همشهری آنلاین - سمیرا باباجانپور: چهره، چشمان درشت و گیرا و منحصربهفردش در تیزرهایی که بازی میکرد، چشمگیر بود. همین شاخصه سبب شد تا بیشتر در زمینه طنز به فعالیت بپردازد و پس از مدت کوتاهی به چهره تبلیغاتی تلویزیون ایران تبدیل شود. البته در آن دوره، قانونی وجود داشت که بازیگران سینما و تلویزیون نمیتوانستند در آگهیهای تبلیغاتی بازی کنند و همچنین برعکس. برای همین «اکبر عسگری» بازیگری در تبلیغات را انتخاب کرد و بازیگری در سینما و تلویزیون را بهطور کامل کنار گذاشت. عسکری تا به امروز بیش از ۷۵۰ آگهی تبلیغاتی بازی کرده است که به گفته خودش این یک رکورد دست نیافتنی برای بازیگری در آگهی تبلیغاتی است.
این هممحلهای بازیگر ما با اینکه این روزها کم کار شده اما برای مخاطبان تلویزیون چهره شناخته شدهای است. او از دنیای متفاوت بازیگری و آژانسهای تبلیغاتی سخن میگوید که این حرفه را به انحصار خود درآوردهاند. اکبری که متولد محله «میانده» کن است، علاقه زیادی به این محله دارد و بر این باور است که کن، گنجی گرانبها برای تهران است که از دست سوداگران و زمینخواران در امان مانده است.
نمایشهای مدرسه را به خوبی به یاد دارد. همکلاسی «کامبیز دیرباز» بود و بیشتر نمایشهای مدرسه را با هم اجرا میکردند. در هنرستان، رشته برق میخواندند، اما علاقهشان بازیگری و هنر نمایش بود. برای همین، دیرباز به سمت هنر و نمایش رفت و عسگری هم به کلاسهای بازیگری مرحوم «رضا ژیان» راه پیدا کرد. اکبر عسگری روایت روزهایی را که حرفه بازیگری را آغاز کرده است اینگونه بیان میکند: «در کلاس استادان بزرگی شرکت کردم و به گفته آنها استعداد بازیگری داشتم و بسیار زود جذب کار شدم. همان ابتدا چند سریال تلویزیونی کار کردم. همان دوره به پیشنهاد دستیار کارگردان سریال «قصههای شهرک» در آگهی بازرگانی تلویزیون بازی کردم. نخستین کارم زیاد دیده نشد اما ۷ ماه بعد با پخش کار دومم در تلویزیون، مخاطبان، بسیار استقبال کردند و همین سرآغاز حضور حرفهای من در این رشته از بازیگری شد.» نوع کار او با طنز متفاوتی همراه است که آگهی تبلیغاتی را جذاب و دیدنی میکند.
او در اینباره میگوید: «من و بازیگران تبلیغاتی که از حرفه بازیگری وارد این رشته شدیم، توانایی خوبی در اجرا داریم. این تنوع شخصیت را از همان کلاسهای مرحوم رضا ژیان یاد گرفتهام. آن روزها نه تنها بازیگران بلکه کارگردانهای تبلیغات تلویزیونی از کارگردانهای معروفی بودند که توانایی خاصی در خلق آگهیهای متنوع و دیدنی داشتند.»
- آدمهایی با لباسهای سفید و لبخندهای مصنوعی
عسگری از آگهیهای تکراری این روزهای تلویزیون و لوکیشنهای مصنوعی و غیرواقعی با عرف جامعه گله میکند و میگوید: «این روزها آگهی تلویزیونی پیشرفت زیادی کرده است. اما این پیشرفت خیلی هم به تنوع در کار و خلاقیت کمک نکرده است. پشت هر تبلیغی یک گروه ایدهپرداز وجود دارد. هر آژانس تبلیغاتی یک گروه ایدهپردازی را دارد. اما این گروه به نوعی کار را انحصاری کردهاند. برای همین همه تبلیغات تلویزیونی شبیه هم شدهاند. خانههای یک شکل، لباسهای سفید و رنگارنگ و لبخند مصنوعی بازیگر، ماندگاری اثر تبلیغاتی را کم کرده است.»
- انحصار تبلیغات تلویزیونی
او بر این باور است ماندگاری یک اثر به قدرت فکر و ایدهای است که پشت آن وجود دارد. عسگری میگوید: «۸سالی میشود که شرکتهای حرفهای تبلیغاتی آمدهاند. در گذشته، دفترهای کوچکی فعال بودند که کارگردانهای فیلم و سریال، آگهی آن را مدیریت میکردند. من تجربه کارهای زیادی با کارگردانهای معروفی همچون «رامبد جوان» و «مسعود شاهمحمدی» دارم. اما این روزها کار، انحصاری شدهاست. ۶ آژانس بزرگ انحصار آگهی را به دست گرفتهاند. خودشان ایده میدهند، آگهی را میسازند و حق پخش را هم برعهده دارند. ۱۰ نفر همه کار را انجام میدهند.
در حقیقت، خلاقیت و تنوع را کمتر میبینیم. با اینکه بخش بازرگانی تلویزیون به سادگی کار و دوری از تبلیغ تجملگرایی تأیید میکند، گویا گوش شنوایی وجود ندارد و زندگیای که در این آگهیها نشان داده میشود با دنیای واقعی مردم جامعه هماهنگی ندارد. بارها شهروندان درباره این آگهیها با من صحبت کردهاند، برای مثال، شهروندی گله میکرد که چرا یک بچه کوچک باید روغننباتی تبلیغ کند؟ مگر میشود بچه دغدغه نوع و برند روغننباتی داشته باشد؟ و نمونههای بیشمار دیگری که بارها در این تبلیغات میبینیم.»
- کارگردانهای خوب آگهی خانهنشین شده اند
«کارگردانهای خوب آگهی، خانهنشین شدهاند.» عسگری این جمله را بارها تکرار میکند و ادامه میدهد: «جوانگرایی در این حرفه خوب است اما بیشتر دانشجوهایی هستند که در خارج از کشور درس خواندهاند و وارد کار شدهاند. این جوانگرایی خوب است ولی انحصاری کردن این حرفه، اصلاً خوب نیست. این رشته دیگر کار حرفهایام نیست. اما بهعنوان کاربلد این حرفه و تواناییام دستمزد بالایی دارم. اما چون بیشترکارگردانها تلاش دارند چندان هزینه نکنند، بیشتر شخصیتهایی که شما در آگهی تلویزیونی میبینید، از جوانهای علاقهمند به بازیگری انتخاب میشوند که دستمزدی هم دریافت نمیکنند.» او درباره کم کاریاش در تبلیغات تلویزیون میگوید: «تا ۱۵ سال پیش این کار حرفه من بود. در روز ۲ تا ۳ کار انجام میدادم. اکنون وضعیت آگهیها چندان تعریفی ندارد. آگهی به اوضاع اقتصادی ربط دارد. اقتصاد هرچه پویاتر وقویتر باشد، آگهی نیز بیشتر است.»
- هزینه ۵ میلیاردی یک آگهی ساده چند ثانیهای
حرفه تبلیغات بهویژه تبلیغات تلویزیونی، حرفه پر درآمدی است. اکبر عسگری درباره هزینه ساخت یک آگهی ساده میگوید: «درگذشته، ساخت یک آگهی تلویزیونی، در نهایت ۱۵ میلیون تومان هزینه بر میداشت. اما اکنون یک آگهی ساده را با ۴۰۰ میلیون تومان میسازند. این شرکتهای انحصاری اغلب هزینه ساخت را از مشتری نمیگیرند. به مدیران شرکتها میگویند مجانی برایتان آگهی میسازیم ولی حق پخش باید برعهده ما باشد. این حق پخش بسیار سودآور است. یک آگهی معمولی ۱۵ ثانیهای که روزی یکبار برای یک ماه در تلویزیون پخش شود، حداقل ۴ تا ۵ میلیارد تومان هزینهاش میشود.»
- خانههای کن، دکور جذاب برای فیلمهای تاریخی
عسگری این روزها در محله «صادقیه» زندگی میکند اما ساعتهای زیادی را در خانه کوچک باغ خانوادگیشان در محله «کن» میگذراند. او از خانه بزرگ پدریاش در محله میانده کن یاد میکند که قدمتی بیش از ۳۰۰ سال دارد و به قولی یکی از قدیمیترین خانههای محله کن است. عسگری میگوید: «خانههای محله کن قابلیت زیادی برای لوکیشن فیلمهای تاریخی و قدیمی دارند. یک دکور واقعی و جذاب از زندگی تهرانیهای اصیل که از زندگی در میان درختان و حیاط و حوض لاجوردی لذت میبردند. البته چندین خانه تا به امروز لوکیشن فیلمها و سریالها بودهاند اما به سبب اینکه بسیاری از خانههای قدیمی در حال تخریب هستند و بودجه زیادی برای بازسازی لازم دارند، کسی برای مرمت آنها اقدام نمیکند.»
او درباره بازسازی خانه پدریاش میگوید: «طراحان معروف صحنه و فیلم برای دیدن خانه پدریام آمدهاند. یکبار «مجید میرفخرایی»، یکی از طراحان بنام کشور، پس از بازدید از این خانه از قابلیتهای زیاد آن برای فیلمبرداری صحبت کرد. متأسفانه به دلیل نبود بودجه لازم نتوانستیم خانه را بازسازی کنیم. خانه پدریام بر اساس معماری «یزدی» ساخته شده است. پیش از شیوع «کرونا» تصمیم داشتم برای مرمت خانه، معماری از یزد بیاورم که متأسفانه شرایط بحرانی موجب شد تا کار عقب بیفتد. این خانه میتواند یک خانه بومگردی برای محله کن باشد و گردشگران را به سمت این محله بکشاند.»
- باسابقهترین بازیگر تبلیغات در یک نگاه
اکبرعسگری، متولد شهریورماه ۱۳۵۲ تهران، بازیگر حرفهای آگهیهای بازرگانی و عضو رسمی انجمن صنفی بازیگران سینما و تلویزیون ایران است. میتوان او را باسابقهترین بازیگر آگهیهای تبلیغاتی در ایران نامید. از سال ۱۳۷۰ حرفه بازیگری را با شرکت در کلاسهای آزاد و کارگاههای مختلف بازیگری زیر نظر استادان آن مراکز و با بازی در تعدادی فیلم کوتاه آغاز کرد و به تجربهاندوزی این هنر پرداخت.
او در سال ۱۳۷۶ با بازی در نقش کوتاهی در فیلم سینمایی و سریال «هفت سنگ» به کارگردانی «عبدالرضا نواب صفوی» بهطور رسمی وارد سینما شد و کار حرفهای خود را آغازکرد.
عسگری بازیگری را در نقشهای کوتاه و بازیگر مهمان در اپیزودهای مختلف در بیش از ۳۰ فیلم و سریال ادامه داد. سال ۱۳۷۹ بازیگری
در آگهیهای بازرگانی را به پیشنهاد زندهیاد «مهدی نوربخش» و «بهرنگ توفیقی» با بازی در مجموعه چهار قسمتی آگهی «بیمه» آغاز کرد.
او پس از این مجموعه در آگهی تبلیغاتی یک شرکت تولید «چای» به کارگردانی «شاهرخدولکو» به ایفای نقش پرداخت.
اکبر عسگری پس از پخش این آگهی در تلویزیون به خوبی دیده شد و مورد توجه کارگردانها و شرکتهای تبلیغاتی قرار گرفت و این بار بهطور حرفهای و رسمی وارد عرصه بازیگری تبلیغات تلویزیونی شد.