به گزارش همشهری آنلاین به نقل از برنا، من ترنس هستم. در شناسنامه نامم میلاد است اما نام دخترانه هم دارم اسمم را لیلا گذاشتم. متولد ۱۳۶۶ و دیپلمهام اما اهل تهران نیستم. ظاهر من شباهت به پسرها داشت یعنی فیزیک و صدای مردانه داشتم اما برآمدگی سینهام زنانه بود و غیر از آن تمام احساسات و درونم زن بود و از کالبد خودم متنفر بودم. این موضوع را تا ۵ سالگی نمیدانستم اما وقتی بزرگتر شدم نمود پیدا کرد. پدر و مادرم برای اینکه آبرویشان حفظ شود به زور برایم همسر اختیار کردند. میگفتم: بابا… حس من دخترانه است و نمیتوانم با دختری ازدواج کنم اما بالاخره مراسم عروسیام را برگزار کردند. از همان شب اول ازدواجمان بهانههای مختلفی میآوردم تا با همسرم نزدیکی نکنم چون از همبستر شدن با همسرم حس حالت تهوع بهم دست میداد و از این کار متنفر بودم.
بالاخره عمر زندگی مشترک ما بیشتر از ۳۰ روز طول نکشید و از هم جدا شدیم. شرایط زندگی برایم آنقدر دشوار بود که مجبور شدم از شهرستان نقل مکان کنم و به تهران بیایم چون خانوادهام هیچ درکی از وضعیت من نداشتند و فقط فکر آبرویشان را میکردند حتی دوست نداشتند اصلا من را به کسی نشان دهند به همین دلیل من هم از خانه فرار کردم تا خودم را پیدا کنم.
روزهای بسیار سختی را در تهران گذراندم. فرهنگ پایین و عدم شناخت جامعه در مورد برخورد با ترنسها باعث شد بارها مورد اذیت و آزار قرار بگیرم. جدا از نگاه بد مردم بارها پیش آمد به من دست بزنند و متلک بیندازند و اینها بیش از هرچیزی مرا آزار میداد.
وقتی به تهران آمدم در جنوب تهران کاری برایم نبود به همین دلیل برای نظافت خانهها به شمال شهر میرفتم. برخی صاحبخانههای خانم وقتی میفهمیدند ترنس هستم احساس راحتتری نسبت به من پیدا میکردند از آنجایی که هم باسلیقه و تمیز بودم و هم به درستی کارم را انجام میدادم از من راضی بودند برخی از صاحبخانهها هم وقتی میفهمیدند که ترنس هستم من را از خانه بیرون میانداختند به هر حال با هر وضعیتی که بود کار میکردم و خرج خودم را درمیآوردم، اما برای پول پیش خانهام از خواهرم پول قرض گرفتم و ۵ میلیون پول پیش و ماهی ۴۰۰ هزار تومان اجاره برای اولین خانهام در تهران هزینه کردم هرچند وقتی صابخانهام وضعیتم را فهمید جوابم کرد و گفت سریعا خانه را خالی کنم. برای پیدا کردن خانه سختیهای بسیاری کشیدم چون به محض اینکه صاحبخانهها من را میدیدند پشیمان میشدند آنها فکر میکردند من آدم خطرناکی هستم و برای همسایهها مشکل ایجاد میکنم.
تمام سختیها را تحمل کردم و همزمان جلسات رواندرمانی خود را نزد یک روانپزشک میگذراندم تا تاییدیه آن را به دادگاه ارسال کنم. همیشه فکر میکردم اگر تغییر جنسیت دهم دیگر مشکلی نخواهم داشت و به تمام اهدافم میرسم اما وقتی این عمل را انجام دادم و به جسم مورد علاقهام رسیدم میبینم نه جامعه، نه خانواده نه دوستان و... هیچکس من را نمیپذیرد و با وجود اینکه الان خودم از کالبدی که دارم راضی هستم و برای آن زحمت بسیاری کشیدم اما جامعه و مردم من را قبول ندارند و همچنان مشکلات سابق را دارم و فکر میکنم تا آخر عمرم هم داشته باشم. بالاخره قسمت ما هم این بود....
ترنس بیماری نیست
ترنس فردی است که هویتش با رفتارها و نقشهای جنسی تعیینشده از بدو تولد همخوانی ندارد، اگر مرد است رفتارهایی را که از او انتظار دارند، ندارد و بالعکس. درواقع ترنس یک اَنگ یا بیماری نیست بلکه تمایلی است که از کودکی در افراد شکل میگیرد.
عدم پذیرش افراد ترنس از سوی دیگران در جوامع کمتر توسعهیافته مانند ایران به ایجاد مشکلات فردی، اجتماعی و روانی متعددی برای این افراد منجر میشود. بعضی از ترنسها حتی از سوی خانواده و دوستان خود طرد میشوند و همین مسئله میتواند انزوا، افسردگی، آسیبهای روانی و اعتیاد این افراد را به دنبال داشته باشد.
افرادی که در تعیین هویت جنسی خود نقشی نداشتهاند اما برای قضاوت نشدن از سوی دیگران یا طرد نشدن از جمع دوستان و خانواده ناگزیرند تمایلات خود را سرکوب و وانمود کنند دارای جنسیتی هستند که با آن دیده میشوند. با وجود اینکه در ایران عمل تغییر جنسیت آزاد است و از لحاظ فقه و شرع هم ایرادی ندارد، اما جایی برای ترنسها نیست و بسیاری از آنها برای ادامه زندگی راحت از کشور خارج میشوند و آنهایی هم که پولشان نمیرسد مجبورند در شرایط اسفناک زندگی کنند و همیشه نگاه سنگین دیگران را حس کنند.
حتما چند روز اخیر در شبکههای اجتماعی بارها با واژه «عمل تغییر جنسیت» روبهرو شدهاید که به دنبال یک شایعه برای یکی از بازیگران سرشناس بر سر زبانها افتاد. عدهای از کاربران که همین مردم جامعه هستند شروع به فحاشی و حتی جک ساختن کردند و عدهای هم روشنفکرانه برخورد کردند (شاید هم فقط یک پُز است و اگر در همین خیابان یک ترنس ببینند نگاهشان میخکوب میشود) اما آنچه از بررسی این چند روز اخیر فضای مجازی برمیآید این است که جامعه ما هنوز توانایی پذیرش ترنسها را ندارد و بلد نیستند چگونه با آنها برخورد کنند، درواقع عدم آگاهی آنها باعث میشود عده زیادی از این افراد که خودشان با یک بحران عظیم روحی روبهرو هستند، دچار مشکلات عدیده شوند و در یک باتلاق عمیق گیر کنند و حتی به مرز خودکشی برسند.
بر این اساس تصمیم گرفتیم عمل تغییر جنسیت ترنسها را از بُعد شرعی، حقوقی، روانشناسی و جامعهشناسی مورد بررسی قرار دهیم.
تغییر جنسیت در شرع و فتواها
مسئله تغییر جنسیت در این زمان به قدری اهمیت دارد که مقام معظم رهبری در یک فتوایی در این باره گفته است: «تغییر جنسیت جایز نیست؛ مگر آنکه از راههای علمی و عرفی اطمینانآور ثابت شود که اعضا و اندام ظاهری، خلاف جنسیت واقعی است، در این صورت اقدام به تبدیل و تطبیق اعضای ظاهری با جنسیت واقعی فینفسه جایز است، همچنین در صورتی که جنسیت واقعی ــ حتی با آزمایشهای علمی ــ ثابت نشود و متقاضی تغییر در وضعیت اضطرار شدید روحی باشد، جواز عمل مزبور فینفسه بعید نیست.»
وضعیت حقوقی ترنسها بعد از تغییر جنسیت
غلامرضا عابدینی، وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی درخصوص وضعیت حقوقی فرد ترنسی که در ایران تغییر جنسیت میدهد گفت: در قوانین مدون ما به غیر از ماده ۹۳۹ قانون مدنی که آن هم در خصوص ارث است قانونی در این باره وجود ندارد اما از آنجایی که اصل ۱۶۷ قانون اساسی میگوید قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوی را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد به استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوای معتبر حکم قضیه را صادر کند و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد، فقه از جمله منابع حقوق ایران محسوب میشود و بنابراین باید به دنبال پیدا کردن حقوق ترنسها در قواعد فقهی بود.
این حقوقدان درباره وضعیت حقوق افراد بعد از تغییر جنسیت توضیح داد: فرایند تغییر جنسیت با مشکلاتی همراه است اما بعد از تغییر هم مشکلات حقوقی بسیاری را برای شخص به همراه خواهد داشت برای مثال شما وضعیت یک فرد متاهل را در نظر بگیرید که اقدام به تغییر جنسیت کرده است. این تغییر چه تاثیری بر اصل ازدواج دارد؟ باید گفت که در قوانین فعلی ایران ازدواج نهادی است که تنها میتواند میان دو جنس مخالف تاسیس شود و به عبارت دیگر «اختلاف جنس» از جمله ارکان آن است. بنابراین پس از تغییر جنسیت از آنجایی که این رکن اصلی از بین میرود، ازدواج نیز خود به خود باطل خواهد شد و دیگر نیازی به فسخ نکاح نیست.
این وکیل پایه یک دادگستری درباره «مهریه و تغییر جنسیت» هم گفت: مطابق قانون مدنی تعریفی از مهریه ارائه نشده است اما از بررسی مواد قانونی مربوط به مهریه معلوم میشود مهر عبارت است از مالی که مرد برای عقد نکاح به همسر خود تملیک مینماید. حالا اگر زن تغییر جنسیت دهد، آیا مستحق مهریه خواهد بود یا اینکه با انحلال ازدواج سابق، موضوع مهریه هم منتفی خواهد شد؟
او افزود: باید تصریح کنم که در اینباره اختلافنظر زیادی بین فقها وجود دارد اما امام خمینی (ره) معتقد بود: «اگر زنی با مردی ازدواج کند و بعد از ازدواج جنسیت زن تغییر کند، ازدواج از زمان تغییر جنسیت باطل میشود، بنابراین بر مرد، در صورت دخول، پرداخت مهریه لازم است و همچنین بنابر قول اقوی در صورت عدم دخول، پرداخت مهریه لازم است». اما با این وجود نظرات دیگری هم وجود دارد که یا قائل به عدم پرداخت مهریه به شکل مطلق است یا معتقد بر پرداخت نصف مهریه لازم است.
عابدینی به موضوع ولایت بر فرزندان بعد از تغییر جنسیت هم اشاره کرد و گفت: ماده ۱۱۸۱ قانون مدنی میگوید:«هر یک از پدر و جدّ پدری نسبت به اولاد خود ولایت دارند.» پس با تاکید بر این اصل که عناوین حقوقی پدر و مادری به محض تغییر جنسیت تغییر نخواهند داشت پس حضانت به همان شیوه قبل ادامه خواهد یافت.
او افزود: البته باید در خصوص ولایت بر فرزندان در شرایطی که مادر تغییر جنسیت داده و به مرد تبدیل شده به حکم امام خمینی (ره) اشاره کرد که فرمودند: «اگر جنس مادر (به مرد) تغییر کند، برای او ولایت بر کودکان ثابت نمیشود. بلکه ولایت کودکان برای جدِّ پدری است و اگر جدّ پدری نداشت به عهده حاکم شرع است.» همچنین این حکم درباره تغییر جنسیت پدر هم تصریح کرده که هرگاه جنس مرد به زن تغییر کند، ظاهر آن است که ولایت وی بر کودکانش ساقط میشود.
چگونه با ترنسها برخورد کنیم؟
امین رفیعیپور، روانشناس و مشاور خانواده درخصوص هویت جنسی انسانها به برنا گفت: در سطح جهانی تعداد کمی از افراد دچار اختلال هویت جنسی هستند به طوری که از نظر ژنتیکی، ظاهری و فیزیکی دارای یک جنسیت واحد هستند اما احساسات و تمایلات جنسی متفاوتی دارند. این افراد ترنس نامیده میشوند.
این روانشناس با اشاره به اینکه ترنسها از نظر مغزی دچار اختلال هستند، افزود: اگرچه ساختمان بدنی ترنس به طور کامل به جنسیت واحدی شباهت دارد اما از نظر هیجانی، احساسی و تمایلات جنسی دچار اختلال هستند.
رفیعیپور با اشاره به اینکه کودکان از سن ۴-۵ سالگی شروع به شناخت هویت خودشان میکنند، توضیح داد: همه ترنسها در دوران کودکیشان متوجه میشوند که هویت جنسیشان با جسم آنها مطابقتی ندارد. آنها در همان دوران کودکی به لباسها و اسباببازیهای جنس مخالف علاقه قابل توجهی نشان میدهند، لذا افراد مبتلا به این اختلال باید فوراً مورد معاینات کامل قرار گیرند و به مدت یک تا دو سال تحت نظر روانشناس باشند، در صورتی که روانکاوی و رواندرمانی روی آنها جواب ندهد، باید فوراً مورد عمل جراحی قرار گیرند.
این روانشناس درباره اینکه ترنسها چگونه باید مورد پذیرش جامعه قرار گیرند، گفت: در دوران بلوغ اختلالات هویتی ترنسها با شدت بیشتری بروز پیدا میکند و به تدریج والدین آنها متوجه میشوند که رفتار فرزندشان نسبت به همسالان آنها متفاوت است اما مسئلهای که در مورد این سوال وجود دارد این است که عموماً جامعه باید با آنها رفتار مناسبی داشته باشد، برای مثال والدین باید به جای تنبیه و سرزنش فرزند خود به محض آگاهی از این موضوع از روانشناس متخصص حوزه کودک و ترنسها کمک و راهنمایی بگیرند.
به گفته این مشاور خانواده، جامعه باید قبول کند که ترنسها نیز مانند سایر انسانها حق زندگی دارند، لذا مردم باید با این افراد رفتارهای عادی داشته باشد و از نگاه سنگین به آنها خودداری کنند.
رفیعیپور افزود: برخورد نامناسب با این افراد نه تنها از بروز مشکل جلوگیری نمیکند بلکه در ایجاد مشکلات بیشتری برای آنها بسیار مؤثر است چراکه بسیاری از ترنسها به دلیل رفتارهای نامناسب جامعه و خانواده از خانه فراری هستند و نمیتوانند به زندگی عادی خود ادامه دهند درصورتی که اگر مردم به آنها نگاه سنگین نکنند، با آنها برخورد بد نداشته باشند حل مشکلات آنها سادهتر خواهد شد و فقط به رفع مشکل جنسیتی خود فکر میکنند.
جبر اجتماعی دهان ترنسها را میبندد
جعفر بای، آسیبشناس و جامعهشناس اجتماعی، درباره ترنسها و نوع برخورد جامعه با آنها گفت: این پدیده در جامعه ما طی سالهای اخیر روند رو به رشدی را در زمینههای پذیرش اجتماعی طی کرده است و هماکنون نیز این تغییرات رو به پیشرفت است به همین دلیل از آن به عنوان دوره گذار یاد میکنم.
او افزود: اندیشه قالب اجتماعی در دوره قبل این افراد را به عنوان نماد و سنبل شیطان در جامعه میدانست اما هماکنون وضعیت نسبت به گذشته اندکی بهتر شده است و هزینهها با کمکهای ناچیز دولتی در حال انجام است و خود این موضوع یک حرکت رو به رشد محسوب میشود. خود این پدیده اگرچه به رسمیت شناخته نشده اما تا حدی پذیرفته و شناختهشده است.
بای توضیح داد: این افراد در سالها قبل مجالی برای طرح مشکل خود نداشتند اما در حال حاضر همین مقدار که مطرح میکنند یعنی زمینه برای پذیرش جامعه در حال مهیا شدن است. گاهی شرم و خجالت حاکم بر افکار و اندیشه از یک سو و طرد اجتماعی از سوی دیگر باعث میشود این افراد تا مرز خودکشی پیش بروند اما هماکنون این موضوع بهتر شده و ترنسها جرات طرح مسئله را پیدا کردهاند.
این آسیبشناس درباره اینکه چرا ترنسها مقبولیت اجتماعی ندارند، گفت: این مسئله برای بسیاری از مردم جامعه هنوز در هالهای از ابهام است یعنی قضاوت به ظاهر کردنها و به اصطلاح تنها ملاک را ظاهر افراد قرار دادن باعث میشود ترنسها در همان نگرشهای اجتماعی حاصل از ظاهر خویش باقی بمانند.
او افزود: طرز تلقی جامعه به قدری سطحی است و اندیشه افراد در قضاوت از یکدیگر به قدری قشری است که نگرش اجتماعی نسبت به این افراد محدود به ظاهر آنها میشود و همین باعث یک نوع خفقان، استرس و اضطراب همهجانبه به عنوان پنهانکاری میشود به همین دلیل خیلی از این افراد سالها مشکلاتشان را مطرح نمیکنند و هیچ جرات و شهامتی برای افشای حقیقت ندارند چون جبر اجتماعی اجازه دم زدن به آنها را نمیدهد.
این جامعهشناس توضیح داد: این جبر اجتماعی از چندین جهت نشئت میگیرد. در وهله اول باید به این موضوع اشاره کرد که انسان یک موجود اجتماعی است و تحت تاثیر شدید تلقیها و قضاوتهای اطرافیان است به همین دلیل ترنسها جرات ابراز مشکلاتشان را پیدا نمیکنند چون طرد اجتماعی باعث میشود که دچار ترس و وحشت شوند.
او با تاکید بر کمکاری رسانه ملی گفت: رسانه ملی ما هیچ اشارهای حتی در قالب اطلاعرسانی و روشنگری و آگاهیبخشی به تودههای جامعه انجام نمیدهد. سایر رسانهها نیز به دلیل جبر اجتماعی و فشار فرهنگی نتوانستند اقدامات معناداری در این خصوص انجام بدهند.
بای افزود: از طرف دیگر حتی در ثبتنامها در بخش جنسیت ما با ۲ گزینه روبهرو هستیم و هرگز گزینه سومی تحت عنوان ترنس وجود ندارد همین موضوع باعث میشود ترنسها وادار به دروغ گفتن شوند تمام دلایل فوق باعث شده ترنسها تاکنون آنطور که باید به رسمیت شناخته نشوند اما من امیدوارم موج سهمگین تغییرات اجتماعی ادامه پیدا کند تا آنها از این دوره عبور کنند.
این آسیبشناس درخصوص اقداماتی که باید در جامعه انجام داد، گفت: ما باید اطلاعات جامعه را در این باره بالا ببریم چون این افراد دست خودشان نبوده اگر به چنین سرنوشتی دچار شدهاند و ترنسها خودشان قربانیهای اتفاقی هستند که خود در آن سهمی ندارند بنابراین باید نهادهای حمایتی به خصوص بهزیستی کمک شایان توجهی به این موضوع داشته باشد به طوری که در افکار عمومی بدون شرم و خجالت درباره آنها صحبت شود و فرصت و اجازه به ترنسها داده شود که بتوانند طرح مسئله کنند.
ترنسها را از مردم عادی جامعه جدا نکنیم
ترنسها بیش از هر موضوعی حتی مسائل مالی و هزینههای عمل جراحی به حمایت اجتماعی نیاز دارند تا بحرانی را که به آن مبتلا هستند درمان کنند نه اینکه با صدها بحران دستوپنجه نرم کنند و از تنهایی زیاد به انزوا کشیده شوند و خودکشی به فکر آنها خطور کند. از آنجایی که امیال جنسی و هویتی از همان کودکی بروز پیدا میکنند ضروری است پدر و مادرها به فرزندشان آموزش دهند اگر در مدرسه، مهدکودک و... دوستش با او تفاوت داشت، او را از دیگر دوستانش جدا نکند و با رفتارهایش باعث نشود او به تنهایی کشیده شود چراکه آغاز مشکلات ترنسها از همین کودکی و در مدرسه، خیابان، جمع همسالان، خانه و خانواده شکل میگیرد.