زمانی هم که کلینیکها با کمبود پزشک روبهرو شدند از پشت میز ریاست که هیچگاه به آن دلبسته نشده بود، بلند شد و پای تخت بیماران مشکوک به کرونا رفت تا برای نجات جان آنهاکاری کند. او در خلال ویزیتهای اورژانسی زیادی که در درمانگاه شهرداری منطقه ۲۱ انجام داد خودش نیز به ویروس کرونا مبتلا و بعد از دو هفته بستری شدن در بیمارستان مسیح دانشوری به درجه شهادت رسید. او نخستین شهید مدافع سلامت شهرداری تهران است.
- در مرز چذابه
دکتر شاکری، یکی از دوستان «مهدی وریجی»، دو هفته میشود که در قرنطینه است. نخستین کلماتی که از میان نفسهای بریدهاش میشنوم اینها هستند: «مهدی فرزند شهید بود. درد یتیمی و بیپدری کشیده بود. برای همین حال ندارها، بیبضاعتها و بیکس و کارها را خوب میفهمید و حواسش همهوقت و همهجا به آنها بود.» هنوز جمله به آخر نرسیده که بغض به آن همه نفسنفس زدنهای نیمهکاره اضافه میشود: «جزو با اخلاصترین پزشکهایی بود که در عمرم دیدهام. از ۱۴ سال پیش توفیق همکاری و دوستی با او نصیب من شد. همهجا دغدغه خدمت به محرومان را داشت.»
دکتر شاکری باور نمیکند که ظرف چند هفته با بیماریای که حالا او را نیز به بستر نشانده از دوست قدیمیاش جدا شود: «دو بار توفیق داشتم در مرز چذابه به همراه او به بیماران زائری که به سمت حرم سیدالشهدا(ع) روانه بودند، خدمترسانی کنم. خیالش از وضع بیمار که راحت نبود به او شماره تلفن همراهش را میداد. راهنماییشان میکرد.»
- مخلصترین پزشک شهید
آقای دکتر لحظاتی سکوت میکند تا گوشه دیگری از خلق و خوی دکتر وریجی را برایمان بازگو کند: «هر کسیکاری میکند آن را فریاد میزند و میخواهد دیده شود، اما رفیق و برادر ما، دکتر مهدی وریجی، اینطور نبود. بیحاشیه بود، سخت کار میکرد و همین رفتارهایش او را تبدیل به مخلصترین پزشکی کرد که میشناسم.»
- کسی به گرد پایش نمیرسید
دوست دیگری خاطرههای بیشماری از شهید وریجی دارد. میگوید او همیشه داوطلب رقم زدن اتفاقهای خوبی بوده است: «چند سال پیش، یکی از همکاران ما در شرکت شهر سالم هنگام انجام عملیات بازرسی شبانه تصادف کرد و به رحمت خدا رفت. او دختر سهسالهای داشت. آقا مهدی این خانواده را چندان نمیشناخت، اما به محض اینکه از مشکلاتی خبردار شد، پیشنهادی داد که به دل همه ما نشست. قرار شد همه ما مبلغ دریافتی یک ماه را از سهم پروژهای که داشتیم به دختر کوچک آن مرحوم هدیه کنیم.» این دوست قدیمی میگوید که شهید دکتر مهدی وریجی استاد
دلداری دادن بود و در آرام کردن بیتابیها کسی به گرد پایش هم نمیرسید.
- درد و غم دیگران را درک میکرد
دکتر قاسمی نیز سالها مسئول بخشهای مختلفی بود که دکتر مهدی وریجی هم در آنها خدمت میکرد. شروع دوستی و همکاری آنها از بنیاد جانبازان آغاز شد. او شهید وریجی را بهعنوان نیرویی منظم و سختکوش به ما معرفی میکند: «درکارش خیلی جدی بود. بسیار منظم عمل میکرد. هر جا مسئولیتی به عهده میگرفت خیلی زود آنجا را به سر و سامان میرساند. شهید مدافع سلامت خودش با سختی بزرگ شده بود برای همین درد و غم دیگران را خوب درک میکرد.»
- پسرکو ندارد نشان از پدر
همسر دکتر مهدی وریجی هم از مدافعان سلامت در بیمارستان شهید مصطفی خمینی(ره) است. سال نو بیحضور آرامشبخش همسرش برای او و دختر و پسر کوچکش در قرنطینهای سخت و دلگیر تحویل شد.
دختری که خودش فرزند شهید بوده، حالا باید برای فرزندان همسر شهیدش مادری کند. پیکر این پزشک فداکار و وظیفهشناس را به گلزار شهدای ساری بردند.
دکتر مهدی وریجی در کنار مزار پدر شهیدش آرام گرفت و واژه شهید برای همیشه پیشوند نام زیبایش شد.