روزنامه زوددویچه سایتونگ گزارش داد، با وجودی که ایرلندیها نمایش او را خراب کردند، دولتهای اروپایی متمایل به رییسی قدرتمند هستند که بتواند اعتماد شهروندان را بازیابد.
این همان چیزی بود که مدتهاست فرانسویها در فکرش بودند. اسلوونیاییها کارهای مقدماتی اجرای عملی معاهده اصلاحی اروپا را انجام دادند و اکنون در حال سپری کردن دوشنبه پایانی ریاستشان هستند.
بدین ترتیب اتحادیه اروپا با رهبری فرانسه تا اول ژانویه 2009 با ساز و برگی جدید سراغ چالشهای جهانی میرود.
چه با دوختن قبای تازه برای سمتهای جدید و چه با ایجاد حوزههای خارجی اروپایی، پاریس باید اوضاع کنونی پس از نه گفتن ایرلندیها را مدیریت بحران کند.
تجربه نشان میدهد چنین چیزی به بهای هزینه کردن نیروی سیاسی بسیاری حاصل میشود. سارکوزی اولین نفری نخواهد بود که بدین شیوه طرحهای بلندپروازانه خود را برای ریاست بر اتحادیه اروپا تدوین خواهد کرد. با این حال دیپلماتهای ارشد مخالف کسانی هستند که معتقدند سارکوزی همچنان پروژههای جاهطلبانهای همچون سیاست حفاظت در برابر تغییرات جوی و انرژی یا سیاستهای مهاجرتی، اجتماعی و امنیتی را میتواند به واقعیت تبدیل کند. بر خلاف این، برای نمونه در برلین گفته میشود «این اوضاع سخت، میتواند یک فرصت باشد.»
گفته میشود به خاطر شکست کنونی و احتمالا دایمی تلاشها برای اصلاحات اروپایی «همه به سوی هم جذب شوند.» همه آنهایی که موافق پیمان لیسبون هم نباشند، تصریح کردهاند که اتحادیه اروپا باید نشان دهد در بحران هم برای شهروندانش اقدام خواهد کرد. از این رو کسی مثل سارکوزی که همواره حرکتی رو به جلو داشته و گویا شعار زندگیاش "تصمیمگرفتن و اقدام کردن" است، فرد مناسبی به نظر میآید.
در اجلاس اخیر سران اتحادیه اروپا او اولین نشانه را ارسال کرد. در حالی که آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان در بهترین وضعیت قایل به وجود فرصتی میان مدت و بلندمدت برای تاثیرگذاری بر افزایش فزاینده قیمتهای مواد غذایی و سوختی است، سارکوزی قصد دارد شهروندان اروپایی را در کوتاهمدت زیر چتر حمایتی بگیرد. در این مسیر او قطعا تظاهرات خشمگینانه ماهیگیران، کشاورزان و رانندگان کامیون را از یاد نبرده است.
فقط تعداد اندکی هستند که با استدلال سارکوزی در این خصوص مخالفند که بعید است بتوان اعتماد شهروندان را با قول اتخاذ «تدابیر دارای اثرات بلندمدت» دوباره جلب کرد. «نه» ایرلندیها نقشه راه فرانسویها را در هم ریخته است، اما آمادگی دیگر اعضای اتحادیه اروپا برای آنکه از آقای کاخ الیزه پیروی کنند، افزایش یافته است.
او کسی است که اکنون برای مثال فشار میآورد اتحادیه اروپا تا پایان سال بر سر بیانیههای سیاسی اجتماعی متعدد به توافق برسد تا این تلقی را از بین ببرد که اتحادیه اروپا صرفا باشگاهی اقتصادی و عاملی برای جهانی سازی است.
طبعا پاریس باید در طول دوره ریاستش اثرگذاری مستقیمی بر دوبلین داشته باشد. اما همانگونه که در حاشیه اجلاس 10 روز پیش سران اروپا برگزار شد، «ما مجاز به اعمال فشار زیاد بر ایرلند نیستیم.» در حالی که انتظار میرود با توجه به اشارات ملموس دولت ایرلند، اواسط ماه اکتبر این بحران رفع شود، اما سارکوزی باید از یک سو با برایان کوئن، همکار ایرلندی خود همراهی کند و از دیگر سو برای دیگر اعضای اتحادیه اروپا توضیح دهد ایرلندیها تا چه اندازه حسن نیت دارند.
او با این حال باید پیش از هر چیز مراقب آن باشد که ایرلندیها به یک سرمشق تبدیل نشوند، زیرا در این صورت واقعا پیمان لیسبون به پایان خود رسیده است. بدین ترتیب او باید در خط مقدم، چک را از نپیوستن به این پیمان بازدارد. سارکوزی در اجلاس 10 روز پیش نشان داد چگونه این کار را خواهد کرد. او هزینه این شکست را «پایان گسترش» اتحادیه اروپا اعلام کرد.
برای چک یا لهستان این یک فاجعه سیاسی خواهد بود. دونالد تاسک، نخستوزیر لهستان از پراگ خواسته است مسیر لیسبون را ترک نکند.
از آنجا که آلمانها هم سارکوزی را در این موضوع مورد حمایت قرار میدهند، تهدید به جلوگیری از گسترش اتحادیه اروپا احتمالا اثرگذار خواهد بود.