بافت ناحیه یک و ۲ از نظر امنیت برای زنان به نسبت آسیبپذیرتر از سایر بخشهای منطقه است.
طبق مطالعاتی که در حوزه امنیت زنان در منطقه ۷ انجام شده است، در نواحی یک، ۲، ۳، و ۴ مناطقی داریم که آسیبزاترند. در این مطالعات ۱۱ نقطه آسیبزا در منطقه ۷ شناسایی شده که از میان آنها ۵ نقطه مربوط به ناحیه یک، ۴ نقطه مربوط به ناحیه ۲، یک نقطه مربوط به ناحیه ۳ و یک نقطه در محدوده ناحیه ۴ است.
طرح امنیت زنان در ۵ فاز در منطقه ۷ اجرا میشود. فاز اول تشکیل تیم برای اجرای طرح و ارائه آموزشهای لازم بود. در فاز دوم به شناخت و جانمایی فضاهای بیدفاع شهری پرداختیم که ۲۳ مورد فضای بیدفاع شهری احصا شد. برای رفع این مشکلات در فاز بعدی اقداماتی از جمله فنسکشی برخی از نقاط رهاشده، دیوارکشی کنجها و فرورفتگیها، دیوارکشی ورودی ساختمانهای متروکه، هرس شمشادها و گیاهانی که نقاط ناامن ایجاد کرده بودند و نصب چراغ روشنایی در معابر تاریک انجام شد.
مهمترین مسئلهای که در زمینه امنیت زنان مطرح است، فشردگی بافت جمعیتی و در مقابل خلوتی محیط و فضاهای بیدفاع شهری است. هر دوی این موارد میتواند برای زنان آزاردهنده باشد. زمانی که محدودهای خلوت و بدون سکنه و از طرفی ساعتکاری خارج از عرف باشد و خانمی مجبور باشد صبح خیلی زود از منزل خارج شود یا آخر شب به خانه برگردد، بافت خلوت و شلوغ میتواند آسیبرسان باشد. اصلیترین دغدغهای که میتواند برای زنان جامعه امروز در زمینه امنیت وجود داشته باشد، این است که فضاهایی که ممکن است برای این قشر آسیبزا باشد، به بهترین شکل ممکن پوشش داده شود.
در فاز سوم هماهنگیهای لازم با مسئولان ذیربط انجام شد. شهرداری با مؤسسات و نهادهای بسیاری در اینباره تعامل و تبادل نظر دارد. از جمله کلانتری، مراکز بهداشت، شورایاریها، بهزیستی، سمنها، نیکوکاران و نیروهای مردمی. در این فاز با مسئولان این نهادها درباره نحوه همکاری صحبت شد.
اما معتقدیم آموزش همگانی به مردان میتواند اصلیترین بازوی اجرایی در این حوزه باشد. وقتی مردان یاد بگیرند رفتار اجتماعیشان با یک بانو چطور باید باشد، میتواند پیامدهای خوشایندی در جامعه شهری داشته باشد. ما بیشتر در همین زمینه در جامعه شهری کار میکنیم؛ چون بیشتر این اتفاقات در جامعه شهری میافتد. در جامعه روستایی به دلیل اینکه همه با هم آشنا هستند، این اتفاقات کمتر رخ میدهد.
جامعه مدرن شهرنشین ما به سویی میرود که دیگر همسایهها هم همدیگر را نمیشناسند. در دهههای گذشته همسایهها از هم خبر داشتند و اگر زنی تنها در جایی ساکن بود، تمام اهالی محل مراقبت از او را وظیفه خود میدانستند. اما الان اینطور نیست و بسیاری از خانمهایی که تنها زندگی میکنند، از ترس یک جفت کفش مردانه پشت درشان میگذراند و این دردناک است. خانمی که مطلقه یا بیوه است دائم نگران است و دلیلش نبود آگاهی است و همینطور توقعاتی که جامعه ایجاد کرده است. پس نخستین آموزش باید برای مردم باشد. این آموزش باید از طریق مسئولان مرتبط صورت گیرد. یعنی کسانی که کارشناس هستند. بهعنوان مثالسراهای محلهها امنترین فضا برای این آموزشها هستند. سمنها و شورایاریها و نهادهای مردمیهم با برگزاری کلاسهای آموزشی و برنامههای تفریحی میتوانند در این زمینه فعال باشند. نیروی انتظامی هم میتواند در زمینه تأمین امنیت زنان مؤثر باشد، ولی ما نیروی انتظامی را یک نهاد نظارتی میدانیم. نهاد اجرایی خود مردم هستند.