌خواهد بین آنها یک کار متفاوت هم بکنم و فیلمی غیر از اینها را کارگردانی کنم.

  • در این رابطه ایده خاصی دارید؟

 در حال حاضر خیر. بعد از پایان کار نارنیا ی دوم می‌خواهم کمی استراحت کنم. هم می‌خواهم نوع واکنش تماشاگران را نسبت به آن ببینم و هم فرصت آن را پیدا کنم که به یک کار و ایده تازه فکر کنم. ولی مطمئن باشید دلم می‌خواهد کار متفاوتی که قصد انجامش را دارم بسیار کوچکتر و جمع و جورتر از فیلم‌های «شرک» و «نارنیا » باشد.

  • نسبت به اکران عمومی فیلم در دل رقابت‌های تابستانی چقدر عصبی و مضطرب هستید؟

تابستان امسال برای صنعت سینما تابستان بزرگی است. در رقابت‌های تابستانی امسال ما چند تا فیلم خیلی خوب داریم. درست است که در این رابطه کمی عصبی و مضطرب هستم، ولی فکر می‌کنم این به نفع همه ماست. برای همه ما که در دنیای سینما کار می‌کنیم وجود یک رقابت شدید بهتر است. شما هیچ‌وقت نمی‌دانید (و نمی‌توانید حدس بزنید) وضعیت مالی یک فیلم در گیشه فروش چگونه خواهد بود. اما نسبت به موفقیت خوب «شاهزاده کاسپین» در گیشه نمایش امید زیادی دارم.

بازتاب‌هایی که فیلم تابه‌حال داشته بهتر از قسمت اول آن بوده است. در مورد رشد کردن به عنوان یک فیلمساز هم – که در سؤال قبل مطرح کردید – باید بگویم تو همیشه امیدواری که هر روز بهتر از روز قبل باشی و با هر فیلمی که می‌سازی پخته‌تر شوی. اما این چیزی است که فقط زمان آن را تعیین کرده و درباره‌اش اظهارنظر می‌کند.