همشهری آنلاین_سمیراباباجانپور: در پنجمین سال نامگذاری ۱۴ مهر به نام «روز تهران» و سومین سال گرامیداشت «هفته تهران» به سراغ «محمدرضا عبدالملکیان»، شاعر شناخته شده کشورمان رفتیم که حضور پر رنگی در سالهای پس از انقلاب در جریانات و تصمیمات ادبی تهران داشته است. عبدالملکیان که متولد سال ۱۳۳۱ در «نهاوند» است از شاعران نوگو و نوجوی عصر انقلاب محسوب میشود. او طی بیش از ۳۰ سال فعالیت شعری علاوه بر چاپ و انتشار چندین عنوان مجموعه شعر، عهدهدار مسئولیتهای گوناگون فرهنگی و ادبی نیز بودهاست که مدیرعاملی «دفتر شعر جوان»، عضویت در هیئتمدیره «انجمن شاعران ایران» و عضویت در شورای عالی «خانه هنرمندان» از جمله آنها است.
عبدالملکیان شاعر نام آشنای هممحلهای عضو شورایاری محله سازمان برنامه شمالیست و بهرغم محدودیتهای جسمی به دلیل بیماری به شدت پیگیر ایجاد زیرساختهای ادبی محلهمحور در این محله است اما معضلات این روزهای سرای محلهها، حضور افراد غیرفرهنگی بهعنوان مدیرمحله از جمله گلایههایی است که مطرح کرده و خواستار رسیدگی به آنها است.
- نبود دغدغه فرهنگی
محمدرضا عبدالمکلیان، شاعر برجسته کشورمان که سابقه دبیری بسیاری از جشنوارههای مطرح کشورمان را نیز برعهده داشته است با اشاره به اینکه شورای اسلامی شهر تهران یکی از اهداف سرای محله را افزایش مشارکت مردمی در اداره شهر از طریق به کارگیری توانمندی و ظرفیت مادی و معنوی آنان و استفاده مثبت از امکانات محله تعریف کرده است، میگوید: افزایش همکاری میان شهروند و شهرداری برای انجام فعالیتهای مختلف فرهنگی و اجتماعی از جمله نخستین دستورالعملی است که میبایست در هر سرای محلهای اجرا شود. اما متأسفانه و بهرغم اراده موجود برای رسیدن به این هدف، بسیاری از سرای محلهها از جمله محلهای که من در آن ساکنم پایگاهی برای فعالیتهای اقتصادی و البته دستیابی به برخی اهداف غیرفرهنگی هستند.
او ادامه میدهد: من به دلیل شرایطی خاص و البته علاقهای که برای فعالیت در محلهام داشتم به عضویت شورایاری درآمدم و تلاش بسیاری کردم تا فعالیتهای فرهنگی را در محله سازمان برنامه شمالی که استعدادهای خوبی نیز در آن ساکنند ساماندهی کنم. اما متوجه شدم که کمتر شورایاری دغدغه فرهنگی دارد و مایه تعجب است که ادبیات، شعر و هنرهای دیگر در جریان فعالیتهایسراهای محله فراموش شدهاند.
- نگاه اجرایی با فعالیتهای فرهنگی همخوانی ندارد
عبدالملکیان با تأکید بر اینکه در سهچهار دهه اخیر در طرحهای و برنامههای فرهنگی و ادبی کشور فعالیت جدی داشته است میگوید: مدت ۴ سال دبیری بخش شعر و ادبیات جشنواره شمسه را که زیر نظر معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری برگزار میشد برعهده داشتم که هدف از آن بهبودی روابط شهروندی و ارتقای فرهنگ شهرنشینی بود. این جشنواره با پرداختن به رشتههای فرهنگی و هنری سعی داشت علاوه بر شناسایی استعدادها، فعالیتهای انجام گرفته در این عرصه را سازماندهی کند. در همان جشنواره که با تلاش فراوان برگزار شد بسیاری از چهرهها شناخته شده و البته استعدادهای بالقوه ادبی شناخته شدند و دراختیار مدیران شهر قرار گرفتند تا از حضور آنان در ایجاد حس تعلق محلی و البته هویتسازی محلهها بهرهبرداری شود. اما متأسفانه نگاه اجرایی و غیرفرهنگی موجب شد تا دستاوردهای آن جشنواره لااقل در حوزه شعر و ادبیات مورد استفاده و بهرهبرداری قرار نگیرند.
او افزود: افزایش اعتماد و ارتباط متقابل بین شهرداری و ساکنان محله و البته تلاش در جهت احیاء و برجسته کردن هویت و جایگاه محله از دیگر اهداف ایجادسراهای محلهها هستند. بسیاری از دوستان و نوجوانان شاعر وقتی مراجعه میکنند به دنبال فضایی هستند برای گردهمایی و تشکیل جلسات شعر. متأسفانه درسراها خدمتی به اهل قلم و شعر ارائه نمیشود.
عبدالملکیان با گلایه از شکلگیری نگاه اقتصادی در فعالیتهایسراهای محله تصریح میکند: نگاه فرهنگی کلان در کشورمان عموماً به اینگونه است که از بخشهای دیگر غیرفرهنگی و هنری درآمد کسب کرد و در فرهنگ و هنر هزینه میکنند. اما در سرای محله ابتدا برای هرکاری جنبه مادی در نظر گرفته میشود. حقیقتاً برای فرهنگ و ادبیات بهخصوص در این روزگار که وضع مناسبی ندارد نباید هزینه دریافت کرد.
- تشکیل محافل ادبی در سرای محله
عبدالملکیان با اشاره به اینکه بهرغم علاقه برای شکلگیری فعالیتهای ادبی محلی در سرای محله سازمان برنامه جنوبی و عضویت در شورایاری محله نتواسته است در حوزه ادبیاتکاری برای استعدادهای ادبی محله خود انجام دهد، میگوید: از نظر سختافزاریسراهای محلهها بسیار استاندارد و دارای امکانات مناسبی هستند اما به سبب نرمافزاری فعلاً هیچ پشتوانهای ندارند. هر کار کردیم در سرای محله سازمان برنامه جنوبی و محلهها اطراف یک جریان ادبی و فرهنگی راهاندازی کنیم با این وضعیت و ترکیب شورایاریها که دغدغه فرهنگی ندارد نشد و از مدیران فرهنگی شهر میخواهمکاری کنند تا این هزینههای کلان باسلیقه افراد غیرفرهنگی بر باد نرود اهل فرهنگ دغدغه فرهنگی دارند. دلشان میسوزد برای امکاناتی که ایجاد شده است. ما در برابر هر ریالی که در این شهر هزینه شده مسئولیم و باید پاسخگو باشیم.
نباید امکانات عاطل و باطل بیفتد و جوانان و نوجوانان استعدادشان هرز برود.»این شاعر شناخته شده کشورمان تأکید میکند: آمادگی دارم با اینکه وضع جسمی مناسبی ندارم اما برای منطقه ۵ و محلهام که دغدغه فرهنگی دارمکاری انجام دهم. در همین محله خودمان حتی یک جلسه شعر هم تشکیل نشده و بسیاری هم مراجعه کردند اما به آنها میدان داده نشده است.
ادبیات، هنر، موسیقی، نقاشی و... درسراهای محله تعطیل است و متأسفم بگویم که از پیش از اینکه کرونا محدودیتهای رفت و آمدی برای مردم ایجاد کند، مجالی برای تشکیل جلسات ادبی در سرای محلهها نیافتم و جلسات شعر را در فضای مجازی دنبال میکنم و پاسخگوی مراجعات هستم.
- شاعران شهرهای دیگر در تهران به بالندگی رسیدند
ماههای پایانی قرن را پشت سر میگذاریم. شاید اگر بخواهیم مروری در زمینه شعر وادبیات بر سده اخیر داشته باشیم، آیا منطقی است که به گونهای با تقسیمبندی شهری و محوریت پایتخت کشور را مد نظر قرار دهیم؟ عبدالملکیان در پاسخ به این سؤال میگوید: «این موضوع از یک منظر شدنی است؛ به این سبب که اگر کشورهای دیگر را هم در نظر بگیریم، که پایتختها معمولاً محل استقرار استعدادهای هنری و مرکز نشر آثارشان هستند و به این شکل که استعدادهایی که بهطور عموم برای مناطق گوناگون کشور هستند با سکونت در پایتختها، از امکانات نشر هنرشان بهرهمیبرند. «پاریس» در ۳ـ ۴ قرن اخیر، این ویژگی را داشته است. لندن هم به همین معنا محل رشد و بالندگی نویسندگان و هنرمندان در قرنهای مختلف بوده است.
درست است که تهران قدمت زیادی دارد، اما سابقه شهرنشینی مانند پاریس، لندن و برخی پایتختهای مشهور دیگر ندارد. ما پیش از تهران، «ری» را داریم که قرنهای متمادی دارای مرکزیت بوده است و در آثار گوناگون ادبی شاهد حضور چشمگیر ری در زمینههای مختلف از جمله ادبیات و دانشهای دیگر هستیم. همانگونه که میدانیم، در سال ۱۱۶۴ «آقامحمدخان قاجار» تاج سلطنت ایران را بر سر گذاشت و تهران را بهعنوان پایتخت معرفی کرد. تهران آن روزگار، حدود ۲۵ هزار نفر جمعیت داشت و به تدریج توسعه و رشد پیدا کرد که اوج شکوفایی در دوره قاجار زمان «ناصرالدین شاه» اتفاق افتاد. ناصرالدین شاه چون یک دوره سلطنت طولانی داشت، تهران را به سبب مبانی شهری توسعه داد و علاوه بر آن زمینه و امکان مناسبی برای ظهور و بروز هنرمندان مستعدی فراهم کرد که در سطح کشور پراکنده بودند.
از این زمان که بگذریم و به سده اخیر که برسیم، چهرههای مطرح شعر حدود ۵۰ـ ۶۰ سال اخیر را که مرور میکنید میبینید بیشتر اصالت تهرانی ندارند. هرکدام از اقلیم دیگری آمدند و در پایتخت رشد کردند. برای مثال، «نیما یوشیج» از «یوش» آمد و در تهران رشد و بالندگی پیدا کرد. «احمد شاملو» به سبب شغل پدری که نظامی بود و در شهرهای گوناگون خدمت میکرد، به تهران آمد و شکل واقعی شعرش را پیدا کرد. بسیاری از هنرمندان رشتههای دیگر هم به همین معنا.
در یک قرن اخیر، چهره شاخصی را نمیتوانید نام ببرید که از آبشخور فضای فرهنگی تهران بهرهمند نشده باشد. آنهایی که در دوردستها ماندند، کنار رفتند یا بالندگی چشمگیری نداشتند. به همین دلیل، تنها استعدادهایی که امکان مهاجرت به تهران را داشتند در اینجا رشد کردند. هر اسمی را بخواهیم نام ببریم، همگی این ویژگی را داشتند.»