همشهری آنلاین_ پرسا نوری: «شهرام امیری» هنرمند ساکن محله مجیدیه شمالی، در نقاشی و هنرهای چوبی و تجسمی (معرق، منبت، مشبک، پیکرتراشی، خراطی، سوختهنگاری، نازک کاری) جزو استادان مسلم و شناخته شده کشور است و شهرتش مرزها را در نوردیده بهطوری که بسیاری از آثار کمنظیرش در نمایشگاهها و جشنوارههای بینالمللی مورد توجه هنردوستان و کلکسیونداران جهان قرار گرفته است. با این هنرمند هممحلهای گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
شهرام امیری
متولد: ۱۳۴۷
متولد و ساکن: مجیدیه
مدارک هنری: دارای مدرک درجه یک (معادل دکترا) در رشته منبت و حجم و پیکره تراشی، مدرک درجه دو معادل فوقلیسانس در رشته معرق و دکترای افتخاری از کشور فلیپین و کشور بلاروس
سوابق و فعالیت: ۳۵ سال سابقه کارگاه داری؛ دارای پروانه تولید و کارت شناسایی از سازمان میراث فرهنگی گردشگری و صنایعدستی؛ عضو مرکز توسعه هنرهای تجسمی؛ عضو انجمن معرقکاران، ۴ بار عضو هیئت داوران چند نمایشگاه، هنرمند برتر استان تهران در سالهای ۸۹ و ۹۰ و چهره ماندگار حوزه کار و تولید در سال ۹۱
سابقه آموزشی: مدرس دانشگاه میراث فرهنگی، استاد دانشگاه علمی کاربردی واحد پونک، دهها ورک شاپ
فعالیت هنری جانبی: آهنگسازی، خوانندگی، شعر، ترانهسرایی، دکوراسیون
گزیدهای از جوایز و نمایشگاهها: ارائه اثر برگزیده در دهها نمایشگاه داخلی و بینالمللی
نقاشی و هنرهای چوبی در خانواده «شهرام امیری» موروثی است و او با تمرین و تکرار این استعداد خدادادی را با خلاقیت آمیخته و از تلفیق چند شاخه هنری آثار منحصربهفردی ارائه کرده است.
میگوید: «مادرم اهل روستایی در استان آذربایجان شرقی است که همه اهل این روستا منبتکار هستند. داییام هم منبتکار حرفهای است، چند تن از اقوام پدری هم در هنر نقاشی و ساختن ادوات موسیقی سنتی چیرهدست بودند و برای استادان معروف موسیقی مانند کیهان کلهر و آقای لطفی کمانچه و تار میساختند. من هم در کودکی با رفتوآمد به روستای مادری به نقاشی و کار با چوب علاقهمند شدم و بدون اینکه استادی داشته باشم با تمرین و تکرار این هنرها را یاد گرفتم و بعدها با هم تلفیق کردم. البته اینکه استاد نداشتم به نظرم افتخار نیست چون همه دوست دارند بگویند زیر نظر فلان استاد رشد کردم اما در مورد من واقعیت است که وسعم اجازه نمیداد معلمی برای آموزش داشته باشم و صرفاً با علاقه و پشتکار و تمرین موفق شدم. درواقع مَثَل «کار نیکو کردن از پر کردن است» در مورد من محقق شد.»
- ترک تحصیل کردم
این هنرمند ۵۲ ساله با وجودی که تحصیلات دانشگاهی ندارد، به دلیل تبحر در کار هنری در ۲۲ سالگی بر کرسی استادی دانشگاه سوره نشسته و بعدها با کسب نشان درجه یک هنر از اداره میراث فرهنگی وزارت ارشاد که معادل مدرک دکتراست، استاد دانشگاه علمیـ کاربردی شده است.
او در اینباره میگوید: «درسم خوب نبود، یعنی فقط هنر و ورزشم ۲۰ بود و بقیه نمرههایم تعریفی نداشت برای همین کلاس دوم راهنمایی ترک تحصیل کردم و به جبهه رفتم، بعدها که از سربازی برگشتم سراغ کارهای هنری رفتم و با گذشت چندین سال و کسب موفقیتهای پیاپی در جشنوارهها و ارائه آثار ممتاز، نشان درجه یک هنر را که معادل مدرک دکتراست، از میراث فرهنگی وزارت ارشاد گرفتم، سپس در دانشگاه علمی و کاربردی هم رشتههای معرق، منبت، نازککاری و... تدریس کردم.»
امیری که در این سالها اجرای بزرگترین ورکشاپها و نمایشگاههای هنری را در کارنامهاش ثبت کرده در اینباره میگوید: «۳۰ سال طول کشید تا به جایگاهی که الان هستم برسم و در این مدت از نظر مالی خیلی سختی کشیدم چون هنر خریدار نداشت و من هم در آن سالها شناخته شده و به اصطلاح «برند» نبودم.»
- برگزاری کارگاههای آموزشی
اجرای ورک شاپ و برگزاری کارگاههای آموزشی از مهمترین فعالیتهای امیری است که با شیوع کرونا مانند دیگر فعالیتهای گروهی تعطیل شد.
این هنرمند که تعطیلی کلاسها و فعالیتهای گروهی را به فرصت تبدیل کرده، در اینباره میگوید: «معمولاً هنرمندان یا مشغول انجام سفارشهای مشتریان هستند یا در حال برگزاری کلاس و ورک شاپ. برای همین سرشان شلوغ است و فرصت انجام کار به اصطلاح «دلی» را ندارند. شیوع کرونا و ایام قرنطینه باعث شد که با فراغ بال برای دل خودم کار کنم.
زمان زیادی بود که برای دل خودم کار نکرده بودم اما در این روزها برگشتم به خلوت خودم و مطابق میلم یک تابلوی نقاشی با موضوع «کرونا» کشیدم و چند مجسمه را طراحی کردم و از آنجایی که هیچکدام از این کارها، سفارشی و برای دیگران نبود از انجام آن بسیار لذت بردم.
- تلاش ناکام برای خدمت به محله
هنرمند هممحلهای که این روزها بیشتر اوقات در کارگاه هنریاش به سر میبرد، فرصت کمی برای حضور در محله دارد، اما با این حال دلش میخواهد از هنرش برای رشد و ارتقای محله استفاده کند: «خیلی دلم میخواست به بچههای محله هنرهای چوبی و پیکرتراشی یاد بدهم برای همین چند سال پیش داوطلبانه به خانه فرهنگ بوستان صدف رفتم و گفتم حاضرم به بچهها این هنرها را آموزش بدهم اما مسئولان استقبال نکردند، همچنین با توجه به اینکه میدان «سرباز» یکی از میدانهای اصلی محله مجیدیه است دلم میخواست مجسمهای به یادگار در آنجا بسازم. طرحش را هم که یک پوتین سربازی بزرگ بود، آماده کرده بودم و به شهرداری و اداره زیباسازی ارائه دادم اما آنها هم از این طرح استقبال نکردند. البته شاید دلیلش این بود که نام این میدان از روی اسم مالک اصلی زمینهای آن محدوده یعنی «حاج آقا سرباز» گرفته شده و ربطی به پوتین سربازی نداشته است.
- مجیدیه محله استعدادهاست
امیری متولد محله مجیدیه است و همه کودکی و بزرگسالیاش را در این محله گذرانده. او ارتباط خوبی با اهالی داشته و دوره نوجوانی در راهاندازی نخستین کتابخانه محله سهیم بوده است. علاوه بر این هر سال ماه محرم هنرش را برای ساخت دکور عاشورا و ماکت کربلا برای هیئت محله به کار میگیرد. او محلهاش را دوست دارد و معتقد است مجیدیه استعدادهای درخشان ورزشی و هنری بسیاری را پرورش داده است: «مجیدیه محله خوبی است و جوانهای با استعدادی در رشتههای مختلف داشته و دارد. خیلی از ورزشکاران و هنرمندان معروف بچه مجیدیه هستند و سالها اینجا زندگی کردهاند.» این هنرمند که در نوجوانی و همزمان با شروع جنگ تحمیلی چند سال را در جبهه گذرانده میگوید: «آمار شهدای این محله خیلی بالاست. من با خیلی از آنها در کودکی همبازی بودم و خاطرات زیادی از آنها به یاد دارم.»
- از خوانندگی تا ثبت اثر در گینس
امیری درموسیقی هم تبحر دارد و بهعنوان خواننده، نوازنده، آهنگساز و... فعالیت داشته و ۲ آلبوم موسیقی «بوم عشق» و «کوچه دلواپسی» و چند تک آهنگ را با صدای خودش روانه بازار کرده است. در کارنامه هنری او دبیری بزرگترین ورکشاپ چهرهنگاری جهان هم دیده میشود. موضوع این ورکشاپ که به کارگاه «پرواز ۴۶۴» معروف است، چهرهنگاری شهدای حادثه منا است که سال ۹۴ با حضور ۴۶۴ هنرمند در حد فاصل میدان امامحسین(ع) تا خیابان ۱۷ شهریور برگزار شد و بهعنوان بزرگترین ورکشاپ جهان در کتاب گینس ثبت شد. همچنین این هنرمند در سالهای اخیر ۴۰ ورکشاپ چهرهنگاری شهدای مدافع حرم را با حضور ۲۰ هنرمند در مناطق ۲۲گانه تهران برگزار کرده است.