همشهری آنلاین _ معصومه حقجو : حادثهای که ۱۸ سال قبل برایش رخ داد، باعث معلولیتش شد، ولی از ادامه فعالیت هنری ناامیدش نکرد. با اینکه ۷ بار طی همان سالها عملهای جراحی سختی را تجربه کرده، اما همچنان با عشق و پشتکار آثار هنری زیبایی خلق میکند. با وجود خانهنشینی اجباری روحیهاش را حفظ کرده است. دوست ندارد او را خودآموخته بنامند. میگوید «هرچه دارم از لطف خداست». «نیتعلی ارجمند» عضو فدراسیون بینالمللی مخترعان و همچنین انجمن علمی و آفرینشهای هنری معلولان ایران در منطقه ۶ است و جواز ساخت صنایعدستی دارد. در یک غروب پاییزی با صدای گرم و مهربانی که خاصه همه پدربزرگهاست، پای صحبتهایش نشستیم تا از هنرهایش و این روزهای کرونایی بگوید.
در چه زمینهای اثر هنری خلق میکنید و کار هنری را از کجا و چه سنی شروع کردید؟
از کودکی به کارهای هنری و فنی علاقه داشتم. البته شغل اصلی من کانالکشی کولر و تأسیسات بود. در کنار این شغل با استفاده از ورقهای فلزی و ضایعات، ساخت حجمهای گوناگون مفهومی را هم آغاز کرده بودم. سال ۱۳۸۲ با سقوط از ارتفاع ششمتری حین کار، دچار نقص عضو شدم. بعد از عملهای متعدد و طی حدود یک سال توانستم به زندگی برگردم. در حال حاضر به لطف خداوند و حمایتهای خانواده به آفرینش حجمهای فلزی مشغولم. جز مجسمهسازی، در نقاشی و مینیاتور و حتی بازیگری هم فعالیت کردهام.
با توجه به شیوع کرونا برای تهیه مواد اولیه با مشکلی مواجه نشدهاید؟
مثل اغلب مردم با شرایط نامساعد اقتصادی دست و پنجه نرم میکنم. برای تهیه ورق فلزی که تا همین چند روز قبل ۴۵۰ تومان بود، باید امروز ۴۸۰ تومان بپردازم. چرا باید طی مدت کوتاهی قیمتها تا این حد نوسان داشته باشد؟ این گرانیها واقعاً آزاردهنده است. لوازم اولیه برای نقاشی، فقط بوم و رنگ است، ولی برای ساخت حجمهای فلزی و تهیه ضایعات باید به گاراژها و مکانیکیها سر بزنم. بهعنوان مثال، برای ساخت یک مجسمه سگ ۳۳ کیلویی به مکانهای مختلفی سر زدم تا قطعات مورد نیاز را برای حجمی که مدنظرم بود، تهیه کنم. قطعاتی را که برای ساخت نیاز دارم با ماشین به کارگاهی که در چهاردانگه دارم، میبرم. به قول شاعر، «زندگی عشق، عجب زندگی است / زنده که عاشق نبود، زنده نیست. من از ۵ صبح با عشق به کار بیدار میشوم. کار کردن با فلزات کار بسیار سختی است، ولی علاقهای که به این هنر دارم، سختی راه را بر من هموار میکند.
تاکنون نهاد یا شخص خاصی هم از شما حمایت کرده؟
در این ۱۸ سال معلولیت، نهادی نبوده که آنطور که باید و شاید از امثال من حمایت کند. حتی با وجود برگزاری نمایشگاه، تا قبل از شیوع کرونا هم کسی بهعنوان حامی مالی پیشقدم نشد. هنرمند معلولی را میشناسم که دو دست ندارد ولی با دهان، نقاشیهای زیبایی میکشد و متأسفانه کسی خبری از هنر او ندارد. از نظر من برای برخی افراد، معلولیت، محدودیت است چون زندگیشان به سختی میگذرد.
نمایشگاه هم برپا کردهاید؟ استقبال چطور بوده است؟
قبلاً بیشتر در نمایشگاههایی که در خانه هنرمندان برگزار میشد شرکت میکردم. گاهی هم در برج میلاد یا شهرستانها نمایشگاه گروهی داشتیم، ولی متأسفانه از ۲ سال قبل تاکنون در هیچ نمایشگاهی شرکت نکردهام چون هزینه رفتوآمد و شرکت در این نمایشگاهها برای اکثر معلولان همچون من، با توجه به فروش اندک، صرفه اقتصادی ندارد. افرادی که برای دیدن آثار ما میآیند فقط تماشاگرند. البته غصه این اتفاقات را نمیخورم. به قول شاعر «چرا غم میخوری از بهر مُردن / مگر آنان که غم خوردند نمردند». چرا باید غمگین باشیم؟ ما تا آخرین نفس باید محکم بایستیم. ناامیدی بدترین درد بشریت است.
حالا که با شیوع کرونا امکان برپایی نمایشگاه وجود ندارد، آثارتان را چطور عرضه میکنید؟
اکثر آثارم را در اختیار آقای منصور برجیان، مدیرعامل انجمن علمی و آفرینشهای هنری معلولان ایران، که مثل من معلول هستند، قرار میدهم و طبق سفارشی که از ایشان میگیرم، اثر هنری خلق میکنم.
در حال حاضر اثری در دست تولید دارید؟
بله. یک چکمه فلزی از ضایعات هم بهتازگی ساختهام که سفارش یکی از دوستان هنرمند معلولم بود.
تاکنون از فضای مجازی برای فروش استفاده کردهاید؟
کم و بیش در اینستاگرام فعال بودم و چند اثرم از این طریق به فروش رفت. طی سالهای ۷۵ تا ۷۷ آثار من از طریق فردی در شهریار بهعنوان صنایعدستی به خارج از کشور هم فرستاده شد که با استقبال خوبی مواجه بود.
شهرداری از این آثار برای زیباسازی شهری استفاده کرده است؟
بله. من چندین کار بزرگ دارم که در محیط شهری استفاده شده است. یکی از این آثار دوچرخهای است که هدفم از ساختش، ترویج فرهنگ استفاده از دوچرخه برای از بین رفتن آلودگی هوا و کمتر شدن تصادف خودروها بوده است. این دوچرخه فلزی در بزرگراه تهرانـ کرج، روبهروی کارخانه بهنوش نصب شده است. اثر دیگرم فانوس یا همان چراغ انگلیسی یا چراغ دستی است که با ۴متر ارتفاع در بلوار بهشت زهرا(س) نصب شده است. در زمان کودکیام از این چراغها استفاده میشد. چند لکلک و مرغابی و فلامینگو هم در پارک نرگس تهرانسر نصب شده است که بزرگترین فلامینگو ۳متر و نیم ارتفاع دارد. ۳ ماهی فلزی هم در شهرک استقلال در منطقه ۹ نصب شد که بزرگترین ماهی ارتفاع چهارمتری دارد.
چه انتظاری از شهرداری و نهادهای مربوطه دارید؟ به نظر شما چگونه میتوانند به معلولان کمک کنند؟
حدود ۹ ماه از شیوع کرونا میگذرد و وضعیت اقتصادی مردم عادی مناسب نیست، چه برسد به افرادی مثل من که حداقل درآمد را داریم. کاش برای معلولان ویلچری یا نابینا شرایط کمی مناسب شود. افرادی همچون من به علت معلولیتی که داریم، بیشتر از سایر اقشار، نیازمند حمایت هستیم. انتظار داریم مسـئولان در این روزهـا ما را زیر چتر حمایت خود قرار دهند تا کمی از فشار باری که بر دوش میکشیم، کاسته شود. برپایی نمایشگاه مجازی از آثار، حداقل امکان دیده شدن آنها را فراهم میکند.