هشمهری آنلاین _ محمدرضا محمدی تاش: اینجا حمام آب گرم و رختخواب نرم و یک سفره بیمنت پهن است و از سرمای استخوانسوز و خوردن تهمانده غذاهایی که بیرون ریخته شدهاند، آسودهاند و به همین اندازه خوشبختی قناعت دارند. در اینجا زیاد هم ماندگار نیستند و صبح دوباره راهی کوچه و خیابان میشوند. آنها از بلوایی که کرونا در دنیا به راه انداخته همین اندازه میدانند که این خانه را به دلیل رسیدن فصل سرما و شایع شدن ویروس کرونا شبانهروزی کردهاند. آنها ساکنان مددسرای شبانهروزی شهرری هستند و گزارش زیر نقل درددلهای آنها و حال و هوای این خانه پرجمعیت است.
خیابان شهید مختاری در انتهای خیابان فداییاناسلام قرار گرفته است؛ خیابانی ساکت و خلوت که از هیاهو و بروبیای خیابان فداییان اسلام به دور است، اما رفتوآمد خودروهای جورواجور مشتریان فروشگاهی که چند متری با مرکز فاصله دارد، سکوت سنگین و دلهرهآور آن را میشکند. ساعت از ۴ بعد از ظهر گذشته و هوا سوز سردی دارد.
با آنکه مددسرا شبانهروزی شده، فقط چند نفری که سن و سالی از آنها گذشته و نای خیابان گز کردن را ندارند داخل آن ماندهاند. به طمع چند پک سیگار بیدردسر سرمای هوا را به جان خریدهاند و در حیاط نقلی مرکز مشغول اختلاط و درددل هستند. تختهای داخل خوابگاهها مرتبند و انتظار مهمانان شبانه مددسرا را میکشند. وسایل استحمام و لباسهای فرم هم حاضر است تا مددجویان به محض وارد شدن و پذیرش در مددسرا تبسنجی شوند، سر و رویی صفا دهند و پاکیزه به خوابگاهها پا بگذارند. هوا که تاریک میشود سر و کله مردان بیخانمان هم یکی یکی پیدا میشود.
- در زندان مسیر زندگیام تغییر کرد
نخستین مهمان امشب مددسرا مردی حدوداً ۴۰ ساله است که در چهره شکستهاش از روزهای خوب گذشته رد و نشان کمرنگی باقی مانده است. کت گشاد سیاه رنگش که دیگر بور شده روی هیکل تکیدهاشزار میزند. ساک کوچکش را زمین میگذارد و پشت در مددسرا منتظر میماند تا در را باز کنند. حرفهای دلش نوک زبانش است و بدون اصراری سر درددلش باز میشود. اهل یکی از استانهای مرزی کشور است و پس از باز شدن پایش به زندان مسیر زندگیاش تغییر کرده است. تعریف میکند: «برای کار به تهران آمدم. در کارخانه برای موضوعی جزئی با همکارم گلاویز شدم و به دلیل آسیب دیدن او کارم به زندان کشید.
پس از آزادی با دست خالی روی رفتن به شهرم را نداشتم. همینجا ماندم تا دست پر به خانه برگردم، ولی مدتی بعد پای ثابت بساط قمار و دود و دم شدم و با دوستانی که در زندان و خانههای مجردی پیدا کرده بودم روزهایم را شب میکردم. چند ماه بعد از آزادی از زندان طاقت نیاوردم و با همان حال و روز به دیدن خانوادهام رفتم، اما پدر و برادرانم من را باعث ننگ خود میدانستند و از خانه بیرونم کردند.» حرف کرونا که به میان میآید با خستگی میگوید: «بگذار کرونا بگیرم، بمیرم. بهتر! »هنوز برنامهریزی و حساب و کتاب بلد است و در روزهای سرد طوری برنامه میچیند که تا عصر ضایعاتی را که از سطلهای زباله پیدا کرده به صاحبکارش در میدان شهرری تحویل دهد و قبل از غروب خودش را به مددسرا برساند.
- از هر دست بدهی...
جوانی که پشت در مددسرا رسیده، راهش را کج میکند و سلانه سلانه به طرف فروشگاه میرود. وقتی جلو در پارکینگ کز میکند، نگهبان فروشگاه به سراغش میرود. بدون اعتراض و مقاومتی گونی چرک و سنگینش را برمیدارد و به طرف مددسرا برمیگردد. گذرش زیاد به مددسرا میافتد و میداند اینجا سین جیمی در کار نیست، ولی از سر غیظ و عصبانیت سؤالهای ما را بیپاسخ نمیگذارد: «چرا رفتم جلو فروشگاه؟ پول میخواستم! داری بدی؟ بعضی از مشتریان فروشگاه دست و دل بازند، اگر این نگهبان بگذارد...» توقف ما جلو در مددسرا باعث شده تصور کند مددکار هستیم.
با بغض میگوید: «تا داشتم، به بقیه کمک میکردم حالا بقیه به من کمک کنند، چطور میشود؟ آن موقعها حتی برای آبدارچی شرکتم خانه و زندگی درست کردم.»روزگاری در قلهک بروبیایی داشته و پس از اعتیاد به موادمخدر برای پنهان شدن از چشم آشنا و فامیل به کوچهپسکوچههای محله نفرآباد پناه آورده است. میگوید: «شریکم مرا معتاد کرد و شرکت و اموالم را بالا کشید. اعتیادم که بالا رفت، زنم طلاق گرفت و با فروش خانهام که مهریه او و تنها دارایی ما بود، از کشور خارج شد. دختر ۳ سالهام را هم با خود برد.»
تامین کننده مواد برای او که کارگر شرکتش بوده در محله نفرآباد به مشتریانش دخمه اجاره میداده و پس از عقب افتادن اجاره دخمهاش، صاحبکار ورشکسته و معتادش را بیرون انداخته است. میگوید: «پسمانده غذایی را که سگ وگربه لب زده بودند خوردم، ولی مواد دست نوجوان ندادم. مادرم همیشه میگفت از هر دستی بدهی از همان دست پس میگیری. تا حالا که برای من اینطور نبوده است.»
- از کرونا میترسم، ولی...
شبهایی که میتواند خود را به زیر سقف مددسرا برساند، آسوده میخوابد. میگوید: «اینجا خوب است. گرم است. غذایشان هم تمیز و مجانی است، اما تزریق مواد را ممنوع کردهاند و نمیتوان روز اینجا ماند. باید خرج موادت را دربیاوری، نمیشود که شبانهروز اینجا بمانی، اما بعضی شبها که از اینجا زیاد دور میشوم نمیتوانم برای خوابیدن برگردم. پیاده رفتن در سرما سخت است، حتی اگر کرایه ماشین هم داشتهباشی کسی سوارت نمیکند، مگر شانس بیاوری و با ماشین گشت تو را به اینجا بیاورند.»
اسم ویروس کرونا برایش غریبه نیست، ولی با خونسردی میگوید: «من از بدن درد و سردرد روزی ۱۰ بار میمیرم و زنده میشوم. آنقدر درد و مرض دارم که کرونا هیچ است.» به یکباره لحنش عوض میشود و میگوید: «راستش میترسم، ولی چارهای ندارم. میگویند باید روزی صد بار دست و رویت را بشویی. آخر کجا؟ فقط وقتی به مددسرا میآییم میتوانیم حمام کنیم.»
دیگر هوا حسابی تاریک شده و تعداد مسافران خسته مددسرا بیشتر شده است. در میان آنها پیر و جوان و حتی نوجوان یافت میشود. تک و توکی از آنها هم کارگران شهرستانی هستند که شبهای سرد زمستان را زیر سقف این خانه پرجمعیت به صبح میرسانند.
- یکی از ۵ مددسرای شبانهروزی تهران اینجاست
مددجویان پس از ورود به مرکز علاوه بر استحمام از خدمات بهداشتی، پزشکی و یک وعده غذای گرم برخوردار میشوند و افرادی که تمایل به ترک اعتیاد دارند به کمپها معرفی میشوند. مددسرای شهرری تا سال گذشته در محله ظهیرآباد قرار داشت و با ظرفیت ۷۰ نفر بهصورت نیمروزی فعالیت میکرد، اما در آستانه زمستان سال گذشته مددسرا به خیابان شهید مختاری منتقل شد و ظرفیت آن افزایش پیدا کرد. «محسن کریمی» مدیر خدمات اجتماعی شهرداری منطقه ۲۰ میگوید: «سال گذشته ۵ مددسرای شهر تهران از نیمروزی به شبانهروزی تبدیل شدند و سطح خدمترسانی آنها افزایش پیدا کرد که مددسرای شهرری جزء این مددسراها بود.»
کریمی به قرار گرفتن مددسرای شهرری در ردیف مددسراهای ممتاز(A)تهران اشاره میکند و میگوید: «در این مددسرا امکاناتی مانند زمین چمن فوتبال برای مددجویان فراهم شده است. مددجویان پس از ورود به مرکز علاوه بر استحمام از خدمات بهداشتی، پزشکی و یک وعده غذای گرم برخوردار میشوند و افرادی که تمایل به ترک اعتیاد دارند به کمپها معرفی میشوند.»
مدیر خدمات اجتماعی شهرداری منطقه ۲۰ هدف از راهاندازی این مرکز را ساماندهی آسیبدیدگان اجتماعی، متکدیان و افراد بیخانمان مناطق جنوبی تهران و کمک به در راهماندهها عنوان میکند. به گفته او تاکنون موارد مشکوک یا مبتلا به کرونا در مددسرا نبوده است.
۱۰۰ نفر ظرفیت مددسرای شهرری است
۲۲۰۰ مترمربع مساحت مددسرای شهرری است