همشهری آنلاین_زهرا کریمی-شهره کیانوش راد: در همان روزهای نخست فعالیت این پویش «محمد سلوکی» مجری صدا و سیما به آن پیوست و سایر دوستان و هنرمندان را به این پویش دعوت کرد. سلوکی کار خود را با برنامه نیمرخ آغاز کرد. خانه این مجری موفق در همسایگی فرهنگسرای رسانه در خیابان قباست که همین همجواری با فرهنگسرا دلیل رفت و آمدهای او به آن شده و معمولاً یکی از همراهان پروپاقرص برنامههای فرهنگی فرهنگسراست. مشارکت این بچهمحل در پویش مطالعه کتاب در فرهنگسرای محلهاش بهانه گپوگفت ما با او شد.
پویش کتابخوانی ۲۰ و ۲۰ را با چه نگرشی دنبال میکنید؟
از جنس پویش خوشم آمد. پویشهایی را که در فضاهای فرهنگی برگزار میشود دوست دارم. این پویش هم از آن دست پویشهایی است که حال دلم را خوب میکند. چون درباره ترویج فرهنگ مطالعه است. تبلیغات در حوزههای مختلف زیاد دیدهام اما تبلیغات درباره کتاب چیز دیگری است و امروزه تبلیغات تشویقی مانند پویش مطالعه کتابخوانی در ساعت ۲۰ به مدت ۲۰ دقیقه لازمه زندگیهای امروز است و جای آن واقعاً خالی بود. کمی به حوزه تبلیغات توجه کنید.
الان توجه دنیا به تبلیغات کیف، کفش، لباس، خودرو، خانه، غذا، لوازم خانه و سفر است و بین این همه تبلیغات پرزرق و برق حالا درباره کتاب و داستان هم تبلیغ میشود. به همین دلیل نگرشی پر از انرژی به این پویش و پویشهایی از این قبیل دارم. یک مثال از تبلیغات در صفحههای اینستاگرام میزنم؛ شخصی برای رفتاری سخیف کلی هزینه پرداخت میکند تا با این نوع تبلیغ یکسری افکار عمومی را با خود همراه کند.
بنابراین چرا نباید از کتابی که میتواند بهترین هدایتکننده مسیر زندگی افراد باشد حمایت نکنیم. همانطور که از انتشار فیلمهای کوتاه درباره این پویش مشخص است، دوستان دیگر هم به دعوت شما به پویش ملحق شدهاند.
بله. دوستان وقتی فیلم را در فضای مجازی دیدند پرسوجو کردند. من هم درباره انگیزهام توضیح دادم. آقای نیما کرمی به پویش پیوست و به دنبال آن سایر دوستان. گاهی میپرسند آیا واقعاً رأس ساعت ۲۰ مشغول کتاب خواندن هستی؟
پاسخم این است که هر وقت در روز فرصت کنم حتماً چند برگ کتاب را میخوانم. برای من که کتاب جزو جدانشدنی زندگیام شده است ساعت مقرری وجود ندارد.
در حقیقت این پویش برای به چالش کشیدن افرادی است که در روز، هفته، ماه و سال حتی یک برگ کتاب هم نمیخوانند. دعوت به این پویش در حقیقت چالشی برای هموار کردن مسیر و سوق به مطالعه کتاب است. به نظرم سازمان فرهنگی و هنری شهرداری و فرهنگسرای رسانه قابل تحسین است. چون با تعیین زمان مشخص برای خواندن کتاب و آن هم برای زمانی مشخص گوشه ذهن ناخودآگاه ما خانه میکند.
آیا نزدیک بودن خانه شما به فرهنگسرای رسانه تأثیری در این مشارکت داشته است؟
بیتأثیر نبوده و نیست. چون من و برادر کوچک ترم، آقا مهدی از نوجوانی در خانه فرهنگ نیمرخ در جردن رفتوآمد داشتیم و حالا هم که خانهام در این محله و در نزدیکی فرهنگسراست و دوستان رسانهایام در فرهنگسرا هستند دلیل رفت و آمدها شدهاند. در واقع از نوجوانی ارتباط با فضاهای فرهنگی بخشی از زندگیام شد و هیچوقت منکر تأثیرات مفید فرهنگسراها در آینده اهالی آن منطقه نبودهام.
برای ملحق شدن به این پویش میتوان آن سر شهر خانه داشت اما پویش را دنبال کرد تا کتاب در برنامه روزانه زندگیمان جای خود را باز کند و ماندگار شود. خوشبختانه امکانات فرهنگی در تهران بسیار فراهم شده و با وجود بسترهای مختلف میتوان از فرصتها استفاده کرد. مکانهای فرهنگی میتوانند در تربیت و پرورش استعدادهای محلی مانند یک دانشگاه عمل کنند. چه بسا که خانه فرهنگ نیمرخ برای ما در دهههای ۷۰ و ۸۰ همینطور بود. هم دورهایهایم در خانه فرهنگ نیمرخ دوستان صاحب سبکی مانند امیر مدرس، حسین رفیعی، فرزاد حسنی، حسینیان، نوید محمودی، داریوش فرضیایی و وحید حسینی هستند.
فضاهای فرهنگی محله اختیاریه را چطور ارزیابی میکنید؟
راهاندازی کافه کتابها، شهر کتاب، سرای محله و خانه فرهنگها از ظرفیتهای موجود در محلههاست که میتوانیم از آنها استفاده کنیم. قبل از همهگیری کرونا برحسب اتفاق با یکی از این شهرکتابها در خیابان رحمانی در اختیاریه آشنا شدم. قبل از آنکه محدودیتها بیشتر شود قدم زنان در کوچهپسکوچههای دروس با این کافه کتاب آشنا شدم و چقدر به من حال خوش هدیه داد.
از تبدیل خانه قدیمی به شهرکتاب، کافه کتاب و گالری صنایعدستی خوشحال شدم و واقعاً مردم شهر ما نیاز به چنین کافه کتابهایی دارند. باید اعتراف کنم دقایقی شیرینتر از این نیست که هنگام نوشیدن چای یا قهوه قفسههای کتاب تو را در حصار خود گرفته باشند. این را هم بگویم که خیابان دروس به دلیل آنکه طی این سالها کمتر دستخوش تخریب و نوسازی و ساختوساز شده و هنوز آب در جویهای آن جاری است و تنه درختان بلند و قدیمی به خیابان سایه میاندازد را دوست دارم و اگر در ایام کرونایی به آن کافه نروم ولی قدم زدن در کوچههای دروس را هیچوقت به وقت دیگری موکول نمیکنم چون حال و هوای خوبی دارد.
چه شد محله اختیاریه در منطقه ۳ را برای سکونت انتخاب کردید؟
محله پدریام نارمک است و هنوز بعد از ۲۰ سال برای سر زدن به مادربزرگم هر دو هفته یکبار به آن محله میروم و گاهی دوستانم را ملاقات میکنم.
اما ارتباطاتم بیشتر تلفنی است. مدتی هم در محلههای سهیل، قیطریه، پاسداران و حالا هم در اختیاریه زندگی کردهام و اکنون به واسطه نزدیکیام با فرهنگسرای رسانه همکاریهایی با این مرکز فرهنگی دارم که همکاری لذتبخشی است و خیابان قبا را دوست دارم. بافتهای شرق تهران را به غرب ترجیح میدهم. چون هنوز با غرب تهران ارتباطی نگرفتهام و اگر به خیابانهای مناطق غربی بخواهم بروم حتماً باید از اپلیکیشنها استفاده کنم. محلههای نارمک و پاسداران و اختیاریه هویت قدیمی را حفظ کردهاند و هنوز مردم به تکیهها، حسینیهها و مساجد رفتوآمد دارند و مردم ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و همدیگر را خوب میشناسند و محلهمحوری بین اهالی وجود دارد. نام خانوادههای قدیمی را در این محلهها زیاد میشنویم؛ مثل خانواده محسنیان. در یک جمله بگویم در محله اختیاریه حس غریبی ندارم.
و اما ویروس کرونا چه تغییری در سبک زندگی شما ایجاد کرده است؟
ناگفته پیداست که تأثیر شگرفی در زندگی همه داشته است؛ این، هم خوب بود و هم بد. قبل از آنکه به تأثیرات خوب آن اشاره کنم باید بگویم متأسفانه شرایطی را به وجود آورده است که شرایط قابل قبول برای همه آحاد جامعه نیست. به هر حال شیوع این بیماری آزاردهنده است و نمیتوان به آن نگاه سادهای داشت.
چون در حال از دست دادن تعداد زیادی از انسانها هستیم. اما پزشکان معتقدند که اگر این نوع سبک زندگی ادامه یابد میتوانیم در آینده بدنمان را در مقابل سایر بیماریهای ویروسی ایمن نگه داریم. بیماریهای ویروسی مانند آنفلوآنزا و سرماخوردگی کمتر خواهد شد و یک نظم سلامت محور وارد زندگی مردم میشود و میتوان گفت انقلاب پزشکی در جهان در حال وقوع است. شرایطی که ویروس کرونا به وجود آورده است چندان بد هم نیست و بسیاری از رفت و آمدها و فعالیتها را سریعتر انجام میدهیم. قبل از این همهگیری ویروس کرونا به شدت وقت ارزشمند و انرژیمان در ترافیک برای رفت و برگشت یا مسائل دیگر که در حقیقت وقتکشی بود صرف میشد. این قرنطینهها و محدودیتها چندان تفاوتی در زندگی من ایجاد نکرده است. چون معمولاً در تنهایی خودم مشغول انجام فعالیتهای روزانهام هستم.
قبل از کرونا فعالیتهای ورزشی، مطالعه شخصی، کتابخانه رفتن و کافه رفتنهایم سر جایش بود و هنوز هم غیر از کتابخانه و کافه رفتن سایر برنامههایم به قوت خود باقی هستند. هرچند دلم برای بوستانهای محله، کتابخانه و ورزشگاه تنگ شده و یک سال است استخر نرفتهام. فعلاً خودم را با فعالیت دورکاری مشغول کردهام و جالب است بدانید این ایام به نفع من هم بود. چون اگر قرار بود مثل سابق در محل کار حاضر شوم نمیتوانستم پروژههای سنگینی را که انجام دادهام به سرانجام رضایتبخشی برسانم یا شاید به سرانجامی متفاوت منجر میشد.
- مژده لواسانی، گوینده و مجری /این پویش، تلنگری برای کتاب خواندن است
حتی اگر اهل مطالعه نباشید وقتی دائم ببینید چهرههایی را که دوست دارید از کتاب حرف میزنند و از تجربه شیرین خواندن کتاب صحبت میکنند ناخودآگاه آدم فکر میکند که تجربه بدی نباشد اگر سراغ کتاب خواندن برود. برای افرادی که اهل مطالعه هستند حتی اگر پویشی هم برگزار نشود کتاب خواندن در برنامه روزانه آنها قرار دارد.
افرادی که خودشان علاقه به مطالعه دارند نیازی به پویش ندارند اما برایشان این اتفاقات شیرین است. آنهایی هم که تا حدودی کتابخوان هستند وسوسه میشوند سراغ کتاب بروند. اما افرادی که با کتاب بیگانه هستند شاید این پویشها تلنگریها باشد برای آنها که مطالعه را شروع کنند. من از سالی که در رسانه کار کردهام چه رادیو، چه تلویزیون و چه الان در فضای مجازی خیلی تلاش کردهام تا با انواع پویشها و معرفی کتاب، مردم را به کتابخوانی دعوت کنم. سال ۱۳۸۹ برنامهای در رادیو داشتم به نام بسته پیشنهادی که یکی از مهمترین بخشهای آن پیشنهاد کتاب برای آخر هفته بود.
همیشه این موضوع دغدغه شخصیام است و دوست دارم به دغدغه اجتماعی تبدیل شود و افراد بیشتری به مطالعه رو آورند. انتخاب نوع کتاب به علاقه افراد برمیگردد. اصولاً شعر را به همه پیشنهاد میکنم. چون شعر چیزی نیست که خواندنش کسی را دلزده کند. فکر میکنم شعر ازلی و ابدی است؛ خاصه شعر کلاسیک که ما ایرانیان بهطور فطری به آن علاقه داریم و با آن ارتباط برقرار میکنیم. آنهایی که اهل شعر هستند دایره واژگانشان، گستردهتر و دنیای شاعرانهشان وسیعتر میشود و افرادی هم که برای نخستین بار سراغ شعر میروند به آن دل میبندند. معرفی شعر و کتاب هم تأثیر دارد.
مخاطبان بسیاری داشتهام که میگفتند ما برای نخستین بار در صفحه اینستاگرام شما با شاعر یا نویسندهای آشنا شدهاند و بعد علاقهشان به آن سبک گره خورده و ادامه دادهاند. نمیشود دست روی دست بگذاریم و بگوییم ما که تا حالا کتاب نخواندهایم دیگر هم نخوانیم. بالاخره باید از جایی شروع کرد.
- انوش معظمی: (بازیگر نقش حرمله در سریال مختار) /موتور کتابخوانی را روشن کنید
این روزها با کاهش مطالعه در میان مردم روبهرو هستیم. از سوی دیگر انتشاراتیها و کتابفروشیهای ما به دلیل خرید نکردن کتاب در خطر نابودی قرار گرفتهاند. پویش کتابخوانی ۲۰ و ۲۰ میتواند مشوقی برای مردم بابت کتابخوانی و خرید کتاب باشد و سبب بقای عزیزانی شود که در جبهه فرهنگی با چنگ و دندان خودشان را نگه داشتهاند.
این پویشها باید بهصورت مداوم ادامه داشته باشد تا مردم به کتاب خواندن تشویق شوند. شاید در یک فصل کوتاه به دلیل تبلیغات، مردم همراه شوند و بعد از پایان پویش، کتاب خواندن به بوته فراموشی سپرده شود. اگر هر شب ۲۰ دقیقه کتاب بخوانیم میتوانیم در مدت ۱۰ روز کتاب ۲۰۰ صفحهای را تمام کنیم و چه کسی میمی تواند منکر تأثیرکتابخوانی بر فرهنگ مملکت شود؟ قطعاً با پیوستن به پویش کتابخوانی ۲۰ و ۲۰ سرانه مطالعه بالا میرود و فرهنگمان دچار تحول میشود. بعد از ۶ ماه همه ما آدمهای دیگری میشویم و صد البته آدمهای بهتر.
فضای مجازی در کنار خوبیهایی که دارد علاوه بر اینکه بر کم شدن میزان مطالعه تأثیر گذاشته، بر ادبیات نوشتاری و کتابت زبان فارسی هم تأثیرات منفی گذاشته است. میبینیم افرادی که مطالعه ندارند املای لغات را اشتباه مینویسند. برخی به عمد و برخی هم اینقدر این اشتباهها به چشمشان میآید و کتاب نمیخوانند که کلمات را هر جوری که دلشان میخواهد مینویسند.
راهاندازی این پویشها باعث میشود خواننده در نتیجه مطالعه با طرز املای کلمات و انشای جملات آشنا شود و به مرور از ترویج این دست اشتباهات جلوگیری میشود. با پیوستن به این پویش حتی اگر اهل مطالعه نیستیم کتابخوانی را شروع کنیم؛ با داستانهای کوتاه، رمان و کتابهایی که مطابق سلیقهمان است. با شبی ۲۰ دقیقه مطالعه میتوانیم در حد ۱۰ تا ۱۵ صفحه کتاب بخوانیم. موتور کتابخوانی را روشن کنیم و خواهیم دید که برای خواندن کتابهای بعدی تخته گاز پیش میرویم و لذت مطالعه با فضای مجازی قابل قیاس نیست.
- شما هم به پویش کتابخوانی دعوتید ۲۰ و ۲۰ را به خاطر بسپار!
۲۰ دقیقه کتابخوانی رأس ساعت ۲۰ هر شب دعوتی است برای مطالعه که در قالب پویش کتابخوانی از سوی فرهنگسرای رسانه راهاندازی شده است. «مهدی محمدی» رئیس فرهنگسرای رسانه در منطقه ۳ از نخستین افرادی بود که به پویش ۲۰ و ۲۰ پیوست. او هدف از این کار را رونق کتابخوانی و ترغیب شهروندان به مطالعه بیشتر میداند و میگوید: «با توجه به استقبال شهروندان، نقطه پایانی برای این کار در نظر نگرفتهایم و تا زمانی که از این طرح استقبال شود پویش کتابخوانی را ادامه خواهیم داد.»
اپیدمی کرونا و تعطیلی ۲ هفتهای در تهران موجب شد تا امسال برنامههای هفته کتاب متفاوتتر از سالهای قبل برگزار شود. برپایی نمایشگاه کتاب، جلسات و نقد و کتابخوانی، رونمایی کتاب و دعوت از نویسندگان از برنامههایی بود که هر سال به میزبانی فرهنگسرای رسانه در منطقه ۳ برگزار میشد اما به گفته محمدی، رئیس این فرهنگسرا، امسال به دلیل کرونا با راهاندازی پویش ۲۰ و ۲۰ از مردم خواستیم هر شب رأس ساعت ۲۰ به مدت ۲۰ دقیقه مطالعه کنند: «بررسیهای انجام شده نشان میدهد که بین ساعتهای ۱۶ و ۱۷ تا ۲۰ و ۲۱ ذهن انسان آمادگی بیشتری برای مطالعه دارد به همین دلیل ساعت ۲۰ را برای این پویش انتخاب کردیم. در واقع هدفمان این است که توجه مردم را به اهمیت مطالعه جلب کنیم تا ساعتهایی هر چند کوتاه را به کتاب خواندن اختصاص دهند.»
- استقبال مخاطبان
از زمان راهاندازی پویش ۲۰ و ۲۰ افراد بسیاری به آن پیوستهاند؛ هنرمندان، چهرههای فرهنگی، نویسندگان، چهرههای ورزشی، بازیگران و... پوستر اختصاصی این پویش را در حسابهای شخصی یا رسمیشان در فضای مجازی به اشتراک گذاشتهاند. محمدی میگوید: «پویش کتابخوانی ۲۰ و ۲۰ از سوی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری راهاندازی شده و فرهنگسرای رسانه بهعنوان دبیرخانه مسئولیت تولید محتوای این پویش را برعهده دارد. تاکنون بخش قابل توجهی از کارکنان سازمان فرهنگی و هنری به این پویش پیوستهاند و علاوه بر استقبال چهرههای شاخص و نویسندگان، روزانه بهطور متوسط حدود ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفر از شهروندان به این پویش ملحق میشوند. برخلاف خیلی از پویشهایی که برای مدت کوتاهی راهاندازی میشوند، ما برای این پویش نقطه پایانی در نظر نگرفتهایم و تا زمانی که مردم استقبال کنند آن را ادامه خواهیم داد تا عدد ۲۰ ۲۰ بهعنوان نمادی برای یادآوری موضوع مهم مطالعه قلمداد شود و ما را به سمت کتابخوانی روزانه ترغیب کند.»