این دو برادر فیلمساز بلژیکی همیشه جزو کارگردانان مورد علاقه جشنوارههای بین المللی فیلم بوده و آثار آنها در جشنوارههای مختلف موفق به دریافت جوایز متعددی شدهاند.
منتقدان سینمایی هم همیشه با ساختههای لوک و ژان پییر برخورد خوب و مثبتی داشتهاند. این دو برادر اولین فیلم سینمایی خود را در سال 1978کارگردانی کردند و تا به امروز حدود15فیلم کوتاه و بلند سینمایی ساختهاند.سکوت لورنا ششمین فیلم بلند سینمایی آنهاست که در شهر زادگاهشان والونیا جلوی دوربین رفت.
در حقیقت آنها تمام فیلمهای خود را در همین حوالی کارگردانی کردهاند. جرمی رنوار و فابریسیو رونگین و یک بازیگر آلبانیایی به نام آرتا دوبروشی که از کوزوو خودش را به محل فیلمبرداری رساند، نقشهای اصلی سکوت لورنا را به عهده دارند. خط اصلی قصه فیلم درباره زنی جوان اهل آلبانی است که برای واقعیت بخشیدن به آرزوها و رویاهایش راهی بلژیک میشود، او وارد خانهای میشود که ساکنین آن زوج جوانی هستند که یکی از آنها معتاد به موادمخدر است.
این زن مهاجر برای اینکه بتواند تابعیت بلژیک را بگیرد، به ازدواجی اجباری تن میدهد. تصمیم او با رویاهای پاک و معصومی که دارد، فاصله خیلی زیادی دارد، زیرا اگر همسرش بمیرد او هم برای ادامه زندگی با مشکلات زیادی روبهرو خواهد شد. این در شرایطی است که مرد میخواهد زندگی کند و زنده بماند و برادران داردن یک بار دیگر با دستمایه قراردادن یک سوژه غیرمتعارف، مکاشفهای در باب مباحث اخلاقی میکنند.
- چرا به سراغ این سوژه رفتید؟
لوک: بعد از پایان کار فیلم «بچه» من و ژان پییر فکر کردیم بد نیست فیلمی درباره زنی بسازیم که جوان است و فکر میکند همه چیز دارد. او هنوز هم اعتقاد دارد که وقوع هر چیزی امکانپذیر است و میتوان به تمام چیزهایی که آدمی فکرش را میکند رسید. دیدگاه او کمی حال و هوای مذهبی دارد و از خودش میپرسد.
حالا سؤال اساسی این است که این امید فراوان او از کجا میآید؟ وی زنی عجیب و غریب است و شباهت زیادی به آدمهای دوروبرش ندارد. حتی میتوان گفت کاراکتری خیالی است که علیه تمام واقعیتها موضع گرفته است. همین تفکر بود که ما را به فیلمنامه
سکوت لورنا رساند.
- آرتا دوبروشی را چگونه برای ایفای نقش لورنا پیدا کردید؟
ژان پییر: دستیارمان به چند منطقه بالکان به ویژه پریستینا رفت. هدف اصلی پیدا کردن بازیگر نقش لورنا بود. یک آگهی دادیم و حدود هزار بازیگر حرفهای، آماتور و غیر بازیگر برای تست آمدند. آرتا دوبروشی از بین آنها انتخاب نشد. چند هفته قبل از آن، ما او را در دو فیلم سینمایی آلبانیایی دیده بودیم. به سارایوو که محل زندگیاش بود رفتیم. در آنجا با یک دوربین از او فیلم گرفتیم و سپس وی را در مقابل دو بازیگر اصلی دیگر فیلم قراردادیم.
میخواستیم نوع بازیاش را در کنار آنها ببینیم. آرتا خیلی طبیعی و زیبا بازی میکرد. همان شب وقتی داشتیم از سارایوو به سمت بلژیک پرواز میکردیم، به او گفتیم برای بازی در نقش لورنا انتخاب شده است. چند ماه قبل از شروع فیلمبرداری به بلژیک آمد و کار تمرین را شروع کردیم. در همین مدت او فرانسوی هم یاد گرفت.
- سکوت لورنا برخلاف فیلمهای قبلیتان – که با دوربین سوپر 16میلیمتری فیلمبرداری شده بودند- در قطع 35میلیمتری فیلمبرداری شده و شبیه فیلمهای موبایلی نیست. این تغییر لحن را چگونه توضیح میدهید؟
لوک: برای این فیلم ما پنج دوربین دیجیتالی مختلف را آزمایش کردیم. در کنار آن دو دوربین 16 و 35 میلیمتری هم مورد آزمایش قرار گرفت. صحنههایی را که در شب با دوربین 35 میلیمتری گرفته بودیم بیشتر از بقیه دوربینها به آن چیزی نزدیک بود که ما میخواستیم. همین نکته باعث شد تصمیم بگیریم، اینبار از این دوربین استفاده کنیم.
در سکوت لورنا ما نیاز چندانی به حرکات و تحرک مدام دوربین نداشتیم. پرسپکتیو ما ثابت بود و همه کار دوربین محدود به ضبط صحنههایی میشد که داشت اتفاق میافتاد به این ترتیب میبینید که مناسبترین دوربین برای کار ما همین دوربین 35میلیمتری بود.
- فیلمهای قبلی شما در یک شهر صنعتی فیلمبرداری شدهاند، ولی این یکی چند کیلومتر آن طرفتر است. دلیل خاصی داشت؟
ژان پییر : شهری که برای فیلمبرداری انتخاب کردیم بزرگتر از آن شهرهای قبلی بود و این مهمترین دلیل برای انتخاب آن بود. این شهر شلوغ و در طول روز خیابانهای آن پر از آدمهایی بود که در رفتو آمد هستند. حتی شبها هم خیابانهایش شلوغ بود. برای زن جوانی مثل لورنا که از یک جای کوچکتر و خلوتتر آمده، یک شهر بزرگ اروپایی میتواند تجلیگاه انواع و اقسام رویاها باشد. ما همچنین میخواستیم او را در دل (و در میانه) آن همه آدم و شلوغی به نمایش بگذاریم.
در این حالت دور و بر او را آدمهایی پرکرده بودند که از نظر فیزیکی خیلی به وی نزدیک بودند، ولی هیچچیز درباره او نمیدانستند. باوجود وجه دراماتیک قصه، فیلم بیانگر حالات روحی لورنا هم هست. ما این رابطه را مدیون بازیگر این نقش یعنی آرتا هستیم. چهرهاش، صدایش، روشی که حرکت میکند، آن شیوه فرانسوی حرف زدنش با آن لهجه ویژهای که دارد، همه و همه کاراکتر لورنا را به صورت یک موجود ویژه به نمایش میگذارند. دوربین بین او و محیط پیرامونش در حرکت و نوسان است و در ضمن فراموش نکنید این یک فیلم عاشقانه است. چنین فیلمی را فقط باید در یک شهر بزرگ و شلوغ فیلمبرداری میکردیم.
- شما چگونه پشت سر هم دارید فیلم میسازید؟
ژانپییر: این یک راز است.
لوک: راز ما دونفر!
ژانپییر: میدانید، ما سر صحنه فیلمبرداری یک دوربین فیلمبرداری داریم و یک صفحه ویدئویی که فیلم گرفته شده را داخل آن میبینیم. یکی از ما دو نفر سرش به بازیگران و عوامل دوربین گرم است و آن یکی از داخل این صفحه ویدئویی همه چیز را میبینید و تحت کنترل دارد. ما یک برداشت میکنیم و بعد دربارهاش با یکدیگر بحث میکنیم. بعد دوباره یک صحنه دیگر را میگیریم و همینطور جلو میرویم.
هرچند وقت یکبار هم جایمان را با هم عوض میکنیم. این شیوه کار ما سر صحنه فیلمبرداری است. در مورد نوشتن فیلمنامه هم شیوه کارمان این است که برای یک ماه با هم روی آن کار میکنیم و نظراتمان را درباره اجزای مختلف برای یکدیگر ابراز میکنیم. سر آنها بحث داریم تا به یک نقطه و نتیجه مشترک برسیم.
- آیا همیشه با هم تفاهم و توافق دارید؟
لوک: همیشه اینطور نیست و بحث اصلی ما هم شامل این مسئله نمیشود. طبیعی است که ما بر سر یک سری چیزها دیدگاههای متفاوتی داریم. ولی مجبوریم با یکدیگر به توافق برسیم، در غیر این صورت هیچکاری پیش نمیرود. اگر یکی از ما دو نفر احساس کند که دلش نمیخواهد کاری را انجام دهد، این اصلا حس خوبی نیست و ادامه کار با مشکل روبهرو خواهد شد. هیچوقت هیچ یک از ما به آن یکی نمیگوید: «این ایده یا عقیده من است، حتی اگر تو موافقتی با آن نداشته باشی» ما این جوری کار نمیکنیم. اگر اینطوری بود، حتما جدای از هم کار میکردیم. ما هم دو آدم معمولی هستیم که مثل بقیه آدمهای پیر مشکلاتی دارند که سعی میکنند آنها را منطقی حل کنند.
- سابقه کار مستند چه کمکی به ساخت فیلمهای داستانیتان میکند؟ آیا اصلا تاثیری هم داشته است؟
لوک: هم بله و هم خیر. هنگام ساخت مستندهایمان، آدمهای زیادی را ملاقات کردیم. آنها قصههای متنوعی برایمان گفتند که هر کدام از آنها میتواند یک فیلمنامه شود. شما وقتی مستند میسازید، برخی چیزها علیه شما هستند و نمیتوانید تغییرشان دهید. در عین حال، انتخاب جا و زاویه دوربین هم مشکلترین کار است.
این نکته هنگام ساخت فیلم داستانی خیلی به کمک میآید. شما یاد میگیرید دوربین را کجا بگذارید تا بتوانید حداکثر استفاده را از صحنه ببرید. هنگام ساخت فیلمهای مستند اتفاق میافتد که شما ناخواسته در مکان غلطی قرار میگیرید و با یک سری چیزهای پیشبینی نشده روبهرو میشوید. در این حالت مجبورید که خیلی سریع از خودتان واکنش نشان داده و تصمیم درست را بگیرید. این مسئله زمان کارگردانی فیلم داستانی کمک خیلی زیادی به آدم در کار ساخت فیلم میکند.
- در فیلمهای شما- و از جمله همین آخری- کاراکترهای اصلی شما در موقعیتهای دردناکی قرار میگیرند.
ژانپییر: این مسئله باعث میشود تا آنها از خودشان حرکتی کنند و بیتفاوت و خنثی نباشند. زمانی که ما صحنههای فیلمهایمان را در مکانهای واقعی فیلمبرداری میکنیم، باید که حرکات و اقدامات آنها هم واقعی باشد، این موقعیتهای دردناکی که شما به آن اشاره میکنید، واقعیتهایی هستند که در دل زندگی روزمره وجود دارند و آدمها در زندگی واقعیشان با آنها روبه رو هستند. اگر این موقعیتها در یک فیلم سینمایی نباشند، آن فیلم دیگر چیزی برای گفتن ندارد و دلیلی هم برای ساخته شدنش نیست.
لوک: ما سعی میکنیم در دل نمایش این موقعیتها و روابط موجود بین کاراکترها را بررسی کنیم. این روابط از اهمیت خیلی زیادی برخوردارند. در همین فیلم سکوت لورنا شما با زن جوانی طرف هستید که نیازمند یک ارتباط جدید در یک محیط جدید است. آیا میتواند در این کار موفق باشد؟ او در چه موقعیتهایی قرار میگیرد و چگونه این وضعیت را به نفع خودش حل میکند؟ اینها سؤالاتی است که در طول قصه فیلم مطرح شده و آن را به جلو میبرد. تماشاچی میخواهد جواب این سؤالات را بداند و برای خودش پیشبینیهایی میکند.
- کاراکترهای فیلمهایتان از اول کار معلوم هستند یا اینکه در طول فیلمبرداری تغییر و تحول پیدا میکنند؟
لوک: معمولا هنگام نوشتن فیلمنامه تمام کارها را انجام میدهیم و کاراکترهای فیلمها را همانجا خلق کرده و گسترش میدهیم. وقتی کلید فیلمبرداری را میزنیم دقیقا میدانیم که میخواهیم چه کار کنیم و کاراکترهای ما قرار است دست به چه اقداماتی بزنند. به ندرت اتفاق میافتد که در طول کار چیزی را تغییر دهیم. بعضی وقتها، بازیگران چیزهایی میگویند و پیشنهادهایی میدهند. بعضی وقتها هم که این پیشنهادها و نظرات خوب است آنها را به کار میگیریم.
- آیا فیلمهای خود را با هزینههای کلان، عوامل فنی زیاد و در طول مدت زمان طولانی میسازید؟
ژانپییر: خیر. اکثر فیلمهای ما با هزینهای معمولی و در یک جدول کاری 45روزه( که برای فیلمهای سینمای زمانی منطقی و متداول است) تولید میشوند. عوامل فنی هم همان تعدادی است که هر فیلم معمولی دیگری به آن نیاز دارد. لوکیشنهای ما عموما مکانهای واقعی هستند که نیازی به بازسازی یا دوبارهسازیشان نیست. سکوت لورنا را طی 12هفته فیلمبرداری کردیم. وقتی با دوربین 16میلیمتری کار میکنیم، فیلم ارزانتر تمام میشود. هر دوی ما کار با این دوربین را ترجیح میدهیم و با آن راحتتر هستیم، در عین حال ترجیح میدهیم بیشتر با نور طبیعی کار کنیم تا اینکه بخواهیم نورپردازی کنیم.
کوتاه شده از dardanne.com