همشهری آنلاین_ شهره کیانوش راد، راحله عبدالحسینی: تهرانی که باغهای خود را از دست داده و جای آن را برجها و آپارتمانهایی با خانههای نقلی گرفته. خانهها کنار هم قرار دارد اما با هم غریبه هستیم. شما دوست دارید تهران را چگونه ببینید؟ مانند ۲ سال پیش، ۱۰ سال پیش یا نیم قرن پیش؟ در روزی که به نام تهران نامگذاری شده است سراغ اهالی مناطق مختلف رفتیم و این سؤال را از آنها پرسیدیم. آنچه میخوانید پاسخهایی است که کم و بیش شبیه به هم است.
- هویت محلهها را حفظ کنیم
دوست دارم تهران سنت تهرانی بودن خود را حفظ کند. سبک زندگی در شمیرانات ری، منیریه، امیریه و بافتهای قدیم تهران از بین رفته. مردمداریها کمرنگ شده است. برجسازیها و زندگی در خانههای قوطی کبریتی همه چیز را از بین برد. همسایهها را نسبت به هم غریبه کرد. وقتی به گذشته نگاه برمیگردیم به یاد میآوریم ساختمانهای تک نفره و خانههایی که به ظاهر از هم فاصله داشتند، اما دلها به هم نزدیک بود. صفای باطن، ذات همسایگی، مردمداری و مهماننوازی میان اهالی آنقدر زیاد بود که مثل یک خانواده بودند. دوست دارم سنت تهران و محلههای قدیمی شمیران حفظ شود. از فرهنگ و مرام تهرانی دور افتادهایم. الان هم اگر دیر بجنبیم و به فکر احیای هویت محلهها نباشیم جز نامی از یک محله چیزی باقی نمیماند و همه تاریخ و هویت محلهها از بین میرود.
- حق الناس را رعایت میکردند
دوست دارم به تهران و شمیران صد سال پیش برگردم و روزهایی را ببینم که مردم با هم همدل و همراه بودند.
دلهایشان آنقدر صاف و صادق بود که بین خانههایشان دیوار نداشتند و همه خانهها به هم راه داشتند. به یکدیگر کمک میکردند و از حال هم باخبر بودند. محلههای شمیران هویت داشتند و اگر کسی از شهر دیگر آمده بوده همه میدانستیم که فلان همسایه مشهدی یا مازندرانی است.
افراد به اصل و نسب خود افتخار میکردند و مثل حالا نبود که همه بگویند تهرانی یا شمیرانی هستیم. فرقی نمیکرد اهل کجا باشی؛ مهم یکرنگ بودن و همدلی بود. کاسبان با وضو در مغازه را باز میکردند.
فرزند مرحوم حاج آقا فرهمند نقل میکند که پدرم وقتی بار خود را در بازار تجریش به زمین میگذاشت تا در مغازه را باز کند، یک قران رد مظالم میداد و میگفت راه مردم بسته شد. نباید حق مردم ضایع شود.
- دلتنگ تهران ۵۰ سال پیش هستم
دوست دارم به تهران ۵۰ سال پیش برگردم. تهرانی که سکوت و آرامش در خیابانها و محلههایش حکمفرما بود. تهرانی که ساکنان محلهها مانند خواهر و برادر بودند و از حال همدیگر خبر داشتند.
در جماران که راه میرفتیم همه با هم سلام و علیک میکردیم. غریبه نبودیم. آشناهایی بودیم که در خانههای کنار همدیگر و در همسایگی هم زندگی میکردیم. نان و تخممرغ از همدیگر قرض میگرفتیم. وقت مهمانی و عروسی کاسه بشقاب به همدیگر میدادیم و در تدارک مهمانی به همدیگر کمک میکردیم. تهران ۵۰ سال پیش مثل حالا نبود که در یک آپارتمان ۸ واحدی همسایه، همسایهاش را نشناسد و از حال همدیگر باخبر نباشند.
صفا و صمیمیت در میان مردم محلهها موج میزد و در خوشی و ناخوشی کنار همدیگر بودند و مانند اعضای یک خانواده با هم زندگی میکردند.
- برای تهران دیدنی وقت بگذاریم
از نگاه من تهران پر از جاذبههای گردشگری است. اما خیلی از شهروندان تهرانی هنوز نام برخی از اماکن بسیار دیدنی تهران به گوششان نخوردهاست. اماکنی که بازدید از آنها را ضروری میدانم. چون باعث میشود تا شهری را که در آن زندگی میکنیم بهتر بشناسیم و بیشتر دوستش داشتهباشیم. علت اینکه برخی شهروندان از اماکن دیدنی که شامل موزهها و کاخها و خانههای تاریخی میشود بیخبرند یا تمایلی به دیدن آن ندارند، تبلیغات بسیار اندک از سوی شهرداری است. طبیعی است که وقتی اسمی از آن مکان شاخص را که تاریخ پشت آن نهفته، نشنیدهباشیم، هیچ رغبتی به بازدید از آن نداریم و به دنبال آن تاریخ شهرمان و بزرگانش را نمیشناسیم. در روزگار قبل از کرونا شرایط آسانتری برای سر زدن به اماکن تاریخی تهران فراهم بود. این روزها با شرایط خاص میشود اتوبوس قرمز رنگ گردشگری را که مسقف نیست از میدان تجریش سوار شد و از بالای آن خیابانهای شهر دوستداشتنی را نظاره کرد.
- تهران، شهری برای کارآفرینان
یکی از قابلیتهای تهران بهعنوان کلانشهر این است که میتواند به شهر صنعتی تبدیل شود. به نحوی که تهران را همسطح دیگر کلانشهرهای دنیا در نظر بگیریم که محلی برای توسعه ایدههای اقتصادی و درآمدزایی هستند. شهرکهای تولیدی متعددی در تهران از شهرک تولید صنایعدستی تا تولید صنایع عظیم در تهران مستقر باشند که شهری برای کار و فعالیتهای اقتصادی است. در تهران صنعتی افرادی ساکن میشوند که ایدههای اقتصادی برای کار و فعالیت دارند. من تهران ایدهآل را جایی برای کارآفرینان و تولیدکنندگان میدانم. علاوه براین تهران با داشتن تاریخچه و هویت غنی که در موزهها و کاخها و بافت قدیمی تهران حفظ شده است میتواند برای گردشگران هم جذاب باشد. محلههای مرکزی تهران، بار تاریخی و هویتی تهران را به دوش میکشد. باید بیشتر حواسمان به این میراث باشد. با سنگفرش کردن خیابانهای این بافت قدیمی میتواند از تردد خودرو به این بافت جلوگیری کنیم و صرفاً محلی باشد برای قدم زدن و از تهران قدیم گفتن و شنیدن.
- تهران بیترافیک را آرزو داریم
ترافیک را از تهران بگیریم تا شهر ایدهآل برای زندگی شود. تهران بی ترافیک دیگر چیزی برای زندگی خوب کم ندارد. ترافیک غیر از آلودگی هوا و فرسایش روح و روان، وقت زیادی را از ما تلف میکند. شهروند تهرانی که با معضل همیشگی ترافیک دست و پنجه نرم میکند، خواستهای بالاتر از این ندارد که یک روز بدون ترافیک را در این شهر بگذراند. وقتی برای رسیدن از محل کار به خانه ۲ ساعت در ترافیک میمانیم یعنی زمانی را که میتوانیم در کنار خانواده باشیم یا مطالعه کنیم، ترافیک از ما میگیرد. از رؤیای شهر بدون ترافیک که بگذریم، تهران بهعنوان پایتخت باید خیلی بیشتر از اینها پاکیزه و تمیز باشد. هنوز هم با وجود زحمات شبانهروزی پاکبانها محلههایی داریم که کوچهها و خیابانهای تمیزی ندارند و تهران بهعنوان پایتخت باسابقهای که دارد، شایسته چنین خیابانهایی نیست و این امر با همیاری شهروندان هر محله محقق میشود.