جیم کری (هورتون) او با دنیای دکتر سئوس آشناست؛ چون پیشتر در سال 2000 در اقتباس سینمایی از یکی دیگر از داستانهای سئوس «چگونه گرینچ کریسمس را دزدید؟»، نقش گرینچ را بازی کرده. شاید برای همین، گزینه بسیار مناسبی برای نقش هورتون باشد.
در پرونده کاری جیم کری، جدا از صداپیشگی در انیمیشن کوتاه «عنکبوت ایتسی بیتسی» (1992)، این اولین صداپیشگی حرفهای در یک فیلم بلند سینمایی است: « برای درآوردن صدای هورتون سعی میکردم همیشه این احساس را داشته باشم که نفسم بوی بادامزمینی میدهد.
میخواستم طوری دیالوگهای هورتون را بگویم که بیننده احساس نکند با فیلی معمولی طرف است. هورتون چاق و سنگین وزن نیست، خودش هم که میگفت سبک است، به سبکی یک پر. فرز و چابک است و دنیای ذهنیاش حسابی رنگارنگ است. با خودش روراست است و نمیخواهد از کسی هم جلو بزند. فقط میخواهد خودش باشد. میخواستم در صداگذاری هم درست همینطوری دربیاید.
تا یادم نرفته باید بگویم که واقعا باعث افتخارم است که هر دوبار که قرار بوده برای نقشی از کتابهای دکتر سئوس بازیگر یا صدا پیشهای انتخاب کنند، ادری سئوس (همسر نویسنده) گفته است که آیا میتوانند جیم کری را برای این نقش بیاورند یا خیر. واقعا باعث افتخارم است که انتخاب اول او بودهام. اول کار که برای صداپیشگی میآیند سراغت، میگویند: «این کار سادهترین کار دنیاست».
و تو هم باور میکنی، اما دورغ گفتهاند و اگر شما هم میخواهید در آینده دنبال این کار بروید، همین حالا به شما میگویم صداپیشگی کار شاقی است. اما باید کم لطفی را هم کنار بگذارم و بگویم که مراحل انجام کار فوقالعاده جذاب و هیجانانگیز است.
مهمترین نکته صداپیشگی، قرار گرفتن در کنار جمعی از هنرمندانی است که به اندازه خودت و شاید هم خیلی بیشتر از تو خلاقند. استیو کارل (ند شهردار) دیگر کمدین و صداپیشه شناخته شده فیلم، اولین تجربه صداپیشگیاش را در انیمیشن «برفراز پرچین» (6002) بهدست آورد و حالا با طراوت کامل در خدمت نقش شهردار است. اگر بخواهم از هوویل برایتان بگویم، بهتر است دنیایی را تصور کنید که همه چیزش سرجایش قرار گرفته؛ همهچیز روبهراه است. همه شاد و خرسند هستند و آفتاب همیشه تابان است.
حالا تصور کنید یکدفعه همهچیز به هم میریزد. واکنش شما چیست؟ این دقیقا حسی است که یک«هو» در این فیلم به وجود میآورد و من تلاش کردم همین حس را به تماشاگر القا کنم. اوایل کار دقیقا نمیدانی تیم سازنده قرار است با این بخشهای مجزایی که ضبط میشود چه کار بکنند. همهچیز به ذهن و نگرش کارگردان برمیگردد.
اوست که باید تمام اجراهای صداپیشگان را به طرز جذاب و معناداری به هم متصل کند. برای همین در یک صحنه بارها دیالوگهایت را میگویی تا او بتواند به آنچه لازمه کار است برسد، بنابراین نکتهای که خیلی مهم است، داشتن حس ایمان به کار یکدیگر است.»