همشهری آنلاین-ثریا روزبهانی: از این میان شاید به دلیل طبیعت این محدوده ونزدیکی به رشته کوه البرز و وجود رودخانههای پرآب حوادث طبیعی نقش مهمی در تغییرات فیزیکی و کالبدی روستاهای این محدوده داشته است.
چند قرن قبل
- زلزلهای که روستای کن را بلعید
محله کن که روزگاریآبادی خوش آب و هوایی بوده، در چند قرن قبل با بلای طبیعی روبهرو شد که جایگاه اصلی روستا را برای همیشه تغییر داد. «محمدتقی محبی» از پیرمردهای قدیمی محله از خاطراتی تعریف میکند که از پدربزرگهایش شنیده و آنها هم از قدیمیترها شنیدند، میگوید: «کن امروز که در نقشه مشاهده میکنید در واقع محل اصلی روستا نیست. در خاطرات اجدادمان آمده است که روستا در محلی نزدیک کوههای هزاردره واقع شده بود. روستایی کوچک که زمینهای کشاورزی و باغهای میوه آن را احاطه کرده بود. زلزله بزرگی به یکباره همه روستا را از بین برد و آدمهای زیادی زیر آوار ماندند. بعد از آن کمکم محله کن در محل فعلی شکل گرفت و به ۵ محله تقسیم شد. محله دارقاضی، محله سرآسیاب، محله بالان، محله میانده و محله اسماعیلیان.
دی ماه ۱۳۱۴
- واقعه کشف حجاب و اعتراض زنان روستا
دی ماه ۱۳۱۴ زمانی که قانون کشف حجاب رضا شاه به تصویب رسید پوشیدن چادر، روسری و روبنده ممنوع شد. در همه جای ایران در شهر و روستا این قانون باید اجرایی میشد. فرمان منع حجاب به روستاهای غرب تهران همچون باغ فیض، پونک، کن و حصارک هم رسید. همان سال که آیتالله تهرانی از روحانیان مبارزو مردمدار در مسجد محله کن پیشنماز بود و اهالی ارادات خاصی به او داشتند به این موضوع واکنش نشان داد. همسر ایشان نخستین کسی بود که با دور هم جمع کردن زنان روستا و حرکت در کوچهپسکوچههای محله به این فرمان اعتراض کرد. همین موضوع باعث شد تا سربازان رضا شاه نتوانند زنان این قریهها را به برداشتن چادروچارقد مجبور کنند.
۵ مرداد ۱۳۳۳
- وقتی رودخانه دیوانه شد
مرور تاریخ شفاهی اهالی روستاهای بالادست منطقه ۵ ما را به حادثهای نزدیک میکند و که هنوز نقل خاطرات شبانه پیرمردهاست. بهخصوص وقتی باران تند وتیزی از راه میرسد و آب رودخانه از حالت عادی خارج میشود. سیل روستای امامزاده داود(ع) در ۵ مرداد سال ۱۳۳۳ تقریباً ۶۱ سال پیش در تاریخ وقایع طبیعی غرب تهران ثبت شده است. سیلی فراموش ناشدنی که خسارت جانی و مالی زیادی برجای گذاشت. «داود فتحعلی» شورای روستای امامزاده داود(ع) در اینباره میگوید: «در آن زمان در اطراف حرم دخمههای سنگی زیادی وجود داشت. مردم از مسیر فرحزاد با پای پیاده و گاهی با الاغ و قاطر به امامزاده داود(ع) میآمدند و مجمعههای مسی نذر امامزاده میکردند. این نذریها باعث شده بود تا انباری امامزاده پر از ظروف مسی و وسایل دستساز باشد که خوشبختانه هنوز هم بخشی از این آثار باقی مانده و در موزه امامزاده نگهداری میشود. قدیمیهای روستا از سیلی یاد میکنند که تا به حال نظیرش را ندیدیم. راستش آن سال قبل از اینکه در روستای امامزاده داود(ع) سیل بیاید، در روستای فرحزاد سیل آمد. بعد از سیل در فرحزاد حدود ۳۰ تا ۴۰ روز مداوم باران میبارید. سیلهای کوچک و ساده را اهالی کنترل میکردند. ولی در روز ۵ مردادماه آن سال آب از زمین و آسمان میجوشید. قیامتی به پا شده بود. از کوهها و از رودها همه آب بود که موج میزد. رودخانه کن که ازدرهها و کوههای روستای امامزاده داود(ع) نشئت میگیرد در میان اهالی این منطقه به رودخانه «خلک» معروف است. یعنی رودخانه دیوانهای که در روزهایی از سال آب ندارد و کمآب است ولی ناگهان با یک باران تند وتیز طغیان میکند آن سال رودخانه طغیان کرد. این سیل در عرض یک ساعت کل روستا را شست و تعداد زیادی را آب برد. پدربزرگم تعریف میکرد حدود ۶۰ روز دنبال جنازهها میگشتند و آن زمان که پزشکی قانونی نبود هر جنازهای را که پیدا میشد در همان حاشیه رودخانه دفن میکردند. آنقدر جنازهها زیاد بود و زیر آوار سیل مدفون شده بودند که بوی بسیار بدی همه روستا را فرا گرفته بود.»
اردیبهشتماه ۱۳۴۱
- سیل ویرانگر جی
اردیبهشتماه سال ۱۳۴۱، بارانی بیوقفه در تهران بارید و طولی نکشید این باران به سیلی مرگبار تبدیل شد. خرابیها از شمیران آغاز شده بود و خیابانهای زیادی زیر آب رفت، اما خرابیها در جنوب تهران بیشتر از شمال شهر بود. با بارش باران نهر فیروزآباد، رودخانهای خروشان شد و خانوادههای زیادی را بیخانمان کرد. حدود ساعت ۱۰ شب بود که یکی از پلهای نهر فیروزآباد به پل دیگری متصل شد و راه عبور را سد کرد. در اثر همین حادثه آب به کوچههای جوادیه راه یافت و طولی نکشید که صدای شیون و فریاد زن و بچهها در کوچه و در خیابانها رعشهای به جان همه انداخت. این وضع در محلههای جی، کوی مهناز، بریانک، محله امامزاده عبدالله(ع)، خیابان هرمزان و اطراف باغهای مظفر امیری مشهود بود. مردم این محلهها برای جلوگیری از نفوذ آب به داخل خانههایشان، با سنگ و چوب، تخته و گونی، لحاف و تشک و هرچه به دستشان میرسید جلو در خانه خود را سد میکردند که آب وارد خانه نشود، ولی فشار آب بیش از اینها بود. یکی از نقاطی که آسیب فراوانی دید اراضی جی بود. جایی که هرچند تعداد ساختمانهای مسکونی آن محدود بود و بیشتر به باغهای «مظفر امیری» اختصاص داشت، اما ساکنان آن ۲ تا ۳ روز شرایط بسیار سختی را از سر گذراندند. آن دوران، امامزاده عبدالله(ع) یک ساختمان ساده و کوچک داشت و از محوطه کنونیاش هم برای شستوشو و تدفین اموات محله استفاده میکردند. اهالی دلیل آنکه سیل آسیب چندانی به امامزاده وارد نکرده است را باز شدن دهنه قنات قدیمی در حیاط امامزاده میدانند که این قنات موجب شد تا آب به سوی جنوب هدایت و بقعه مبارک را از خطر رانش در امان نگه دارد.
پنجشنبه ۱۴ آذرماه ۱۳۵۳
- مسافران فرودگاه مهرآباد زیرآور ماندند
پنجشنبه ۱۴ آذرماه ۱۳۵۳، یکی از روزهایی بود که در تاریخ منطقه ثبت شده است. برخی از حجاجی که از پروازهای کاروان خود جا مانده بودند، به آنجا آمده بودند. جمعیتی حدود هزار نفر در سالن بودند. ساعت ۱۴ و ۵۰ دقیقه بعدازظهر، ابتدا صدای جرجر تیرآهنها از سقف فرودگاه شنیده شد. مأموران شهربانی و نیز برخی خدمه فریاد زدند: «سقف دارد میریزد، فرار کنید، فرار کنید». مأموران ورودی و خروجیها سریع درها را باز گردند تا جمعیت بگریزند، اما آوار آنقدر سریع فرو ریخت که بسیاری از مردم و کارکنان زیر آوار ماندند. ۱۰۸ تن مصالح ساختمانی و چند تن برف روی آن بهصورت ناگهانی بر سر مسافران، استقبالکنندگان، کارگران و کارمندان فرودگاه فرو ریخت و بسیاری را مدفون کرد. همان زمان محوطه مهرآباد و خیابانهای اطراف بلافاصله بسته و همه پروازهای تهران لغو شدند. عملیات آواربرداری زیر بارش برف تا بعدازظهر جمعه طول کشید و در نهایت ۱۶ جنازه از زیر آوار خارج شد که در بین آنها اتباع آمریکایی، آلمانی، سوئیسی، سوئدی و هلندی هم بودند که قرار بود با پرواز فرانکفورت راهی آلمان غربی شوند. از همان ساعات نخستین، کمیتهای زیر نظر نخست وزیری برای پیگیری مسئولان حادثه دلخراش فرودگاه مهرآباد تشکیل شد و در نهایت، اشتباه معماران و طراحان ساختمان در محاسبات بنا، ترک برداشتن سقف و رخنه برف، زلزلههای مداوم تهران در چند هفته اخیر، عقب نشستن ستونهای ساختمان، پرواز بیش از حد هواپیماهای سنگین و مافوق صوت و عدم توجه به استانداردهای ایمنی بهعنوان دلایل اصلی این فاجعه عنوان شد. همچنین در این سالها به دلیل همسایگی این فرودگاه با ۲ منطقه ۹ و ۲۱، چندین حوادث تلخ و ناگوار سقوط هواپیما در این مناطق رخ داده است.
۱۴ آذرماه سال ۱۳۵۲ بود که سقف سالن انتظار فرودگاه بینالمللی مهرآباد فرو ریخت و عده زیادی از مسافران زیر آوار ماندند. تا پیش از این تاریخ، هیچ نهاد فوریتی برای کمک و انتقال مجروحان به مراکز درمانی وجود نداشت. پس از این حادثه، فوریتهای پزشکی کشور با عنوان «اورژانس» یا «سامانه ۱۲۳» راهاندازی شد، اما بعدها این شماره به ۱۱۵ تغییر پیدا کرد.