همشهری آنلاین -مریم باقرپور: آن روزها نه خبری از کیک هندوانهای و آجیل گران قیمت بود و نه لباس و کلاه هندوانهای. همه به داشتههایشان راضی بودند و به وسع خود برای شب چله خوراکی میخریدند. در آن دوران، همه در شب چله به منزل پدربزرگ و مادربزرگ یا بزرگ فامیل میرفتند و یک شب خوب وخوش را با هم میگذراندند. شام شب چله معمولاً پلو با فسنجان یا رشته پلو با شیر ه توت بود. آن دوران همه ساکنان در «کن» کرسی داشتند. البته بچه دارها ۲ کرسی و در ۲ اتاق میگذاشتند. یک کرسی سفید برای مهمان که همه ملافههای لحاف و تشک سفید بود و برای استفاده از آن بسیار آهسته زیر کرسی رفتوآمد میکردند تا روی آن لک نیفتد.
کرسی دوم همگانی و آزاد بود و همگی دور آن جمع میشدند. شب چله روی کرسی دوم مجمعه بزرگی از انواع میوه مانند انار، ازگیل، خرمالو، سیب (محصول باغهای کن) به همراه خشکباری مانند مغز گردو، کشمش، توت خشک، انجیر خشک، برگه زرد آلو میگذاشتند. بعضی هم توت خشک وگردو را با هم خوب میکوبیدند و «مغز کفک» درست میکردند و مسقطی که باز هم با نشاسته خانگی و شیره توت و گردو درست میشد و آن را وقتی که داغ بود در سینی میریختند و داخل برفها قرار میدادند تا موقع خوردن زیر کرسی، خنک باشد. صفای یک شب چله آن زمان با هیچیک از شبهای این دوره قابل قیاس نیست.
ارسالی از خانم میرزایی، شهروند ساکن کن