همشهری آنلاین _ فاطمه عسگرینیا: تخریب کلیسای «ادونتیستها» در منطقه ۱۲، دوباره موج نگرانیها را به جان دوستداران تاریخ و هویت تهران انداخت؛ شهری که زیر پوست مدرنیته و برجهای سر به فلککشیدهاش بافتهای تاریخی باارزشی دارد. بناهایی که رجبهرج هر کدامشان قصههایی برای روایت دارند و وقتی خبر تخریب هرکدام به گوش میرسد، گویا صفحهای از کتاب تاریخ و هویت تهران کنده میشود. در این گزارش، ضمن مرور اتفاقاتی که برای برخی از این بناها در پهنه مرکز رخ داده، وضعیت اسفبار چند بنای تاریخی دیگر را هم بررسی کردهایم.
بعد از انتشار خبر تخریب کلیسای ادونتیستها در منطقه ۱۲، کافی بود تا خبر تخریب آرامگاه «ملکالمتکلمین» و تبدیل آن به پارکینگ بیمارستان لقمان، شوک بزرگی دیگری به دوستداران تاریخ و هویت تهران وارد کند. حساسیتها روی این بنا از وقتی تشدید شد که تلاش جویندگان مجسمه یادبود ملکالمتکلمین راه به جایی نبرد و مسئولان فرهنگی شهر کوشیدند تا اجازه ندهند سرنوشت مجسمه برای مقبره آزادیخواهان مشروطه هم تکرار شود. بعد از انتشار خبر تخریب دیوار مشترک میان بیمارستان لقمان و مقبره ملکالمتکلمین، ضمن تهیه گزارش از وضعیت فعلی این آرامگاه، موضوع را از طرف مسئولان امر هم دنبال کردیم.
مقبره ملکالمتکلمین در خیابان مخصوص، انتهای کوچه شهید ابراهیمی، جنب بیمارستان لقمان واقع شده است. قبل از اینکه عملیات مرمت و بهسازی بنا در سال ۹۷ از سوی اداره زیباسازی شهر تهران آغاز شود، اینجا، بعد از اجرای طرح توسعه بیمارستان و گودبرداری آن، تخریب و به محلی متروکه تبدیل شد تا خیلی آسان به پناهگاه معتادان متجاهر تغییر ماهیت دهد. از سال ۹۷ که شورایشهر پنجم نگاه ویژهای به احیای این بنای تاریخی کرد، قرار شد اداره زیباسازی با مشارکت شهرداری منطقه ۱۱ به مرمت آن اقدام کند، حتی بیمارستان لقمان هم پای کارآمد. «نادر بابالار» مدیر امور اداری مرکز پزشکی، آموزشی و درمانی بیمارستان لقمان، با اشاره به همکاری و تعامل بیمارستان لقمان با مجریان طرح مرمت این بنا میگوید: «از ابتدای اجرای پروژه مرمت و نگهداری مقبره سران مشروطه توسط سازمان زیباسازی شهرداری تهران، شورایشهر و شهرداری منطقه ۱۱ برای به ثمر رسیدن آن همکاری و مشارکت مستمر داشتهاند.
مسئولان بیمارستان لقمان میگویند نه تنها به حریم این آرامگاه بهعنوان یکی از بناهای باارزش تعرضی نمیکنند، بلکه با حفاظت فیزیکی و حراست دائمی از آن بهصورت شبانهروزی از بروز آسیبهای احتمالی توسط افراد ناآگاه هم جلوگیری میکنند. بابالار معتقد است: «توقف یکساله پروژه مرمت و بهسازی مقبره مشروطهخواهان عامل اصلی این شایعات است، اما با وجود این وقفه هیچتصمیمی برای ایجاد پارکینگ وجود ندارد و بیمارستان موظف به همکاری با شهرداری برای مراقبت و حفظ این فضای تاریخی است.» او اطمینان میدهد: «هرگونه تغییر کاربری و تبدیل این مکان به پارکینگ تکذیب میشود و به هیچوجه قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد.»
- سایه انهدام بر سر ساختمان کفش ملی
درست است مقبره ملکالمتکلمین این روزها در سایه توجه اعضای شورایشهر و همراهی مسئولان بیمارستان لقمان از تخریب کامل و نابودی گریخت، اما تعداد بناهایی که این روزها در مرکز شهر چشمانتظار مرمت و ا حیا هستند، کم نیستند. از جمله این بناهای ارزشمند ساختمان کفش ملی است در ضلع شمال غربی میدان قیام. یک سده از عمرش میگذرد و هر روز بخشی از دیوارهای سست و قدیمیاش فرومیریزد. هرچند نفسهای آخر را میکشد، اما چشم به راه است، مگر مرمت شود. شهرداری منطقه ۱۲ بارها و بارها خواستار مجوز ورود شهرداری به حوزه مرمت این بنا شده، اما تا به حال راه به جایی نبرده است.
«علیمحمد سعادتی» شهردار منطقه ۱۲ میگوید: «این ساختمان جزو نخستین فروشگاههای کفش ملی تهران است و باید حفظ شود. صاحبان کفش ملی اگر به فکر شهر نیستید، به فکر برند خود باشند که بسیاری از همنسلهای ما و پیش از ما با آن خاطراتی دارند.» او که این روزها مرمت بناهای قدیمی و ارزشمند تاریخی را با کمک معماران مجرب در منطقه بهعنوان یکی از اولویتهایکاری شهرداری منطقه ۱۲ قرار داده، معتقد است: «اگر ساختمانهای اینچنینی مقاومسازی نشوند باید شاهد تخریب تکتک آنها باشیم.» ناقوس مرگ برای ساختمان کفش ملی خیلی وقت است که به صدا درآمده؛ بنایی که میشد به موزه کفش تهران تبدیل شود، اما حالا تنها چیزی که از آن به چشم میآید، ساختمانی متروکه است، همراه با ترسی وحشتناک که به جان عابران و ماشینسواران این ضلع از میدان قیام افتاده است.
از سال ۹۷ تا امروز که صحبت از مرمت و ایمنسازی جدی این بنا بود، مدتی اختلاف بین مالکان، مستأجر و سرقفلیداران و مسائل حقوقی باعث تأخیر در ایمنسازی آن شد، اما انگار این دعواها تمامی ندارد. ناگفته نماند که ساختمان کفش ملی در این راسته تنها بنای به یادگارمانده از دوره صفوی و قاجاری نیست که در حال فروریختن است، بلکه در راستهای که این بنا قرار دارد، میتوان حجم انبوهی از معماری بهیادگارمانده از این ۲ عصر تاریخی را دید که هیچکدام حال و روز خوشی ندارد. یکی میگوید خط ۷ مترو تیشه به ریشه این بافت تاریخی زد، یکی میگوید بیتوجهی مسئولان. علت هرچه هست، امروز ما را مرثیهخوان این بناها کرده است.
«علیمحمد سعادتی» با اشاره به قراردادن تیرهای عمودی اطراف این بنا میگوید: «این ساختمان در محل پررفت و آمدی است و حائل قرار دادن تیرهای آهنی برای ایمنسازی است تا از ایجاد صدمات مالی و جانی جلوگیری کنیم.» منطقه ۱۲ برای ساماندهی وضعیت این ملک مکاتبات زیادی را با مالکان آن انجام دادهاند، اما این مکاتبات تا به امروز راه به جایی نبرده است. شهردار منطقه ۱۲ نگران است که شروع بارشها در اواخر پاییز و زمستان وضعیت این بنا را بحرانیتر کند.
- تلاش شهرداری برای حفظ خانه های تاریخی
مجموعه باغ و خانه امیراقتدار در چهارراه عزیزخان (خیابان حافظ فعلی) قرار داشت. معبر شمالی آن به یاد امیر، خیابان امیری و معبر جنوبی نیز به نام اقتدار نامگذاری شد که هنوز هر دو نام بر گذرها باقی مانده است. قسمت فضای سبز و باغ این عمارت در دوران پهلوی دوم تبدیل به ساختمان بهداری ارتش شد و بخشی کوچکی از شرق این باغـ عمارت بزرگ، تبدیل به چاپخانه بانک تهران شد. تمامی عمارتها در سامانه طرح تفضیلی شهردای تهران بهعنوان ساختمان تاریخی مشخص شدهاند، اما در سالهای گذشته همه آنها، غیر از یکی، تخریب شده و تنها بخش باقیمانده که عمارت شمالی بود و دومین پسر امیراقتدار، سرلشکر محمدولی انصاری، در آن اسکان داشت، بهزودی با رأی دیوان تخریب خواهد شد.
باغ بزرگ امیراقتدار که در دوران پهلوی دوم انبار بهداری ارتش شده بود در سالهای گذشته تبدیل به بازار موبایل ایرانیان شد و میگویند مالکیت هر ۲ عمارت تخریبشده نیز در اختیار بازار موبایل است و در حال حاضر محل دپوی ضایعات این بازار شده است!
شهرداری منطقه ۱۱ مدتهاست در تعامل با مالکان ملک باقیمانده از امیراقتدار میکوشند تا این بنای ارزشمند را حفظ کنند. شهردار منطقه ۱۱ تهران با اشاره به اینکه هنوز تقاضایی برای صدور پروانه ساختمانی انجام نشده است، میگوید: «اما با این حال وقتی که حکم تخریب این عمارت مطرح شد، شهرداری ناحیه و منطقه از مالک دعوت کردند تا درباره حفظ و نگهداری این مجموعه مذاکراتی انجام شود و امیدواریم این مذاکرات به جمعبندی نهایی برسد.»
«نصراللهآبادیان» اضافه میکند: «با توجه به رأی دیوان عدالت اداری، شهرداری منطقه موظف است برای صدور پروانه اقدام کند. ضمن اینکه در سال ۱۳۹۴ که از سازمان میراث فرهنگی استعلام شده بود، این سازمان اعلام کرد که با توجه به ارزش ساختمان، تخریب و نوسازی آن مقدور نیست، اما مالک به دیوان عدالت اداری شکایت و دیوان براساس آن، رأی صادر کرده که با توجه به اینکه مالکان از حقوق مالکانه برخوردار هستند لذا صدور پروانه الزامی است. علاوه بر این، اگر آرای دیوان عدالت اداری انجام نشود، تخلف محسوب میشود. با این همه اما پیگیر هستیم تا مالک را به مذاکره دعوت کنیم و بعد از تشکیل جلسات، امیدواریم به نتایج خوبی درباره حفظ این عمارت تاریخی برسیم.»
به گفته شهردار منطقه ۱۱، مکانی که این عمارت در آن واقع شده، قابلیت تبدیل شدن به مجموع تجاری را دارد و با توجه به همین موضوع، قرار است به مالک پیشنهاد شود که با هدف حفظ مشاغلی که مدنظر و مورد تأیید میراث فرهنگی است، از جمله فروشگاههای صنایعدستی و سایر مشاغل این چنینی، اقدام کند.
- داستان اسلامیه
یکی دیگر از بناهای زیبا و ارزشمند تاریخی در خیابان سپهسالار قرار دارد. ساختمانی که به بنای اسلامیه شهرت دارد و از یادگارهای بهجامانده از دوره قاجار است. هرچند شهرداری منطقه ۱۲ میکوشد این بنای زیبا را حفظ و مرمت کند، اما سازمان میراث فرهنگی در نامهای خطاب به شهرداری منطقه اعلام کرده بنای مزبور هیچنوع ارزش تاریخی ندارد و صدور مجوز تخریب و نوسازی ملک برابر ضوابط طرح تفصیلی بدون مانع است. «محمد ابراهیمی» کارشناس بناهای تاریخی، میگوید: «این ملک به واسطه موقعیت استقرار و معماری منحصربهفرد، همواره مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی بوده و است و میتواند به موزهای فرهنگی و اجتماعی تبدیل شود. ما در خیابان صف موقعیت ویژهای داریم و باید اولویتمان حفظ بناهای تاریخی این محدوده باشد؛ جایی که مردم فارغ از هرگونه سر و صدای اتومبیل و تردد وسایل نقلیه میتوانند با خیال آسوده قدم بزنند.»
او ادامه میدهد: «متأسفانه تعداد بناهای باارزش موجود در این خیابان کم نیستند، اما هرکدام به نوعی مورد بیمهری قرار گرفتهاند.»
- آگاهی و عمارت کلاهفرنگی
عمارت کلاهفرنگی در آگاهی شاپور بنای ارزشمند دیگری است که هر روز وعده مرمت میشنود و چشم به راه میماند، اما از حرف تا عمل گویا فاصله زیادی است. عمارت کلاهفرنگی را شاید حضوری ندیده باشید، اما حتماً وقتی پای سریال «سلطان و شبان» نشسته بودهاید، آن را با تمام جزئیاتش دیدهاید؛ همان کاخ سلطان است. قدمت این بنا به دوره اول پهلوی برمیگردد و اکنون وسط حیاط سرسبز آگاهی شاپور جای دارد. یادگار قاجارهاست، اما باوجود همه زیباییهایی که دارد این روزها صدای ریزشگاه و بیگاه دیوارهایش رعشه به اندامش انداخته است. بخش زیادی از گچ سقفها ریخته و تارهای عنکبوت زیور این روزهای این عمارت است و از نمای زیبای ضلع جنوبی دیگر خبری نیست. پای قصههای این عمارت کهنه که بنشینیم برایمان تاریخ شکلگیری ارتش نوین را روایت میکند، از رضا شاه میگوید که آن را تبدیل به پادگان شاپور کرد و بعدها بهترتیب به ژاندارمری شاپور و امروز به مرکز آگاهی شاپور تبدیل شده است.
سال ۹۷ بود که شهردار وقت به همراه تنی چند از اعضای شورایشهر پایتخت سری به آگاهی شاپور زدند. شهرداری وعده مرمت ساختمان کلاهفرنگی و تبدیل آن را به موزه پلیس داد. هرچند این موضوع مورد استقبال پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت، اما تأمین نشدن اعتبارات لازم حالا دل خوشی برای پلیس باقی نگذاشته است. سردار «حسین رحیمی» رئیس پلیس پایتخت، که در جمع خبرنگاران اعلام کرده بود: «با این پیشنهاد مخالفتی نداریم؛ چون علاوه بر عمارت کلاهفرنگی، سردر پلیس آگاهی نیز از بناهای تاریخی است و برای ماندگاری این میراث گرانبها باید فکر جدی شود. از همین رو ما نه تنها با این پیشنهاد مخالفت نداریم، بلکه از آن استقبال هم میکنیم. حالا پلیس آگاهی تهران در تأمین اعتبار ۱۰ میلیارد تومانی ناتوان است اگر شهرداری پایتخت برای نگهداری و مرمت عمارت کلاهفرنگی وارد میدان نشود، ادامه عملیات مرمت این بنا امکانپذیر نیست.»
- دفترخانه صدساله تهران در آتش سوخت
تیرماه ۹۸ بود که خبر آتشسوزی میدان حسنآباد در رسانهها منتشر شد. در لحظه انتشار خبر کسی باورش نمیشد آتش قدیمیترین دفترخانه اسناد رسمی تهران را طعمه خود قرار داده باشد؛ مرکزی که بخشی از تاریخ معاصر ایران را در خود نگه میداشت. دفترخانه شماره ۳۹ از سال ۱۳۰۹ تاکنون در حال فعالیت است و در ابتدا دفترخانه شماره یک بوده، زیرا نخستین دفتر ثبت اسناد رسمی است که در تهران فعالیتش را آغاز کرده است، اما از زمانی که ری و شمیرانات هم به تهران اضافه شدند به دفترخانه شماره ۳۹ تغییر نام داد. اینها را «علی پناهی» مسئول دفترخانه ۳۹، میگوید و ادامه میدهد: «به دلیل نزدیکی این دفترخانه با ساختمان نخستوزیری و دیگر ساختمانهای مهم آن زمان، بسیاری از معاملات و سندهای مهم در این دفترخانه به ثبت رسیدهاند.
ضمن اینکه دکتر مصدق با آقای حسن عنایت که در آن دوران سردفتردار دفترخانه شماره یک بود، باجناق بودند و همین، عاملی بود تا تمام اسناد خود را در این دفترخانه ثبت کند. آقای عنایت سردفتر اول دفترخانه رابطه خویشاوندی نزدیکی با دکتر مصدق، نخستوزیر وقت، و دکتر متیندفتری، وزیر دادگستری، داشتند.»
دفترخانه که سوخت وصیتنامه دکتر محمد مصدق هم از بین رفت؛ وصیتنامهای که در همین دفترخانه تنظیم شده بود. وصیتنامه مصدق که هیچ، حتی اسناد مربوط به آیتالله ابوالقاسم کاشانی هم بهعنوان متولی مسجد شاه قدیم در این آتش دود شد و رفت. دفترخانه که آتش گرفت، دورهمی مفصلی از مسئولان میراث فرهنگی و... و. برای آه کشیدن پای این بنای تاریخی شکل گرفت، اما نوش دارو بعد از مرگ سهراب را چه سود!