همشهری آنلاین _ سارا جعفر زاده : عنوان «تیردوقلو» با صنعت برق عجین شده و یادآور زمانی است که برای نخستین بار کوچهها و خیابانهای شهر تهران برقکشی میشد. در یک روز گرم تابستانی سری به خیابان ۱۷ شهریور جنوبی زدیم تا با گشتوگذاری در محدوده آن، تاریخچه و علت نامگذاری این محله را از اهالی از زبان قدیمیهای محله بشنویم.
شاید از حال و هوای گذشته «تیر دوقلو» دیگر خبری نباشد اما شنیدن تاریخچه آن هم چندان خالی از لطف نیست. این بخش از پایتخت را میتوان از محلههای قدیمی در جنوبشرق شهر دانست که حد فاصل خیابان ۱۷ شهریور و میدان خراسان واقع شده است، تیر دوقلو از شمال به میدان خراسان، از جنوب به ۲۰ متری منصور(رضایی)، از شرق به خیابان بیسیم نجفآباد(طیب حاجرضایی) محدود است و از غرب هم به خیابان ابراهیمی و شهرزاد میرسد.
در حال حاضر در نبش خیابان تیردوقلو قنادی صداقت قرار گرفته و بخشهای مختلف این محله همچنان با مغازههای تعمیر و فروش موتورسیکلت محاصره شده است. معضل سدمعبر هم این روزها مهمان ناخوانده این محله قدیمی است. «حسن اصفهانی» یکی از کاسبان قدیمی این محله، درباره زمان شکلگیری این محله میگوید: «محله تیر دوقلو در دهه ۳۰ خورشیدی شکل گرفت و در آن زمان در جنوب خیابان ۱۷ شهریور زمینها و بیابانهای ناامنی وجود داشت که به کارخانه سیمان در مشیریه میرسید.»
- تیر دوقلو محله را روشن کرد
اهالی قدیمی میدان خراسان معتقدند که تیر دو قلو جزو نخستین محلههایی بوده که در آن برقکشی انجام شده است. حسن اصفهانی با یادآوری این موضوع ادامه میدهد: «مالکان اصلی زمینهای خیابان ۱۷ شهریور جنوبی ۴ نفر بودند به نامهای آقای وفا و خواهرش، حاج سید تقی جباری و حاج عبدالله نقاش. با کشیده شدن برق از میدان «شهدا» فعلی به سمت کارخانه سیمان وضعیت بیابانهای قسمت پایینی و جنوبی ۱۷ شهریور هم تغییر کرد. در این مسیر در هر ۱۰۰متر یک تیر سیمانی ۸ ضلعی قرار داده شد و درست در مقابل میدان شوش در خیابان ۱۷ شهریور دو تیر بزرگ برق یکسان در کنار هم قرار گرفتند که از همان زمان این محله «تیر دوقلو» نام گرفت.»
- ارزشمندی زمینهای مالکان
با برقکشی خیابان ۱۷ شهریور، زمینهای مالکان رشد کرد و آنها هم زمینهای خود را قطعه قطعه تفکیک کردند و به معماران فروختند. از معماران بنام آن زمان میتوان به «ناصر افشار» و «حاج حسین اکبری» اشاره کرد که زمینها را تفکیک کردند و ساختوساز آغاز شد. نخستین کاسبان این محله «حسن دباغ» و «حسین قمی» بودند که مغازه خواربارفروشی باز کردند و پس از آنها «حسین مبینی» مغازه فرشفروشی خود را به راه انداخت. حالا ردی از آن کاسبان جز نام نیک باقی نمانده اما چند نفری از کاسبان هنوز عمرشان به دنیا است و در محله حضور دارند و تاریخچه و هویت اینمحله را سینه به سینه نقل میکنند.
- آوازخوانی داود مقامی وفوتبال علی پروین
چهرههای ورزشی و هنری بسیاری در محله «تیردوقلو» حضور داشتند. حسن اصفهانی در اینباره میگوید: «در آن زمان پشت باغ «بیسیم» زمین فوتبال خاکی بود که جوانان و نوجوانان محله روزهای تعطیل در آنجا جمع میشدند و فوتبال بازی میکردند. یکی از اسطورههای ورزشی که بیشتر جوانان او را در همین زمین خاکی مشغول تمرین فوتبال دیده بودند، «علی پروین» بود که جوانهای آن زمان با ذوق و شوق تمام فوتبال او را در همین زمین خاکی تماشا میکردند. جوانان این محله در آن زمان بسیار فعال بودند و در مناسبتهای مختلف محله را آذینبندی میکردند. البته هنوز هم به همین صورت است و مراسم اعیاد و عزاداری این محله معروف است.» از چهرههای معروف این محله میتوان از «حسین فکری» فوتبالیست، «حسین لرزاده» معمار و هنرمند معاصر ایرانی و «طیب حاج رضایی» جوانمرد نامی ایران را نام برد.
- دسته عزاداری طیب معروف بود
از گذشته تاکنون مراسمهای مذهبی و اعیادی که در محله تیر دوقلو برگزار میشد زبانزد بود و در حال حاضر هم این رسم و سنت بر جای مانده است. اهالی قدیمی محله تیردوقلو در ایام محرم یاد دسته طیب حاج رضایی را فراموش نمیکنند و خاطرات آن ایام را بازگو میکنند. اصفهانی میافزاید: «در آنزمان پاتوق اهالی محله مسجد امام زمان(عج) بود و در ایام محرم بهویژه در روزهای تاسوعا و عاشورا منتظر سر رسیدن دسته هیئت «طیب» بودیم. دسته عزاداری طیب خیلی پرجمعیت بود. انگار تمامی نداشت. دسته طیب از میدان شوش راه میافتاد و پس از عبور از تیر دوقلو به میدانهای خراسان، میدان شهدا و امام حسین(ع) میرفت. طیب برای خودش نام و آوازهای داشت. در این میان یکی از کوچههای این محله، «الله اکبر» نام دارد که اهالی آن در تشکیل گروههای انقلابی و تظاهرات در سال ۱۳۵۷ تأثیرگذار میدانند، چون اکثر اهالی تظاهرات را از همین کوچه در مقابل مسجد رضوان آغاز میکردند.»
- سوار شدن بر ماشین دودی
اهالی محله تیر دوقلو و محلههای اطراف آن نخستین کسانی بودند که تجربه سوار شدن به «ماشین دودی» را داشتند. اصفهانی میگوید: «در آن زمان برای نخستین بار لکوموتیوی از تهران به سمت حرم حضرت عبدالعظیم(ع) حرکت میکرد و برخی مسافران در ایستگاه «لب خط» که یک ایستگاه قبل از میدان شوش بود پیاده میشدند. برای سوار شدن به ماشن دودی اینقدر ذوق داشتیم که انگار دنیا را به ما میدادند. ما با پرداخت ۳ شاهی سوار ماشین دودی میشدیم و به زیارت شاه عبدالعظیم(ع) میرفتیم.» سفر با ماشین دودی یا همان لکوموتیوی که دود محدودی از اگزوز آن خارج میشد و به همین دلیل «ماشین دودی» نامیده شد، کمکم به یکی از تفریحات رایج آن زمان تبدیل شد.»