همشهری آنلاین_ رابعه تیموری: برای استفاده ۲۵۶ هزار و ۲۲ نفر ساکن این منطقه فقط ۵۷ بوستان وجود دارد که اگر فضای سبز بوستانها را میان اهالی تقسیم کنیم، به هرکدام ۵/۳ مترمربع میرسد و به عبارت دیگر سرانه فضای سبز منطقه فقط ۳ ونیممترمربع است، اما در بوستانهایی مانند بوستان نیروی انتظامی فقط باید به اکسیژنرسانی فضای سبز آن دلخوش کرد و اهالی نمیتوانند از این محل برای هواخوری و گذران اوقات فراغت خود استفاده کنند. گزارش زیر شرح حال و روز این بوستان سرسبز است.
آفتاب نیم چاشت از دیوار مجتمعهای مسکونی بالا رفته، اما کوچههای اطراف بوستان نیروی انتظامی هنوز خلوت هستند و در آرامش فرو رفتهاند. کیوسک نگهبان فضای سبز خالی است و پیرمرد باغبان با قیچی که در دست دارد، میان گل و بوتهها میپلکد. این بوستان نبش کوچه ۲۲ بهمن قرار گرفته و ساختمانهای بلندی که در راسته مشرف به خیابان شهید قفیلی ساخته شدهاند، بوستان را دنج و محصور کردهاند. گلهای رنگی ابریشم و غنچههای رز که در میان «پیرو کانتا»های سبز بوستان قد کشیدهاند، زیبا و چشمنواز هستند و درختان رشید و تنومند اقاقیا، سرو، نارون، زرشک و طاووسی که در حصاربندیهای چند ضلعی و به فاصله کاشته شدهاند، سایهشان را روی زمین پهن کردهاند. روی سنگفرش حاشیه بوستان که با موزاییک فرش شده، چند نیمکت قرار دارد که روی هیچکدام جای خالی برای نشستن پیدا نمیشود. مردی ژولیده که ساک پارچهایاش را زیر سرش گذاشته، روی یکی از نیمکتها به خوابی عمیق فرو رفته است. کمی آنسوتر جوانی که سنش کمتر از ۳۰ سال به نظر میرسد، روی زیرانداز مقواییاش پهلو به پهلو میغلطد تا ذرهای از لذت قیلوله صبحگاهیاش را از دست ندهد. گاهی که دستش را برای تاراندن پشهها تکان میدهد، آستین بیدکمه پیراهن زرد و چرکتابش تا آرنج بالا میرود و رگهای برجسته و کبودش نمایان میشود.
- وسایل بازی در قرق معتادان است
کمکم سر و صدای رفتوآمد خودروها و عابرانی که از آنجا میگذرند، بیشتر میشود. مرد سیاه چرده خماری که صندلی چرخدار تازدهاش را به نیمکتی تکیه داده و کتش را روی سر و تنش کشانده، آرام آرام سرش را از زیر کت چهار خانه بیرون میآورد و در حالی که جفت پاهای سالم و نی قلیانیاش را از کناره نیمکت آویخته، از سر حوصله و با بیخیالی بساط تزریق موادش را روبهراه میکند. دیدن این صحنهها برای باغبان عادت شده و سرش به کار خودش گرم است. در یکی از مجتمعهای آپارتمانی کوچه شهید خاکزاد که در همسایگی این بوستان قرار دارد، باز میشود و پراید سفید رنگی از پارکینگ مجتمع بیرون میآید. تا راننده برای بستن در پارکینگ از خودرو خارج میشود، پسربچهای که در صندلی عقب نشسته خوشحال و شاد خودش را به تاب و سرسرههای رنگارنگ وسط بوستان میرساند.
پدر کودک میگوید: «هر روز غروب سر و کله معتادانی که این بوستان پاتوقشان شده است، یکی یکی پیدا میشود. این بوستان روشنایی کافی ندارد و آنها با استفاده از تاریکی به راحتی موادمخدر مصرف میکنند. » او که خودش را «محمد جمشیدی» معرفی میکند، ادامه میدهد: «بچهها در آپارتمانها فضای بازی ندارند، اما چون لای سبزهها پر از سرنگهای آلوده است و معتادان زیادی اینجا پرسه میزنند، نمیتوانیم بچهها را برای بازی به پارک بیاوریم. » در کنار زمین بازی بچهها نیمکتهایی سنگی، دایرهوار چیده شده است تا مادران کودکان هم به راحتی کنار هم بنشینند و صحبت کنند، اما از مادر و کودکان محله خبری نیست و نیمکتهای سنگی را هم مردان خمار قرق کردهاند.
- خیابان ناامن شده است
«مرتضی قلعه قوند» از اهالی کوچههای مشرف به بوستان نیروی انتظامی است. مرد ژولیده لای سبزهها را که با کلافگی مشغول گشتن لابهلای سبزههای بلند پشت نیمکتهای سنگی است، نشان میدهد و میگوید: «این مرد با آنکه پاهایش سالم است، با ویلچر رفتوآمد میکند. مدتی پیش میان او و معتاد دیگری زد و خورد پیش آمد که سروصدایشان تا کوچه و خیابانهای اطراف هم میرسید. ما با پلیس تماس گرفتیم، اما پیش از رسیدن آنها، اهالی و نگهبان پارک مانع چاقوکشیشان شدند و غائله را خواباندند. » همسر قلعه قوند هم میگوید: «قبلاً که معتادان و اراذل و اوباش کمتر در بوستان رفتوآمد داشتند، بچهها را برای استفاده از زمین بازی به بوستان میآوردیم، اما حالا تعداد این افراد ناباب آنقدر زیاد شده که حتی با خیال راحت نمیتوانیم از خیابان عبور کنیم. »
مرد در صندلی چرخدارش نشسته و در حالی که به زحمت آن را به جلو میراند، از بوستان دور میشود. پیرمرد باغبان میگوید: «گاهی معتادان که موادمخدرشان را در اینجا پنهان میکنند، سراغ آن را از ما میگیرند. معتادان وقتی عصبانی میشوند، هرکاری از آنها بر میآید و من همیشه نگرانم که اتفاقی برایم بیفتد. » او که حاضر به گفتن نامش نیست، تعریف میکند: «بسیاری مواقع با تذکر جزئی نگهبانان پارک، معتادان با چاقو و سرنگ به طرفشان حمله میکنند. آنها بارها مزاحم دختران دانشآموزی شدهاند که از این مسیر عبور میکردند. »
- هراس همیشگی دانشآموزان دختر
بوستان نیروی انتظامی در مسیر رفتوآمد ۵ مدرسه دخترانه قرار گرفته است. «سهیلا علیجانی» که برای تکمیل مدارک ثبتنام دخترش به مدرسه آمده توضیح میدهد: «من برای رساندن دخترم به مدرسه مجبورم هر روز از کنار این بوستان بگذرم. با آنکه مسیر منزل ما تا مدرسه زیاد نیست، دخترم را همراهی میکنم تا مشکلی برایش پیش نیاید. » علیجانی تعریف میکند: «در روزهای امتحانات آخر سال یکی از دانشآموزان که امتحانش را خوب نداده بود، با گریه مدرسه را ترک کرد. فردای آن روز شنیدیم که در این بوستان یکی از اراذل و اوباش مزاحمش شده و ماجرا به دخالت پلیس رسیده است. » روز به ظهر نزدیک شده و دیگر از مردانی که روی نیمکتهای آهنی بوستان، شب را به صبح رسانده بودند، خبری نیست. باغبان که در حال آب دادن گلها و درختان است، زیر لب میگوید: «غروب دوباره پیدایشان میشود. »
- رئیس کلانتری ۱۶۱ ابوذر/ امنیت بوستان را برقرار میکنیم
بوستان نیروی انتظامی در محدوده انتظامی کلانتری ۱۶۱ ابوذر قرار گرفته و برقراری نظم و امنیت آن برعهده این نهاد است. سرهنگ «نبیالله دالوند» رئیس کلانتری ۱۶۱ ابوذر رها کردن معتادان متجاهر ماده ۱۶ به دلیل شیوع ویروس کرونا را دلیل افزایش رفتوآمد معتادان متجاهر در معابر و بوستانهای منطقه میداند و میگوید: «پس از شیوع ویروس کرونا و رهاسازی معتادان ماده ۱۶، بسیاری از بوستانهای منطقه ناامن شدند. ما در طرحهای مختلف به جمعآوری معتادان متجاهر پرداختیم و معابر عمومی منطقه را پاکسازی کردیم. اجرای این طرحها ادامه دارد و این بوستان نیز در قالب طرحی که به تازگی اجرا میشود، پاکسازی و محیط امنی برای خانوادهها ایجاد میشود. »