همشهری محله - راحلهعبدالحسینی: شاید این روزهای تلخ و سخت کرونایی همراه با چرخاندن چرخ سنگین زندگی فرصتی برای شعرخوانی نگذاشتهباشد اما شعر و ادبیات کهن همیشه ملجأ آسایش و تداعی روزهای امیدبخش است. «یزدان سلحشور» شاعر و نویسنده که تا قبل از تعطیلی کلاسهای حضوری فرهنگسراها، برگزاری کارگاه ادبی فرهنگسرای نیاوران را برعهده داشته، معتقد است: «سختی روزگاری که بر ایران رفته در شاعر حافظ متجلی شده است اما او به ما میگوید کمتر غصه بخوریم و تکرار میکند که غم مخور! » با او درباره تأثیر شعر و ادبیات در زندگی روزمره و اهمیت انجمنهای شعر در مراکز فرهنگی منطقه گفتوگو کردهایم.
مختصر و مفید درباره یزدان سلحشور
«یزدان سلحشور» شاعر، منتقد ادبی و سینمایی و مدرس داستاننویسی است که بهعنوان روزنامهنگار و ویراستار هم فعالیت میکند. از کتابهای او اینهاست: در آینه (نقد شعر نادر نادرپور)؛ خداحافظ یزدان (شعر)؛ تایتانیک در خلیجفارس (شعر)، دارم احتجاب را زنده میکنم (مجموعه داستان). او علاوه بر کسب جایزه شعر کارنامه، 3 دوره، جایزه نوشتار سینمایی انجمن منتقدان سینمایی ایران را آن خود کردهاست. داوری 2 دوره جشنواره شعر فجر و جایزه آلاحمد را نیز برعهده داشتهاست.
شعر و ادبیات چطور میتواند در این روزها که مدام اخبار ناخوش از گوشه و کنار دنیا میشنویم به دادمان برسد یا اصلاً بهتر است بپرسم این روزها چه نیازی به شعر داریم؟
در وضعیت فعلی حال خوش و شعری که حال خوش برایمان بیاورد میخواهیم. چنین شعری از شاعری برمیآید که خودش حال خوش دارد. شاعری که تحت تأثیر مسائل سیاسی و اجتماعی ایران و جهان قرار دارد طبیعی است که چنین شعری نداشته باشد. مگر اینکه سراغ اشعار کهن برویم و همانها را بخوانیم. گرچه با آن اشعار هم مجبوریم گاهی اشک بریزیم. تنها شعری که من میشناسم که مخاطب احساس میکند میتواند غمهایش را فراموش کند، اشعار سهراب سپری در کتابهای «حجم سبز» و «صدای پای آب» است.
اما در شعر کهن هم به آینده روشن و روزگار خوش امیدوار میشویم و میخوانیم که «دائماَ یکسان نباشد حال دوران، غم مخور».
نگاهی به شعر و موسیقی هزار ساله ما نشان میدهد که بر مبنای دردهای ملی ما بیان شده. بنابراین وقتی حافظ میگوید غم مخور، یعنی خیلی درگیر غم هستی. رها کن و اندکی غم مخور. فکر نکنید که آن هم شعر طرب و روزگار خوش است. حافظ هم از غمها میگوید و از قرن هشتم به این سو، آن چیزی که حافظ را محبوب مردم کرده، این هنر روایتگری غم آنهاست.
مخاطبان زیادی تا قبل از این دور هم جمع میشدند و در کارگاههای ادبی و انجمنهای شعرخوانی مراکز فرهنگی منطقه، اشعار حافظ، سعدی و مولانا را میخواندند که در خوش شدن حالشان بیتأثیر نبود. شما نقاط ضعف و قوت این کارگاهها را چطور ارزیابی میکنید؟
مفید بودن این کلاسها به مدرسان و میزان دانش آکادمیک مدرن آنان در حوزه شعر و داستان بستگی داشت. کلاسهایی که بازده و خروجی داشت یعنی مفید بود. فردی بعد از یک سال حضور در این کلاسها، یک کتاب شعر منتشر میکرد و کتابش کاندیدای کتاب سال میشد. در حالی که قبل از آن شاعر یا نویسنده نبود. وقتی این بازدهی را میبینیم یعنی کلاسها و کارگاهها مفید بوده.
روزگار خانهنشینی را چطور میگذرانید؟ کارگاههای شعر و داستان را بهصورت آنلاین برگزار میکنید؟
من چون شیوه اجرای جلسات و نشستهای مجازی را نمیپسندم، نخواستم وارد این حوزه شوم. منتظر هستم تا اوضاع بسامان شود و به شکل حضوری دوباره وارد عرصه شوم. فعلاً مشغول زندگی خودم هستم. به قول حافظ در «خلوت» خودم هستم.
از شهر و محله برای سرودن شعر بهرهمیبرید؟
شاعران از هر موضوعی برای سرودن شعر ایده میگیرند. یکی از عناصر و گزارههای مهم در روایت (چه روایت شعر و چه روایت داستان) مکان است. یعنی مکانی که در آن زندگی و تجربه میکنیم میتواند منبع شعر یا داستان باشد. وقتی میبینیم که شیراز اینقدر در شعر حافظ خوب نشسته و نمود پیدا کرده، به دلیل تجربه زیسته اوست. وقتی میبینیم سعدی این همه در حوزه نظم و نثر، به مکان توجه کرده به خاطر این است که او مکانهای مختلف را اول دیده، بعد درونی کرده و وارد روایت کرده. اگر سفرنامه ناصرخسرو اینقدر مهم است، چون او فوقالعاده به مکان اهمیت میداده. مکان را از سفرنامه ناصرخسرو بگیریم، ساختار هنری این کار فرو میریزد.
تهران به نظر شما مورد پسند شاعران است؟
اگر این سؤال را از مرحوم محمدعلی سپانلو میپرسیدید حتماً جواب مثبت میگرفتید. من هم چون بسیار به او و شعرش علاقه دارم معتقدم تهران بهعنوان یک کلانشهر در دوران مدرن، ایدههای بسیار زیادی برای شاعران دارد.
شعرخوانی در صفحههای مجازی
مراکز فرهنگی با تغییر برنامه خود و فعالیت جدی در فضای مجازی، علاقهمندان به شعرخوانی را فراموش نکردهاند. کارشناسان ادبی با اجرای کلاسهای آنلاین از جمله برنامه «حکایت گلستان» که در صفحه مجازی فرهنگسرای ملل برگزار میشود، مخاطبان را با شعرخوانی همراهی میکنند. مباحث آموزشی، فعالیت کتابخانهها با تولید محتوا در قالب پادکست، کتابهای صوتی، معرفی کتاب تصویری، تهیه کلیپ و فایلهای صوتی و انتشار آنها در اینستاگرام یا آپارات ادامه دارد و خوشبختانه مخاطبان فرهنگسراها توانستهاند ارتباط خوبی در فضای مجازی برقرار کنند. برای بهرهمندی از این برنامهها میتوانید نام فرهنگسرای مورد نظر خود را در اینستاگرام جست وجو کنید. بعد از محلق شدن به صفحه مجازی میتوانید از تولیدات مجازی مورد نظر خود استفاده کنید و پای شعرخوانی کارشناسان بنشینید.
وقتی زاویه دیدمان به زندگی عوض میشود
تا همین چند ماه پیش، قبل از اینکه شیوع کرونا شیوه زندگیمان را عوض کند، کلاسهای حافظخوانی با تعداد زیادی از مخاطبان روزهای پنجشنبه در باغ هنر ایرانی در محله الهیه برگزار میشد تا با مفاهیم ادبی، عرفانی، آرایههای ادبی، وزن و روخوانی شیوای غزلیات حافظ آشنا شوند. «سوگل مشایخی» کارشناس ادبیات و دکترای جامعهشناسی فرهنگی که برگزاری کارگاه حافظخوانی را برعهده داشت معتقد است: «فایده کلی ادبیات و شعر این است که زوایه نگاه ما را تغییر میدهد. انگار که دوربین را بالا برده باشیم. اگر در ترافیک ماندهای، از دوربین بالا به کره زمین و زندگی خودت نگاه میکنی. یعنی اینقدرت را به تو میدهد که در ترافیکباشی اما ذهنت درگیر ترافیک نباشد و عصبانی و خشمگین نشوی. تغییر زاویه نگاه با ادبیات، آدم را صبور میکند. زیرا دغدغهها و رنجهایت این مسائل نیست. وقتی عینکت را عوض کنی همه اتفاقات رنگ دیگری میشود.» حالا که مراکز فرهنگی شعرخوانی را بهصورت آنلاین از طریق صفحات مجازی برگزار میکنند، باز هم باید به جذابیت این برنامهها توجه کنیم: «نحوه برگزاری جلسات شعرخوانی مهم است. اگر شیوه ارائه و رویکرد را عوض کنیم، حتماً این جلسات تکانی میخورد. به پیشنهاد من اول باید موضوعات ادبی را انتخاب کنیم که همه فهم و در حوصله مخاطب باشد و بعد باید آن را طبقهبندی و سپس تدریس کنیم تا برای مخاطب خستهکننده نباشد. نکته دیگر اینکه ضرورت ادبیات در زندگی را مطرح کنیم و از افرادی که در جلسات و کانونها شرکت کردند و تغییری در زندگیشان دادند مثال بزنیم.»